آیا رشد بورس تورمزا است؟ آیا به خاطر بالارفتن شاخص کل است که دلار، سکه، مسکن و خودرو گران شدهاند؟ آیا رشد بورس برای اقتصاد ضرر دارد؟
این روزها حرفهایی شبیه به این را از گوشهوکنار میشنویم. افرادی که فکر میکنند اگر مردم پولهایشان را به بازار سرمایه نمیآوردند و سهام نمیخریدند، حالا شاید بازارهای دیگر هم وضعیت متعادلتری میداشتند.
در این مقاله توضیح خواهیم داد که رشد بورس تورمزا نیست. همچنین قرار است بگوییم که چطور میتوانیم دارایی خود را از آتش تورم دور نگه داریم.
مقالات پیشنهادی : نحوه تغییر کارگزار ناظر در بورس
رشد بورس از کجا شروع شد؟
پیش از آن که در مورد تورمزا بودن یا نبودن بورس حرفی بزنیم، اجازه بدهید یک یادآوری داشته باشیم بر آنچه در ماههای اخیر اتفاق افتاد.
سال گذشته، خوشبینترین تحلیلگران از شاخص کل یک میلیون واحدی صحبت میکردند و امید داشتند که تا پایان سال، بورس بتواند این وضعیت را تجربه کند.
اما بورس خیلی زود این رویا را محقق کرد. با وجود همهگیری ویروس کرونا، مردم به دفاتر پیشخوان هجوم بردند تا هرچه زودتر کد بورسی خود را بگیرند و از قافله بورس عقب نیفتند. نتیجه این حجم از تقاضا، حرکت مجدد بورس برای تارگت جدید دو میلیون واحدی بود.
در همین روزها، مردم گرمای تورم را نیز احساس کردند. پابهپای شاخص کل، قیمت تمام کالاهای دیگر نیز صعودی بود.
در همین روزها، مردم گرمای تورم را نیز احساس کردند. پابهپای شاخص کل، قیمت تمام کالاهای دیگر نیز صعودی بود.
سوالی که برای خیلیها پیش آمد، این بود که آیا رشد بورس تورمزا است؟
قاعدتا نباید اینطور باشد!
یکبار دیگر به فرضیه مطرح شده در بدنه استدلال فکر کنیم:
«مردم پولهایشان را به بورس میبرند. بورس رشد میکند. آنهایی که زرنگتر هستند، زودتر از دیگران سهمهای خود را میفروشند. پول از بازار بیرون میرود و به بازارهای موازی (مسکن، سکه، دلار، طلا، کالا) جاری میشود. کشش تقاضا باعث افزایش قیمتها میشود.»
اگر این نظریه درست باشد، باید بتوانیم ارتباطی بین تورم و رشد بورس در جهان هم ببینیم. آیا در کشورهای دیگر نیز رشد بورس تورمزا بوده است؟
همانطور که در نمودار بالا میبینید، رشد بورس تقریبا هیچ اثری بر تورم ندارد. یعنی اینطور نیست که اول بورس بالا برود و بهدنبال آن شاخص قیمتهای مصرفکننده CPI (تورم) افزایش پیدا کند.
در اینجا میدانم که یک ابهام جدی برایتان بهوجود آمده است. شاید بگویید این بررسی مربوط به آمریکا است و دلیلی ندارد که در ایران هم صادق باشد. این حرف نادرست نیست. اما چیزی که با این نمودار اثبات میشود این است که رشد بورس تورمزا نیست. اگر مشکلات ساختاری در ایران باعث ایجاد تورم شده، پس باید ساختار اقتصادی را بررسی کرد و ایرادی به بازارسرمایه وارد نیست.
تورم از کجا میآید؟
پیشتر در مورد علل پیدایش تورم صحبت کردهایم و گفتهایم که مهمترین دلیل پیدایش تورم، رشد نقدینگی، بدون افزایش تولید کالا و خدمات است.
فرض کنید برای خرید یک کالا، باید یک گرم طلا بپردازید. اگر طلا گرمی 100 هزار تومان باشد، بهجای یک گرم طلا با پرداخت 100 هزار تومان وجه نقد هم قادر به خرید این کالا خواهید بود.
حالا حجم پول افزایش پیدا میکند و هر گرم طلا به 1 میلیون تومان میرسد. طبیعی است که برای خرید کالای مورد نظر، حالا به 1 میلیون تومان وجه نقد نیاز داشته باشید.
البته این تناظر در دنیای واقعی به این سادگی برقرار نیست. اما در بلندمدت بالاخره قیمتها به شکلی اصلاح میشوند که کالای مورد بحث، ارزشی معادل یک گرم طلا داشته باشد.
در این وضعیت، قیمت زمین، ماشینآلات و دیگر داراییهای شرکتها نیز رشد میکند. همچنین آنها محصولات خود را گرانتر از قبل خواهند فروخت. عجیب نیست اگر قیمت سهام شرکت نیز تغییر کند.
برای درک بهتر موضوع، به این فکر کنید که حالا ارزش پول عوض شده است. یعنی اگر یک سهم را با 100 تومان خریداری میکردید، قیمت آن سهم به پول امروز 1000 تومان شده است.
درواقع درست است که این سهم به ریال، 900 درصد رشد کرده، اما بازدهی تورمزداییشده سرمایهگذار همچنان صفر است. چرا؟ چون با 100 تومان میتوانست یک نان بخرد، حالا برای خرید همان نان باید 1000 تومان بپردازد. به زبان ساده، هنوز با فروش این سهم قادر است فقط یک نان بخرد، نه بیشتر.
به این بازدهی، گاهی بازدهی واقعی نیز میگوییم.
پاسخ تاخیری بورس به تورم
برای برخی از قدیمیهای بازار، سرمایهگذاری یک کالای ضروری است. به همین دلیل، اگر بهره بانکی کاهش پیدا کند، به دنبال کالایی جایگزین میگردند. این کالا میتواند خودرو، طلا، مسکن یا حتی بورس باشد.
اما برای بسیاری از مردم، سرمایهگذاری یک کالای لوکس است. آنها باید از نیازهای اساسی خود چشمپوشی کنند تا بتوانند مازاد درآمد خود را به بورس بیاورند.
وقتی دلار گران میشود، بسیاری از مردم متوجه این کاغذهای سبز هستند. اندکی زمان میبرد تا خودرو (بهخصوص خودروی داخلی) متناسب با رشد قیمت دلار، گران شود. بعد از آن نوبت به مسکن میرسد.
اما پاسخ بورس به این تغییرات، تاخیر بیشتری دارد.
در ابتدای سال 96، هر دلار 3700 تومان بود. مهرماه 97، دلار به 14 هزار تومان رسیده بود.
در همان ابتدای 96، سهام فولاد 130 تومان قیمت داشت. یعنی 3.5 سنت. در مهر 97 قیمت سهم به 500 تومان رسید. یعنی همان 3.5 سنت. سهم فولاد هنوز هیچ رشدی نکرده بود.
امروز هر سهم فولاد 1930 تومان است. یعنی 8 سنت. بازدهی واقعی فولاد از ابتدای 96 تا به امروز، 128 درصد بوده است. (یعنی سالانه 31 درصد سود دلاری.)
این اختلاف از کجا میآید؟
شاید فکر کنید از آنجا که سهم فولاد به دلار چنین بازدهی ای داشته، پس قیمت آن گران است و الان باید در همان حدود 3.5 سنت (760 تومان) معامله شود.
اما توجه کنید که فولاد مبارکه، یک تکه زمین بایر نیست که قیمتش به دلار عدد تقریبا ثابتی بماند. با افزایش قیمت دلار، قیمت زمین و ماشینآلات فولاد مبارکه رشد میکند. اما یک چیز دیگر هم دارد گران میشود: فلز فولاد.
در سال 1399 برای مردم داشتن درآمد دلاری اهمیت بیشتری دارد تا در سال 1396. طبیعی است که آنها حاضر باشند برای شریک شدن در این درآمد، 30 درصد بیشتر بپردازند.
از سوی دیگر در شرایط تورمی، تقاضا برای کالای سرمایهای نیز بالا میرود.
عجیب نیست که قیمت یک سهم در این شرایط به دلار دوبرابر شود.
از طرف دیگر، تضمینی وجود ندارد که در ابتدای سال 96 قیمت سهام فولاد کاملا منصفانه بوده باشد. این که الان قیمت منصفانه برای این سهم چقدر است، باید از تحلیل بنیادی استخراج شود، نه از تبدیل نرخ به دلار. اما ادعای ما این است که رونق بورس تورمزا نیست، بلکه تورم میتواند محرکی باشد برای رشد بورس.
از کجا میدانیم که بورس مسئول تورم نیست؟
سکه بهار آزادی، سال جدید را با قیمت 6 میلیون و 300 آغاز کرد. حالا قیمت هر سکه از مرز 10 میلیون تومان گذشته است.
فرض کنیم ارزش پول ثابت بود، و پول از بازار سهام به بازار سکه میآمد و تورم ایجاد میکرد. در این صورت باید متناسب با رشد قیمت سکه، بازار سقوط میکرد. اما این اتفاق نیفتاد. پس بهسادگی میفهمیم که بورس نقشی در افزایش قیمت سکه نداشته است.
اما تصور کنید که به یکباره چهار صفر از پول ملی حذف شود. هم نان هزار تومانی یک تومان میشود و هم سهام هزار تومانی.
اتفاقی که در واقعیت افتاده، شبیه به همین است. ارزش پول ملی پایین آمده، پس هم سهم گران میشود و هم سکه.
اما در مورد سهام، تاثیر تورم مضاعف است. از یک سو قیمت داراییهای شرکت بالا میرود، از سوی دیگر قیمت محصولات آن. اگر بورس تورمزا بود، تاثیر تورم در آن را به شکل مضاعف مشاهده نمیکردیم.
مقالات پیشنهادی : تفاوت نمودار تعدیل شده و بدون تعدیل در چیست؟
مشکلات اقتصادی ناشی از تورم
تورم میتواند به دو رفتار کاملا متفاوت در جامعه تبدیل شود.
رفتار اول: بالا رفتن سرعت گردش پول
همهچیز دارد گران میشود. پس اگر خریدی دارید، تا گرانتر نشده بخرید. در این حالت مردم با سرعت بیشتری پول خود را خرج میکنند. در نتیجه تولیدکنندگان نیز میکوشند این نیاز را برطرف کنند. میزان عرضه بالا میرود، اشتغال بهوجود میآید و قیمتها در نهایت کنترل میشود.
رفتار دوم: پایین آمدن سرعت گردش پول
همهچیز دارد گران میشود. با این قیمتها بهتر است فعلا پولی خرج نکنیم و دارایی خود را به کالاهای سرمایهای (طلا، سکه، زمین، سهام، ماشین...) تبدیل کنیم.
در این وضعیت مشاغل کوچک و متوسط با مشکل فقدان مشتری روبرو خواهند شد، چرا که ممکن است مردم کمتر از قبل به رستوران بروند، کمتر لباس بخرند، گوشی خود را عوض نکنند و ترجیح بدهند موهای خود را در خانه کوتاه کنند؛ پول حاصل از این صرفهجوییها به بازار سرمایه میرود.
وقتی این وضعیت پیش میآید، ما با پارادوکس خِسَّت مواجه میشویم. این پارادوکس میگوید که اگر مردم یک کشور، برای داشتن پسانداز بیشتر، کمتر پول خرج کنند، درنهایت پول کمتری برای پسانداز خواهند داشت.
چرا؟ به بیان ساده، وقتی مردم کمتر پول خرج کنند، کالای کمتری بهفروش میرسد، نیاز واحدهای تولیدی به نیروی کار کاهش پیدا میکند، درآمدها پایین میآید و در نهایت مردم پول کمتری خواهند داشت.
وضعیتی که این روزها با آن مواجه هستیم، حالت دوم است. وضعیتی که مردم تلاش میکنند پول خود را به بورس بیاورند، نه از آن خارج کنند.
نااطمینانی، دست پنهان تورم
به یک طراح گرافیک، سفارش یک لوگو میدهم و در ازای آن 10 میلیون تومان پرداخت میکنم. اگر او بداند که هفتهها و ماههای دیگر نیز همینقدر کار خواهد گرفت، به راحتی میتواند این پول را برای خرید یک صندلی خرج کند.
اما وقتی طراح نمیداند یک ماه دیگر وضعیتش چطور خواهد بود، حتی اگر واقعا صندلی را لازم داشته باشد، باز هم خریدش را عقب میاندازد.
نااطمینانی، شبیه به رانندگی در یک جاده مهآلود است.
نااطمینانی، شبیه به رانندگی در یک جاده مهآلود است. شما در یک جاده مهگرفته، تختهگاز نمیروید. یا کنار میزنید تا هوا بهتر شود، یا با احتیاط، سرعت کم و فلاشرهای روشن به پیش میروید. نتیجه این است که ریسکپذیری افراد برای خرج کردن تمام درآمد یا برای راهاندازی کار جدید، پایین میآید.
جمیع این عوامل باعث میشود که اقتصاد به فاز رکود تورمی وارد شود. یعنی زمانی که قیمتها بالا میرود، اما هیچ خریداری برای محصولات وجود ندارد.
دقت کنید که از منظر اقتصاد کلاسیک، فقدان مشتری باید به کاهش قیمت منجر شود.
در نظریهای که بورس را تورمزا میداند، عامل اصلی ایجاد تورم فشار تقاضا است. این نوع از تورم، خوب است. چون به تولید و اشتغال منجر میشود. اما بورسی که از تورم تاثیر گرفته باشد، چندان کمکی به تولید و اشتغال نخواهد کرد.
مقالات پیشنهادی : پوشش ریسک یا هج چیست؟
آیا بورس برای اقتصاد بد است؟
پاسخ به این سوال قطعا منفی است. بورس بهترین ابزار ممکن برای سرمایه گذاری، تامینسرمایه، سفتهبازی و پسانداز است.
اگر بورس نباشد مردم یا باید پول خود را در داراییهایی مثل مسکن منجمد کنند و از چرخه تولید بیرون ببرند، یا با خرید خودرو، مسکن و دلار (بیش از مقدار مورد نیازشان)، معیشت را برای دیگران دشوار سازند.
فراموش نکنیم که رانندگی سریع بهذات کار بدی نیست. به شرط آنکه در پیست مسابقه باشد نه در خیابان. سفتهبازی هم ایرادی ندارد، اگر در بستر بورس رخ بدهد نه در سفره مردم.
آیا بورس میریزد و همه را بیچاره میکند؟
چقدر احتمال میدهید که قیمت دلار به 4 هزار تومان باز گردد؟ اگر این فکر را میکردید، نه ماشین میخریدید نه موبایل و نه هیچ چیز دیگر. چون میدانستید آیفون 11 هم با سقوط دلار به زیر 5 میلیون تومان باز خواهد گشت. با این وجود آیا اطمینان دارید که دلار دیگر به زیر 20 هزار بر نمیگردد؟ خیر. شاید هفته دیگر دلار تا 15 هزار تومان هم پایین بیاید، شاید هم نه.
وضعیت بورس هم به همین شکل است. خیلی بعید میدانیم که شاخص دوباره به 500 هزار واحد بازگردد. اما ممکن است اصلاحهایی در حد چند صد هزار واحد رخ بدهد. با این حال در بلندمدت (هفتسال) هیچ بازاری رقیب بورس نیست.
این حرفها که بورس بالا میرود و بعد میریزد، در حد یک فال قهوه اعتبار دارد، نه یک تحلیل دقیق و عمیق.
لایو اینستاگرام حامد ثقفی آیا رشد بورس ادامه دارد؟
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات(شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
خیلی ممنون. به زبان خیلی ساده و قابل فهم مطلب آگاهی بخشی بود.
واقعا مطلب جالبی بود
اقای حامد ثقفی عزیز از ارسال این مطالب بسیار ارزنده هر روز خوشحال می کنید من را . از شما و همه نویسندگان محترم خیلی تشکر می کنم .