• تالاربورس
  • /
  • وبلاگ
  • /
  • اندیکاتور چیست؟ معرفی ۸ اندیکاتور مهم و پرکاربرد تحلیل تکنیکال
تاریخ انتشار: مهر 9, 1404

اندیکاتور چیست؟ معرفی ۸ اندیکاتور مهم و پرکاربرد تحلیل تکنیکال


حامد تازه وارد دنیای سرمایه‌گذاری شده و تصمیم گرفته در بازار ارز دیجیتال معامله کند. اما وقتی برای اولین بار نمودار بیت‌کوین را باز کرد، با خطوط رنگارنگ و نمودارهای عجیب مواجه شد که دوستانش به آنها «اندیکاتور» می‌گفتند. برای حامد سوال شد اندیکاتور چیست و به چه درد می‌خورد؟

شاید شما هم مثل حامد کنجکاو باشید که ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال چه هستند و چگونه به ما در پیش‌بینی قیمت کمک می‌کنند. اندیکاتورها در واقع همان ابزارهای کمکی تحلیل تکنیکال هستند که قرار است در این مقاله به زبان ساده با آنها آشنا شویم. در ادامه مهم‌ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال را معرفی می‌کنیم، طرز کار و کاربرد هر کدام را توضیح می‌دهیم و نکاتی را می‌گوییم که هر معامله‌گری در استفاده از این ابزارهای محبوب باید بداند.

اندیکاتور چیست و چرا مهم است؟

اندیکاتور (Indicator) در تحلیل تکنیکال به زبان ساده یک ابزار کمکی است که با استفاده از فرمول‌های ریاضی روی داده‌های قیمت و حجم معاملات محاسباتی انجام می‌دهد و نتیجه را به شکل بصری (نمودار یا خطوط) نمایش می‌دهد. به عبارت دیگر، اندیکاتورها اطلاعات پنهان در دل نمودار قیمت را آشکار می‌کنند تا تحلیل‌گر بتواند روندها و الگوهای بازار را به‌صورت قابل فهم‌تر مشاهده کند. مثلا اندیکاتورها می‌توانند میزان شتاب حرکت قیمت، حجم معاملات غیرمعمول یا وضعیت اشباع خرید و فروش را نشان دهند؛ چیزهایی که صرفاً با نگاه به نمودار قیمت خالی ممکن است متوجه آنها نشویم.

اندیکاتورها را می‌توانید مانند ابزارهای روی داشبورد خودرو تصور کنید. همان‌طور که راننده با نگاه به سرعت‌سنج یا چراغ بنزین اطلاعات مهمی از وضعیت ماشین می‌گیرد، یک معامله‌گر نیز با نگاه به اندیکاتورها می‌تواند وضعیت فعلی بازار را بهتر درک کند. البته دقت کنید که اندیکاتور بر خلاف چراغ راهنما، هرگز به شما نمی‌گوید «دقیقاً الآن بخرید یا بفروشید»! بلکه مثل یک چک‌کننده کمکی است که تحلیل خودِ شما را تایید یا رد می‌کند. بسیاری از مبتدیان تصور می‌کنند اندیکاتورها ابزار جادویی پیش‌بینی قیمت هستند و به دنبال سیگنال قطعی خرید یا فروش از آنها می‌گردند. این یک سوءتفاهم بزرگ است. اندیکاتورها مهم‌اند چون دید تحلیلی ما را وسیع‌تر می‌کنند، اما نباید تنها منبع تصمیم‌گیری ما باشند.

چرا از اندیکاتورهای تکنیکال استفاده کنیم؟

احتمالاً از خود می‌پرسید وقتی می‌توان نمودار قیمت را مستقیماً تحلیل کرد، چرا به سراغ اندیکاتور برویم؟ همان‌طور که اشاره شد، اندیکاتورها ابزارهای مکمل هستند. یک تحلیل‌گر حرفه‌ای ممکن است ابتدا با مفاهیم پرایس اکشن (رفتار قیمت خالص مثل خطوط روند و الگوهای شمعی) شرایط بازار را بررسی کند و سپس برای اطمینان بیشتر، از اندیکاتورها کمک بگیرد. اندیکاتورها می‌توانند به شکل‌های زیر مفید باشند:

چرا از اندیکاتورهای تکنیکال استفاده کنیم؟
  • تایید تحلیل: فرض کنید بر اساس نمودار تشخیص داده‌اید روند قیمت صعودی است. یک اندیکاتور مانند میانگین متحرک یا MACD می‌تواند این تشخیص را تایید کند. اگر اندیکاتور هم‌جهت با تحلیل شما حرکت کند، به آن اعتماد بیشتری می‌کنید.
  • هشدار تغییر روند: برخی اندیکاتورها زودتر از خود قیمت علائم ضعف یا تغییر روند را نشان می‌دهند. به عنوان مثال از طریق واگرایی (Divergence) بین حرکت قیمت و اندیکاتور RSI، می‌توانید هشدار پایان یک روند صعودی یا نزولی را زودتر دریافت کنید.
  • کاهش پیچیدگی: نمودار قیمت خام گاهی پرنوسان و گیج‌کننده است. اندیکاتورها با هموارسازی نوسانات (مثل میانگین متحرک) یا نشان دادن وضعیت‌های خاص (مثل اشباع خرید/فروش در RSI) فهم نمودار را برای ما ساده‌تر می‌کنند.
  • فیلتر کردن سیگنال‌ها: در استراتژی‌های معاملاتی، ترکیب دو یا چند اندیکاتور رایج است تا سیگنال‌های اشتباه فیلتر شوند. مثلا ترکیب یک اندیکاتور روند با یک نوسان‌سنج کمک می‌کند فقط زمانی وارد معامله شوید که هر دو ابزار علامت همسو بدهند.

در مجموع، اندیکاتورها نقش یک دستیار را دارند که دقت تحلیل شما را بالاتر می‌برند. تجربه شخصی من نشان می‌دهد زمانی که فقط به اندیکاتور تکیه کردم و از اصول پایه (مثل بررسی حمایت و مقاومت) غافل شدم، معاملات ناموفق بیشتری داشتم. پس هنر استفاده از اندیکاتور در تعادل است: نه آن‌قدر شیفته‌شان شوید که همه‌چیز را بر اساس آنها پیش‌بینی کنید، نه آن‌قدر بی‌اعتنا که از مزایای‌شان بهره نبرید.

انواع اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال

اندیکاتورهای تکنیکال را می‌توان به دسته‌های مختلفی تقسیم کرد. آشنایی با انواع اندیکاتورها به شما کمک می‌کند بفهمید هر ابزار چه کاری انجام می‌دهد و چه انتظاری می‌توان از آن داشت. متداول‌ترین دسته‌بندی برای اندیکاتورها بر اساس کاربردشان به شرح زیر است:

اندیکاتورهای روند (Trend-Following)

اندیکاتورهای دنبال‌کننده روند برای شناسایی جهت حرکت روند اصلی قیمت به کار می‌روند. این ابزارها معمولاً مستقیماً روی نمودار قیمت رسم می‌شوند (نه در پنجره جداگانه). به همین دلیل به آنها اندیکاتورهای دنباله‌روی قیمت هم می‌گویند. خروجی این اندیکاتورها به ما نشان می‌دهد که قیمت در حال حاضر در یک روند صعودی قرار دارد یا نزولی. میانگین متحرک (Moving Average) مثال بارز یک اندیکاتور روند است که خطی رنگی روی نمودار رسم می‌کند. اگر قیمت بالای خط میانگین باشد و خط شیب صعودی داشته باشد، روند کلی را صعودی در نظر می‌گیریم. اندیکاتور قدرتمند ایچیموکو نیز جزو همین خانواده است که گرچه پیچیده‌تر به نظر می‌رسد، ولی اطلاعات کاملی درباره روند، سطوح حمایت/مقاومت و شتاب حرکت قیمت ارائه می‌کند.

اندیکاتورهای نوسانگر (Oscillators)

این گروه از اندیکاتورها که گاهی اوسیلاتور هم نامیده می‌شوند، حول یک محور یا بین دو سطح ثابت نوسان می‌کنند. نوسانگرها برای سنجش مومنتوم (شتاب حرکت) و هیجان بازار به کار می‌روند. خروجی آنها معمولاً در یک پنجره جداگانه زیر نمودار به شکل یک منحنی یا هیستوگرام نمایش داده می‌شود. شاخص‌هایی مانند RSI (شاخص قدرت نسبی) و استوکاستیک از معروف‌ترین نوسانگرها هستند. ویژگی بارز اسیلاتورها این است که می‌توانند وضعیت‌های اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) را مشخص کنند. مثلاً RSI عددی بین 0 تا 100 دارد؛ وقتی به بالای 70 می‌رود نشان می‌دهد بازار وارد محدوده اشباع خرید شده (هیجان خرید بالا است) و احتمال اصلاح یا برگشت نزولی هست. برعکس، RSI زیر 30 نشان‌دهنده اشباع فروش و احتمال برگشت صعودی قیمت است. معامله‌گران از نوسانگرها برای زمان‌بندی نقاط ورود و خروج کوتاه‌مدت هم استفاده می‌کنند زیرا این اندیکاتورها نسبت به تغییرات قیمت حساسیت بالایی دارند.

اندیکاتورهای حجم (Volume)

حجم معاملات یکی از مهم‌ترین داده‌هایی است که تحلیل‌گر تکنیکال در اختیار دارد. اندیکاتورهای حجمی بر ارزش و تعداد معاملات تمرکز می‌کنند تا به ما بگویند در پشت حرکت‌های قیمتی چه مقدار قدرت وجود دارد. معروف‌ترین اندیکاتور حجم، نمودار Volume ساده است که معمولاً به صورت میله‌های سبز و قرمز در پایین نمودار دیده‌ایم. ستون‌های بلند حجم نشان می‌دهند در آن بازه زمانی معامله‌گران زیادی در بازار فعال بوده‌اند. اندیکاتورهای حجمی به ویژه برای تایید شکست سطوح کلیدی کاربرد دارند. مثلا اگر قیمت یک سطح مقاومت مهم را به بالا بشکند و همزمان حجم معاملات به شکل غیرعادی افزایش یابد، این اتفاق تاییدی بر معتبر بودن شکست و ادامه روند صعودی خواهد بود. برعکس، اگر شکست قیمتی با حجم کم رخ دهد، باید با احتیاط به آن نگاه کرد. اندیکاتورهای پیشرفته‌تری هم بر پایه حجم توسعه یافته‌اند مثل اندیکاتور OBV یا شاخص جریان پول (MFI) که ترکیب حجم و قیمت را تحلیل می‌کنند، اما برای شروع همان حجم معاملات ساده نیز اطلاعات ارزشمندی به ما می‌دهد.

سایر دسته‌بندی‌ها

برخی منابع دسته‌های دیگری نیز برای اندیکاتورها بیان می‌کنند. برای مثال اندیکاتورهای بیل ویلیامز مجموعه‌ای از ابزارها هستند (مانند Alligator, Awesome Oscillator) که توسط یک تحلیل‌گر مشهور به نام Bill Williams ابداع شده‌اند و به افتخار او به صورت خانوادگی جداگانه معرفی می‌شوند. این اندیکاتورها ترکیبی از روند و نوسانگر هستند. همچنین گاهی اصطلاح اندیکاتورهای پیشرو و پسرو نیز می‌شنوید؛ اندیکاتور پیشرو (Leading) به ابزاری گفته می‌شود که قبل از تغییر روند قیمت هشدار می‌دهد (مثل اکثر اسیلاتورها که سیگنال را زودتر نشان می‌دهند) و اندیکاتور پسرو (Lagging) ابزاری است که هم‌جهت با روند حرکت می‌کند و با تاخیر سیگنال می‌دهد (مثل میانگین‌های متحرک). دانستن این تفاوت مهم است: اندیکاتورهای پیشرو برای پیش‌بینی حرکات کوتاه‌مدت عالی‌اند ولی سیگنال اشتباه زیاد هم دارند؛ اندیکاتورهای پسرو کمتر سیگنال خطا می‌دهند اما همیشه بعد از شروع حرکت اصلی تایید می‌کنند.

حالا که دید کلی نسبت به انواع اندیکاتورها پیدا کردیم، وقت آن است که به صورت مشخص‌تر با چند تا از مهم‌ترین اندیکاتورهای تکنیکال آشنا شویم. در بخش بعدی، پرکاربردترین اندیکاتورها را معرفی کرده و کاربرد هر یک را توضیح می‌دهیم.

آیا می‌خواهید همواره از ترفندهای کاربردی و آموزش‌های جذاب در زمینه‌های مختلف باخبر باشید؟


ما هر روز نکات آموزشی و تحلیل‌های جالبی در صفحه اینستاگرام تالار بورس منتشر می‌کنیم. اگر می‌خواهید مطالب آموزشی کوتاه روزانه و تحلیل‌های به‌روز بازار را از دست ندهید، به خانواده ما در اینستاگرام بپیوندید.

معرفی مهم‌ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال

در بازارهای مالی صدها اندیکاتور وجود دارد و هر روز هم ممکن است اندیکاتورهای تازه‌ای طراحی شوند. اما خوشبختانه شما نیازی ندارید همه آنها را یاد بگیرید! بسیاری از معامله‌گران موفق فقط از چند اندیکاتور محدود که امتحان خود را پس داده‌اند استفاده می‌کنند. در ادامه فهرست بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال را مرور می‌کنیم که دانستن آنها برای شروع تحلیل تکنیکال ضروری است. این ابزارها هم در بازار بورس و هم در بازار ارز دیجیتال به کار می‌آیند و پایه استراتژی‌های معاملاتی بسیاری از تریدرها هستند.

اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average – MA)

میانگین متحرک یا به اختصار MA یکی از ساده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین اندیکاتورهای روند است. همان‌طور که از نامش پیداست، این اندیکاتور متوسط قیمت در یک بازه زمانی مشخص را محاسبه کرده و به صورت یک خط روی نمودار نمایش می‌دهد. مثلا میانگین متحرک 50 روزه میانگین قیمت 50 روز گذشته را برای هر روز حساب کرده و به ما یک خط نرم ارائه می‌کند که نوسانات روزانه قیمت را هموار می‌سازد. از MA برای تشخیص جهت روند و همچنین سطوح حمایت و مقاومت دینامیک استفاده می‌شود. هنگامی که قیمت بالاتر از خط میانگین متحرک قرار دارد، می‌گوییم روند کوتاه‌مدت صعودی است و آن خط مانند یک حمایت عمل می‌کند. برعکس، افت قیمت زیر میانگین متحرک نشان از تضعیف روند و امکان نزولی شدن دارد و در این حالت خط میانگین ممکن است مقاومت شود.

یکی از مزیت‌های بزرگ MA انعطاف‌پذیری آن است. شما می‌توانید دوره زمانی میانگین را بسته به استراتژی خود تنظیم کنید (مثلاً ۲۰ روزه برای کوتاه‌مدت یا ۲۰۰ روزه برای بلندمدت). تحلیل‌گران اغلب چند میانگین متحرک با دوره‌های مختلف را با هم روی نمودار رسم می‌کنند. تقاطع دو میانگین متحرک (مثلاً تقاطع یک MA کوتاه‌مدت و یک MA بلندمدت) نیز سیگنال معروفی برای تغییر روند است. برای نمونه، اگر میانگین 50 روزه خط میانگین 200 روزه را به سمت بالا قطع کند، یک سیگنال صعودی تلقی می‌شود (معروف به تقاطع طلایی). برعکس این حالت تقاطع مرگ نامیده می‌شود و هشداری برای روند نزولی است. البته به یاد داریم که این‌ها نشانه‌های کمکی هستند و بهتر است با تحلیل کلی نمودار تایید شوند.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI)

اندیکاتور RSI یکی از محبوب‌ترین نوسانگرها در بین تحلیل‌گران تکنیکال است. RSI عددی بین 0 تا 100 را نشان می‌دهد که بیانگر سرعت و شدت تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص (معمولاً 14 روزه) است. شاخص قدرت نسبی به ما می‌گوید در یک دوره اخیر قدرت خریداران بیشتر بوده یا فروشندگان. وقتی مقدار RSI به بالای ۷۰ می‌رسد، می‌گوییم بازار در وضعیت اشباع خرید است؛ یعنی قیمت آنقدر بالا رفته که احتمال اصلاح یا برگشت وجود دارد. برعکس، RSI زیر ۳۰ واحد نشان‌دهنده اشباع فروش است؛ یعنی فشار فروش زیاد بوده و شاید به زودی خریداران وارد بازار شوند و قیمت را بالا ببرند.

معامله‌گران از RSI به چند روش استفاده می‌کنند. اولی همان تشخیص اشباع خرید/فروش برای زمان احتمالی برگشت روند است. دومی مشاهده واگرایی (Divergence) بین RSI و نمودار قیمت است. مثلاً اگر قیمت سقف بالاتری بزند اما RSI سقف پایین‌تری نشان دهد، این یک واگرایی منفی است که هشدار می‌دهد روند صعودی در حال ضعف است و ممکن است معکوس شود. برعکس واگرایی مثبت وقتی است که قیمت کف پایین‌تر می‌سازد ولی کف RSI بالاتر است؛ هشداری برای پایان روند نزولی. RSI همچنین برای شناسایی روند هم به کار می‌رود؛ برخی تریدرها می‌گویند وقتی RSI بالای ۵۰ است روند غالب صعودی است و زیر ۵۰ روند نزولی.

به طور خلاصه، RSI ابزار بسیار مفیدی برای درک مومنتوم بازار است. البته نکته مهم این است که RSI در بازارهای بسیار پرنوسان (مثل بسیاری از ارزهای دیجیتال با نوسان زیاد) ممکن است مدت طولانی در محدوده اشباع بماند بدون اینکه فوراً برگشت کند. بنابراین همیشه سیگنال‌های RSI را در کنار رفتار خود قیمت بررسی کنید. ترکیب RSI با یک اندیکاتور روند (مثل MA) می‌تواند اثربخشی بهتری داشته باشد.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI)

اندیکاتور مکدی (Moving Average Convergence Divergence – MACD)

اندیکاتور MACD یکی دیگر از ابزارهای معروف تحلیل تکنیکال است که ترکیبی از میانگین‌های متحرک و مفاهیم مومنتوم می‌باشد. MACD از سه جزء تشکیل شده است: خط MACD (تفاوت دو میانگین متحرک نمایی کوتاه‌مدت و بلندمدت)، خط سیگنال (میانگین متحرک خط MACD) و هیستوگرام (میله‌هایی که فاصله بین این دو خط را نشان می‌دهند). ممکن است در نگاه اول پیچیده به نظر برسد اما کاربرد آن نسبتاً سرراست است. دو استفاده اصلی MACD عبارتند از:

  • تشخیص جهت و قدرت روند: هنگامی که خط MACD بالای خط سیگنال قرار می‌گیرد و از آن فاصله می‌گیرد، نشان‌دهنده قدرت روند صعودی است. بالعکس، پایین رفتن MACD زیر سیگنال علامت غلبه روند نزولی می‌باشد. عرض هیستوگرام نیز هرچه بیشتر شود یعنی اختلاف این دو خط بیشتر و روند پرشتاب‌تر است.
  • سیگنال‌های تقاطع: تقاطع خط MACD و خط سیگنال یک هشدار برای تغییر روند کوتاه‌مدت محسوب می‌شود. اگر MACD خط سیگنال را از پایین به بالا قطع کند، به عنوان سیگنال خرید تلقی می‌شود چون احتمالا روند نزولی تمام شده و حرکت صعودی آغاز می‌شود. برعکس، قطع از بالا به پایین یک سیگنال فروش است. بسیاری از معامله‌گران بر مبنای این تقاطع‌ها وارد یا خارج می‌شوند، البته بهتر است تأییدات دیگری نیز داشته باشید تا فریب نوسانات کاذب را نخورید.

MACD به خاطر تلفیق ویژگی‌های اندیکاتورهای روند و اسیلاتورها، بسیار پرکاربرد است. شما می‌توانید هم وضعیت روند (صعودی یا نزولی بودن بازار) را از آن استخراج کنید، هم تغییرات مومنتوم را زیر نظر داشته باشید. مثلا اگر قیمت در حال صعود است ولی MACD شروع به نزولی شدن کرده، یعنی مومنتوم رو به ضعف است و باید محتاط بود. یکی از مزیت‌های MACD این است که بر روی همه تایم‌فریم‌ها (چه نمودار روزانه بورس و چه نمودار ۱ ساعته بیت‌کوین) قابل استفاده است و به ویژه در بازار‌های دارای روند مشخص عملکرد قابل اعتمادی دارد.

اندیکاتور مکدی (Moving Average Convergence Divergence – MACD)

اندیکاتور حجم معاملات (Volume)

حجم معاملات (Volume) به خودی خود یک داده حیاتی است، اما چون معمولا به شکل یک نمودار در زیر چارت اصلی نمایش داده می‌شود، از آن به عنوان یک اندیکاتور هم یاد می‌کنیم. اندیکاتور حجم معمولا با میله‌های عمودی نشان داده می‌شود که ارتفاع هر میله بیانگر میزان معاملات در آن بازه (مثلا یک روز یا یک ساعت) است. همچنین رنگ میله‌ها می‌تواند نشان دهد که حجم در آن بازه با افزایش یا کاهش قیمت همراه بوده است (میله سبز برای حجم در کندل صعودی، قرمز برای حجم در کندل نزولی).

تحلیل حجم معاملات به معامله‌گر کمک می‌کند قدرت واقعی حرکت قیمت را ارزیابی کند. قاعده کلی این است: اگر حرکت قیمت (صعود یا نزول) با افزایش حجم همراه باشد، حرکت معتبرتر و مهم‌تر است؛ اما اگر حجم پشتیبان آن کم باشد، احتمال شکست خوردن حرکت زیاد است. برای مثال تصور کنید قیمت یک سهم خط مقاومت بلندمدت خود را شکسته و بالا رفته است. اگر این شکست با حجمی بسیار بیشتر از میانگین حجم روزهای قبل رخ دهد، نشان می‌دهد خریداران قوی وارد شده‌اند و احتمالا روند صعودی ادامه پیدا می‌کند. اما اگر حجم معاملات در لحظه شکست پایین یا معمولی باشد، شاید عده کمی خریدار شده‌اند و اکثریت بازار هنوز مردد است، بنابراین امکان دارد شکست فیک بوده و قیمت دوباره زیر مقاومت برگردد.

اندیکاتور حجم را همچنین می‌توان برای شناسایی نقاط بازگشت روند استفاده کرد. مثلا در پایان یک روند نزولی طولانی، وقتی قیمت در حال ساختن کف جدید است ممکن است یکباره شاهد افزایش حجم خرید (میله‌های سبز بلند) باشیم؛ این می‌تواند نشانه‌ای باشد که پول هوشمند در حال ورود و جمع‌آوری سهم است و احتمال تغییر روند به صعودی وجود دارد. به طور مشابه، حجم‌های بسیار بالای فروش پس از یک رشد طولانی می‌تواند زنگ خطری برای اتمام روند صعودی باشد. خلاصه این‌که حجم هیچ‌گاه دروغ نمی‌گوید؛ همیشه تغییرات محسوس آن را زیر نظر داشته باشید چون حاوی اطلاعات باارزشی درباره علاقه معامله‌گران به قیمت‌های فعلی است.

اندیکاتور باندهای بولینگر (Bollinger Bands)

باندهای بولینگر یک اندیکاتور جالب و بصری برای سنجش نوسانات قیمت و شناسایی شرایط نسبی گرانی یا ارزانی قیمت است. این اندیکاتور از سه خط تشکیل شده: یک میانگین متحرک وسط و دو باند بالایی و پایینی که معمولا روی دو انحراف معیار بالاتر و پایین‌تر از میانگین تنظیم می‌شوند. فاصله بین این دو باند، محدوده نوسانات معمول قیمت را نشان می‌دهد. وقتی بازار آرام و کم‌نوسان باشد، این باندها به هم نزدیک و باریک می‌شوند؛ و برعکس در دوره‌های پرنوسان فاصله باندها زیاد و پهن می‌شود.

دو کاربرد مهم بولینگر بندز:

  • تشخیص میزان نوسان: همان‌طور که گفته شد پهن یا باریک شدن فاصله بین باندها معیاری برای میزان Volatility (نوسان) بازار است. برخی استراتژی‌ها می‌گویند وقتی باندها خیلی باریک شدند (نوسان کم شد)، باید منتظر یک حرکت انفجاری و خروج قیمت از این محدوده کم‌نوسان باشیم (چون بازار همیشه از فاز کم‌نوسان به پرنوسان می‌رود). همچنین هنگامی که باندها بیش از حد باز و فاصله‌دار شدند، نشان از وقوع نوسان شدید اخیرا دارد که ممکن است فروکش کند.
  • سیگنال اشباع نسبی: برخورد یا نزدیک شدن قیمت به باند بالایی بولینگر می‌تواند نشان‌دهنده گران شدن بیش از حد قیمت در کوتاه‌مدت باشد (مشابه مفهوم اشباع خرید) و بالعکس، لمس باند پایینی حاکی از ارزنده شدن نسبی قیمت (اشباع فروش) است. معامله‌گران کوتاه‌مدت گاهی با دیدن اینکه قیمت از باند بالایی بیرون زده، فروش کوتاه‌مدت انجام می‌دهند به امید برگشت به داخل باند. البته خروج قیمت از باندها همیشه به معنی برگشت نیست و در روندهای خیلی قوی، قیمت ممکن است مدت زیادی نزدیک باند بالا یا پایین حرکت کند. اما در بازارهای رنج و خنثی، باندهای بولینگر محدوده تقریبی نوسان را مشخص می‌کنند و می‌توان کف و سقف موقت بازار را با آنها حدس زد.

به طور خلاصه، Bollinger Bands یک ابزار چندکاره است: هم شدت نوسانات را به شما می‌گوید، هم نقاط نسبی بالقوه برگشت را نمایش می‌دهد. بسیاری از تریدرها بولینگر را با سایر سیگنال‌ها ترکیب می‌کنند (مثلا همراه RSI) تا تصمیمات دقیق‌تری بگیرند. برای معامله در بازار ارزهای دیجیتال که نوسانات ذاتاً بالا است، بولینگر می‌تواند به خوبی بازه‌های زمانی آرامش قبل از طوفان یا هیجان بیش از حد قیمت را مشخص کند.

اندیکاتور باندهای بولینگر (Bollinger Bands)

اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku Cloud)

ایچیموکو که نام کامل آن «ایچیموکو کینکو هیو» (به ژاپنی به معنای "نمودار تعادل در یک نگاه") است، یک اندیکاتور چندمنظوره و قدرتمند محسوب می‌شود. اندیکاتور ایچیموکو در نگاه اول کمی پیچیده و شلوغ به نظر می‌رسد چون از چندین خط و ابر رنگی تشکیل شده است. اما هر یک از این اجزا در واقع یک نوع میانگین متحرک یا مشتق آن هستند که با هم ترکیب شده‌اند تا تصویری جامع از بازار به ما بدهند. ایچیموکو پنج جزء اصلی دارد: تنکان‌سن و کیجون‌سن (دو خط تبدیل و پایه)، سنکو اسپن A و B (که محدوده ابر را تشکیل می‌دهند) و چیکو اسپن (خط تاخیری قیمت). نیازی نیست در آغاز کار فرمول دقیق این‌ها را حفظ کنید؛ مهم‌تر فهم کاربرد آنهاست.

چرا ایچیموکو محبوب است؟ چون به تنهایی اطلاعات کاملی از روند، مومنتوم و سطوح حمایت/مقاومت را ارائه می‌دهد. به عنوان مثال:

  • روند قیمت: اگر بیشتر قسمت ابر ایچیموکو زیر قیمت باشد و قیمت بالای ابر قرار داشته باشد، روند صعودی در جریان است. برعکس اگر قیمت زیر ابر باشد، روند نزولی قوی داریم. رنگ و ضخامت ابر هم میزان قدرت روند را نشان می‌دهد.
  • سیگنال‌های تقاطع: تقاطع خط تنکان‌سن و کیجون‌سن (مشابه میانگین‌های کوتاه و بلند) سیگنال‌های معاملاتی اولیه می‌دهند. مثلا قطع شدن تنکان‌سن از پایین به بالا با کیجون‌سن یک سیگنال صعودی تلقی می‌شود.
  • حمایت و مقاومت داینامیک: سطوح تشکیل‌دهنده ابر (سنکو اسپن‌ها) برای آینده به عنوان خطوط حمایت و مقاومت پیش‌بینی می‌شوند. یعنی ابر جلوتر از قیمت رسم می‌شود و محدوده‌های تعادل قیمت را در آینده نشان می‌دهد که می‌توانند محل واکنش قیمت باشند.
  • قدرت حرکت: با نگاه به فاصله بین خطوط و ضخامت ابر می‌توان فهمید آیا روند قدرتمند است یا ضعیف شده. همچنین موقعیت چیکو اسپن (خط تاخیری) نسبت به قیمت، نمایی از قدرت روند در گذشته نزدیک به دست می‌دهد.

به طور خلاصه، ایچیموکو ابزاری پیشرفته است که شاید برای مبتدی‌ها در ابتدا پیچیده باشد، اما اگر یاد بگیرید می‌تواند نقش جعبه‌ابزار کامل را ایفا کند؛ چون هم روند را نشان می‌دهد، هم نقاط ورود و خروج احتمالی را. توصیه می‌کنم پس از اینکه با اصول اولیه اندیکاتورها آشنا شدید، حتما زمانی را به یادگیری اندیکاتور ایچیموکو اختصاص دهید. حتی اگر از آن در معاملات خود استفاده نکنید، درک سازوکارش به شما دید عمیق‌تری از حرکات بازار می‌دهد.

اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku Cloud)

اندیکاتور ADX (Average Directional Index)

شاخص میانگین حرکت جهت‌دار یا ADX یک اندیکاتور تخصصی‌تر است که برای سنجش قدرت روند به کار می‌رود. برخلاف بیشتر ابزارهای این فهرست، ADX جهت روند را نشان نمی‌دهد بلکه فقط می‌گوید آیا بازار روند دار است یا بدون روند (رنج) و چقدر آن روند قوی یا ضعیف است. ADX معمولا به صورت یک منحنی در پنجره جداگانه زیر نمودار نمایش داده می‌شود و بین اعداد 0 تا 100 نوسان می‌کند. هر چه مقدار ADX بالاتر باشد، روند جاری پرقدرت‌تر است؛ هر چه پایین‌تر باشد، روند ضعیف یا بازار کم‌نوسان است.

به طور کلاسیک گفته می‌شود اگر ADX بالای 25 باشد، بازار روند محسوسی دارد و می‌توان با خیال راحت‌تری از استراتژی‌های مبتنی بر روند استفاده کرد. در مقابل ADX زیر 20 نشانه بازار بدون روند و نوسانی (خنثی) است و در این شرایط بهتر است سراغ استراتژی‌های مبتنی بر معامله در نواحی حمایت/مقاومت یا اسیلاتورها برویم. همچنین وقتی ADX پس از مدت‌ها پایین بودن شروع به بالا رفتن می‌کند و از 20 عبور می‌کند، می‌تواند سیگنالی باشد مبنی بر این‌که یک روند جدید در حال شکل‌گیری است.

جالب است بدانید ADX در کنار دو خط جهت‌دار دیگر +DI و -DI استفاده می‌شود که آن‌ها به تفکیک قدرت خریداران و فروشندگان را نشان می‌دهند. مثلا اگر خط +DI بالای -DI باشد، یعنی در آن لحظه خریداران قدرت بیشتری دارند و احتمالاً روند کلی صعودی است. خود ADX فارغ از اینکه روند صعودی است یا نزولی، فقط قدرت را نمایش می‌دهد. بنابراین برخی معامله‌گران ترکیب حرکات این سه خط را بررسی می‌کنند: اگر +DI بالای -DI و همچنین ADX صعودی و بالای 25 بود، تاییدی است بر یک روند صعودی قوی. برعکس برای روند نزولی قوی.

استفاده از ADX شاید برای شروع ضروری نباشد، اما به مرور زمان که در تحلیل‌تان پیشرفت کردید می‌توانید از آن به عنوان فیلتر روند استفاده کنید. مثلا اگر ADX ضعیف بود، متوجه می‌شوید سیگنال‌هایی که برخی اندیکاتورها مثل MACD می‌دهند ممکن است اعتبار کافی نداشته باشند چون بازار بی‌روند است. پس ADX به نوعی مثل یک چاشنی اطلاعاتی عمل می‌کند که تفسیر سایر اندیکاتورها را دقیق‌تر می‌کند.

اندیکاتور ADX (Average Directional Index)

اندیکاتور ATR (Average True Range)

اندیکاتور ATR میانگین دامنه نوسان واقعی قیمت در یک بازه زمانی مشخص را نشان می‌دهد. به زبان ساده، ATR می‌گوید میانگین میزان حرکت قیمت در هر دوره (مثلا روزانه) چقدر است. ATR جزو اندیکاتورهای اندازه‌گیری نوسان (Volatility) محسوب می‌شود و برخلاف Bollinger Bands که تصویری از نوسانات می‌دهد، ATR مقدار عددی نوسان را ارائه می‌کند.

فرض کنید ATR یک سهم در نمودار روزانه برابر ۵ واحد است. یعنی به طور متوسط این سهم هر روز ۵ واحد (مثلا ۵۰۰ تومان) نوسان دارد. حال اگر امروز قیمت سهم فقط ۱ واحد جابه‌جا شده باشد، یعنی نسبت به میانگین حرکاتش یک روز بسیار آرام را سپری کرده است. برعکس، حرکت ۱۰ واحدی قیمت در یک روز نشان می‌دهد نوسان امروز خیلی بیشتر از میانگین بوده. این اطلاعات ATR چه کمکی به ما می‌کند؟

  • تنظیم حد ضرر و سود: معامله‌گران حرفه‌ای از ATR برای تعیین جای مناسب حد ضرر استفاده می‌کنند. آن‌ها معمولاً حد ضرر را مقداری بیرون‌تر از نوسان معمول قیمت می‌گذارند تا با تکان‌های رایج بازار فعال نشود. مثلا اگر ATR روزانه یک رمزارز 100 دلار باشد، تعیین حد ضرر 20 دلاری خیلی تنگ است و احتمال فعال شدنش زیاد است. در حالی که حد ضرر 120 دلاری معقول‌تر است چون بیش از میانگین نوسان روزانه فضا می‌دهد.
  • شناسایی تغییر فاز بازار: وقتی ATR رو به افزایش می‌گذارد، یعنی بازار در حال ورود به فاز نوسانی‌تر است. مثلا شاید خبر یا رویدادی آمده که هیجان را بالا برده. برعکس، افت پیوسته ATR بیانگر آرام شدن بازار است. این تغییرات برای انتخاب استراتژی مهم‌اند؛ در بازارهای پرنوسان باید محافظه‌کارتر و سریع‌تر بود ولی در بازار کم‌نوسان می‌توان انتظار حرکات بزرگ را کشید.
  • مقایسه دارایی‌ها: ATR به شما امکان می‌دهد میزان نوسان دو سهم یا ارز دیجیتال را با هم مقایسه کنید. مثلا اگر ATR سهم الف دو برابر سهم ب باشد یعنی سهم الف پرریسک‌تر و پرنوسان‌تر است. یا مثلا ATR بیت‌کوین را با اتریوم مقایسه می‌کنند تا ببینند کدام در دوره اخیر بی‌ثبات‌تر بوده است.

در کل ATR ابزار مفیدی برای مدیریت ریسک و درک شرایط بازار است. معامله‌گری که به ATR توجه نکند ممکن است در یک روز پرتلاطم همان استراتژی روزهای عادی را به‌کار گیرد و غافل‌گیر شود. بنابراین حتی اگر ATR را مستقیماً در استراتژی ورود/خروج خود استفاده نکنید، توصیه می‌شود همیشه نیم‌نگاهی به آن داشته باشید تا دچار تصمیم‌گیری نادرست بر اثر تغییرات ناگهانی دامنه نوسان قیمت نشوید.

اندیکاتور ATR (Average True Range)

نحوه استفاده صحیح از اندیکاتورهای تکنیکال

حالا که با چند اندیکاتور اساسی آشنا شدیم، سوال مهم این است که چطور از آنها در عمل استفاده کنیم؟ در ادامه چند نکته و راهنمای گام‌به‌گام برای به‌کارگیری درست اندیکاتورها ارائه شده است. این موارد حاصل تجربه معامله‌گران باتجربه است و به شما کمک می‌کند از اشتباهات رایج مبتدیان دوری کنید:

  1. از ساده شروع کنید: در ابتدای کار، یکی دو اندیکاتور بیشتر روی نمودار خود قرار ندهید. مثلاً کار را با یک اندیکاتور روند (مثل MA) و یک اندیکاتور نوسانگر (مثل RSI) آغاز کنید. به تدریج که روش کار آنها را فهمیدید، می‌توانید ابزارهای دیگر را هم اضافه کنید. یادتان باشد کیفیت مهم‌تر از کمیت است؛ لازم نیست هر چیزی که پلتفرم دارد روی چارت بیندازید!
  2. به سیگنال اندیکاتور به تنهایی تکیه نکنید: اندیکاتورها برای تایید گرفتن عالی‌اند نه برای صدور فرمان معامله. مثلا صرف اینکه RSI به زیر ۳۰ رسید، نباید بی‌گدار وارد معامله خرید شوید. بهتر است منتظر بمانید تا چند عامل همسو شوند؛ مانند شکل‌گیری الگوی بازگشتی در نمودار قیمت + سیگنال RSI. اندیکاتور یک چراغ راهنمای کمکی است، فرمان اصلی را قیمت و روند کلی بازار صادر می‌کند.
  3. اندیکاتورهای مکمل را با هم ترکیب کنید: هر اندیکاتور روی یک بُعد بازار متمرکز است. پس ترکیب معقول آنها می‌تواند دید جامع‌تری بدهد. مثلا ترکیب یک اندیکاتور دنبال‌کننده روند با یک اسیلاتور بسیار رایج است (مثل MA و RSI که قبلاً گفتیم). یا ترکیب حجم معاملات با الگوهای کندلی می‌تواند قدرت شکست‌ها را بهتر نشان دهد. البته در ترکیب اندیکاتورها دقت کنید که از ابزارهای خیلی مشابه به طور همزمان استفاده نکنید (مثلاً MACD و یک میانگین متحرک هر دو تقریباً یک چیز را می‌گویند).
  4. بیش از حد شلوغ نکنید: یکی از دام‌های رایج، استفاده هم‌زمان از اندیکاتورهای زیاد است به امید اینکه هیچ سیگنالی را از دست ندهیم. نتیجه اما اغلب عکس است: نموداری انباشته از خطوط و نمودارهای مختلف که آدم را سردرگم می‌کند و حتی سیگنال‌های یکدیگر را خنثی می‌کنند. یک قانون تجربی این است که حداکثر ۳ اندیکاتور اصلی روی یک نمودار استفاده کنید (مثلا MA + RSI + MACD). بیشتر از آن اغلب ارزش افزوده‌ای ندارد. اجازه دهید چشمتان فضای کافی برای خواندن خود نمودار قیمت هم داشته باشد.
  5. تنظیمات را متناسب با بازار و بازه زمانی تغییر دهید: اندیکاتورها تنظیمات پیش‌فرضی دارند (مثلاً RSI دوره 14 یا میانگین متحرک 9 روزه). این تنظیمات الزاما در همه بازارها بهترین نیستند. برای بازارهای پرنوسان (مثل کریپتو) گاهی بهتر است دوره اندیکاتور را بیشتر کنید تا نویز کمتر شود. یا در تایم‌فریم‌های خیلی کوتاه، دوره‌های اندیکاتور را ممکن است کاهش دهند تا واکنش سریع‌تری داشته باشد. به مرور زمان یاد می‌گیرید که پارامترهای اندیکاتور را دستکاری و بهینه کنید تا با استراتژی شما جور شوند.
  6. استراتژی خودتان را بسازید و تست کنید: پس از یادگیری پایه اندیکاتورها، سعی کنید برای خود یک استراتژی معاملاتی تعریف کنید که اندیکاتور هم جزئی از آن باشد. به عنوان مثال تصمیم بگیرید: "هر وقت قیمت بالای میانگین 50 رفت و RSI هم از 50 بالاتر بود، خرید می‌کنم و در صورت رسیدن RSI به 70 نصف سودم را می‌فروشم." سپس این استراتژی را در گذشته بازار (تاریخچه نمودار) امتحان کنید و ببینید چقدر کارآمد بوده است. به این کار بک‌تست (Backtest) می‌گویند. بک‌تست به شما کمک می‌کند سیگنال‌های غلط را شناسایی و فیلتر کنید و اگر لازم بود تنظیمات اندیکاتورها یا شرایط استراتژی را بهبود دهید. هیچ اندیکاتوری ۱۰۰٪ مواقع درست نمی‌گوید؛ هنر شما در این است که با ترکیب ابزارها و قوانین مدیریتی، نتیجه کلی مثبت بگیرید.
  7. همگام با یادگیری، معامله کنید (حتی مجازی): اندیکاتورها را نمی‌توان صرفاً با خواندن مقالات و تماشا یاد گرفت. حتماً همزمان که در حال یادگیری هستید، در محیط واقعی یا در حساب آزمایشی (دمو) آنها را به کار ببرید. هر بار یک اندیکاتور جدید اضافه می‌کنید، مدتی حرکاتش را در کنار تغییرات قیمت زیر نظر بگیرید. ببینید در گذشته چه موقعیت‌هایی را درست نشان داده و کجاها خطا داشته است. این مشاهده عملی و تمرین، فهم شما را از کارکرد اندیکاتور چند برابر می‌کند و با اعتمادبه‌نفس بیشتری از آن در معاملات واقعی استفاده خواهید کرد.

اگر دوست دارید زیر نظر اساتید حرفه‌ای‌تر این مهارت‌ها را یاد بگیرید و در مسیر سرمایه‌گذاری با اطمینان بیشتری گام بردارید، همین حالا به صفحه دوره‌های آموزشی تالار بورس سر بزنید. ما در تالار بورس دوره‌های آموزشی جامع و کاربردی برای بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال آماده کرده‌ایم.

با رعایت این نکات، اندیکاتورها تبدیل به دوستان شما می‌شوند نه عوامل گیج‌کننده! فراموش نکنید که بهترین تحلیل‌گران معمولاً از ترکیب دانش تحلیل تکنیکال کلاسیک (حمایت، مقاومت، الگوها) و اندیکاتورها بهره می‌برند. بنابراین همزمان با اندیکاتورها، مفاهیم پایه تکنیکال را هم یاد بگیرید تا تصویر کامل‌تری داشته باشید.

نتیجه‌گیری

اندیکاتورها مانند چراغ‌های راهنمایی هستند که در جاده پرپیچ‌وخم بازارهای مالی به شما علامت می‌دهند. در این مقاله دیدیم که اندیکاتور چیست و چگونه می‌تواند زوایای پنهان نمودار قیمت را برای ما روشن کند. همچنین با مهم‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال آشنا شدیم؛ از میانگین متحرک ساده گرفته تا اندیکاتور پیشرفته‌ای مثل ایچیموکو. هر یک از این ابزارها کاربرد خاصی دارند و در کنار هم می‌توانند به معامله‌گران در تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر کمک کنند.

اگر تازه‌کار هستید، شاید حجم اطلاعات در ابتدا کمی زیاد به نظر برسد. طبیعی است! یادگیری تحلیل تکنیکال مثل یادگیری رانندگی می‌ماند: اولش ده‌ها چیز را باید همزمان در نظر بگیرید (دنده، آینه، گاز، ترمز...) اما رفته‌رفته با تمرین، همه را ناخودآگاه مدیریت می‌کنید. در مورد اندیکاتورها هم پس از مدتی تمرین، به چشمان خود اعتماد پیدا می‌کنید که مثلاً وقتی RSI بالا رفت حواسشان به برگشت احتمالی باشد، یا وقتی حجم معاملات روی یک سطح کلیدی بالا رفت، تایید شکست را جدی بگیرند.

نکته مهم دیگر این است که تحلیل فقط بخشی از معامله‌گری است. مدیریت ریسک، کنترل هیجان و پایبندی به استراتژی نقش‌هایی به همان اندازه مهم دارند. اندیکاتورها ابزارهایی هستند که به بهتر شدن تحلیل شما کمک می‌کنند، اما تضمین‌کننده موفقیت نیستند. این شما هستید که با کسب تجربه و انضباط معاملاتی در نهایت به سوددهی مداوم می‌رسید.

در پایان، فرقی نمی‌کند در بورس تهران فعالیت کنید یا در بازار ارزهای دیجیتال؛ مفاهیم پایه اندیکاتورها یکسان است. با تسلط بر این ابزارها می‌توانید نمودار هر دارایی را تحلیل کنید و تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرید. امیدواریم این راهنمای جامع برایتان مفید بوده باشد و شروع خوبی برای سفر یادگیری شما در دنیای هیجان‌انگیز تحلیل تکنیکال باشد. بهترین زمان کاشت یک درخت ۲۰ سال پیش بود و زمان بعدی همین حالا است؛ پس همین حالا یادگیری را شروع کنید و با تمرین و پشتکار، مهارت تحلیل‌گری خود را روزبه‌روز تقویت کنید.

سوالات پرتکرار (FAQ)

آیا می‌توان فقط با اتکا به اندیکاتورها معامله کرد؟

تکیه انحصاری بر اندیکاتورها توصیه نمی‌شود. اندیکاتورها ابزارهای کمکی هستند که باید در کنار سایر روش‌های تحلیلی به کار روند. معامله‌گران حرفه‌ای علاوه بر اندیکاتورها به ساختار نمودار قیمت، سطوح حمایت و مقاومت، اخبار مهم و مدیریت ریسک توجه می‌کنند. اندیکاتور می‌تواند سیگنال‌های خوبی بدهد اما اگر بدون در نظر گرفتن شرایط کلی بازار عمل کنید، ممکن است سیگنال‌های کاذب شما را گمراه کنند. مثلا RSI پایین ممکن است در یک روند نزولی قوی مدت‌ها پایین بماند و اگر صرفاً به خاطر RSI خرید کنید در حالی که روند کلی نزولی است، زیان کنید. بهترین رویکرد استفاده ترکیبی از اندیکاتورها و تحلیل چشمی نمودار و البته تجربه شخصی است.

بهترین اندیکاتور برای تحلیل ارزهای دیجیتال کدام است؟

واقعیت این است که هیچ اندیکاتور واحدی در همه شرایط بهترین نیست. بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوسانات بالا، نیاز به توجه ویژه به مدیریت ریسک دارد. بسیاری از معامله‌گران کریپتو از ترکیب اندیکاتورها بهره می‌گیرند. با این حال برخی ابزارها محبوب‌ترند؛ مثلا میانگین متحرک برای تشخیص روند بیت‌کوین بسیار استفاده می‌شود یا RSI برای پیدا کردن نقاط اشباع در حرکات تند. اندیکاتور MACD هم در بازارهای دارای روند قوی (مثل دوره‌های صعودی بزرگ بیت‌کوین) عملکرد خوبی دارد. در کنار این‌ها، حجم معاملات و جریان پول در ارزهای دیجیتال اهمیت زیادی دارد (چون امکان دستکاری قیمت در صرافی‌های کم‌حجم هست). در نهایت بهترین اندیکاتور آن است که متناسب با استراتژی شما باشد و بتوانید به خوبی آن را درک کنید. پیشنهاد می‌کنیم چند اندیکاتور را روی نمودار ارز دیجیتال مورد علاقه‌تان امتحان کنید و ببینید کدام یک رفتار قیمت را بهتر به شما نشان می‌دهد.

بهتر است از چند اندیکاتور به طور همزمان استفاده کنیم؟

تعداد ایده‌آل اندیکاتورهای همزمان خیلی زیاد نیست. استفاده از دو تا چهار اندیکاتور مکمل معمولاً کافی است. مهم این است که هر کدام از اندیکاتورهایی که انتخاب می‌کنید، نقش متفاوتی داشته باشند و اطلاعات تکراری ندهند. مثلا استفاده همزمان از سه میانگین متحرک با دوره‌های نزدیک به هم، اضافی است چون همه تقریباً چیز مشابهی را نشان می‌دهند. ترکیب بهینه معمولاً این‌گونه است: یک اندیکاتور روند (مثل MA یا ایچیموکو) + یک اندیکاتور مومنتوم (مثل RSI یا استوکاستیک) + یک اندیکاتور حجم یا volatility (مثل حجم معاملات یا ATR). همین مجموعه به ظاهر کوچک، اگر درست به کار گرفته شود اکثر نیازهای تحلیلی شما را پوشش می‌دهد. از طرفی شلوغ کردن نمودار با ۶-۷ اندیکاتور یا بیشتر، علاوه بر سخت‌خوان شدن چارت، ممکن است سیگنال‌ها را هم متناقض کند و شما را سردرگم نماید. پس رویکرد «کم‌تر، پربارتر» در اینجا صدق می‌کند.

اندیکاتور پیشرو و پسرو چه تفاوتی دارند؟

همان‌طور که در متن اشاره شد، اندیکاتور پیشرو (Leading) به ابزاری می‌گوییم که سعی می‌کند زودتر از وقوع یک اتفاق در نمودار قیمت به ما هشدار دهد. برای مثال، اسیلاتورها معمولاً پیشرو محسوب می‌شوند چون قبل از تغییر روند قیمت، تغییر جهت می‌دهند یا واگرایی نشان می‌دهند. حسن اندیکاتور پیشرو این است که اگر درست تشخیص دهد، می‌توانیم تقریباً نزدیک به کف یا سقف وارد معامله شویم و حرکت اصلی را شکار کنیم. اما عیب‌شان این است که سیگنال اشتباه زیاد تولید می‌کنند؛ چون همیشه نمی‌توانند آینده را درست پیش‌بینی کنند. در مقابل، اندیکاتور پسرو (Lagging) ابزارهایی هستند که همراه یا بعد از وقوع تغییرات قیمتی سیگنال می‌دهند. میانگین‌های متحرک یک مثال کلاسیک اندیکاتور پسرو هستند؛ آنها باید صبر کنند خود قیمت حرکت کند بعد واکنش نشان دهند. حسن اندیکاتور پسرو این است که سیگنال آنها قابل اعتمادتر است چون بر پایه اتفاقی که واقعا در نمودار رخ داده صادر می‌شود. عیبش هم این است که ما را دیرتر وارد معامله می‌کند و ممکن است بخشی از حرکت اولیه را از دست بدهیم. یک معامله‌گر حرفه‌ای ترکیبی از هر دو را به کار می‌گیرد. مثلاً وقتی واگرایی (پیشرو) در RSI دید، صبر می‌کند یک تاییدیه هم از شکست خط روند یا میانگین متحرک (پسرو) بگیرد و بعد وارد معامله شود. بدین ترتیب از مزایای هر دو نوع بهره‌مند می‌شود و ریسک کمتری می‌کند.

آیا اندیکاتورها در بازارهای مختلف (بورس، فارکس، ارز دیجیتال) متفاوت عمل می‌کنند؟

فرمول و منطق اندیکاتورهای تکنیکال در همه بازارها یکسان است؛ به عبارتی اندیکاتور "بورسی" یا "کریپتویی" نداریم. شما هر اندیکاتوری را که در بورس استفاده می‌کنید، می‌توانید روی نمودار یک جفت‌ارز فارکس یا یک رمزارز هم اعمال کنید و نتیجه بر اساس داده‌های همان بازار محاسبه می‌شود. اما تجربه نشان می‌دهد به خاطر ویژگی‌های خاص هر بازار، ممکن است برخی اندیکاتورها در بازاری خاص کارایی بهتری داشته باشند. مثلاً اندیکاتورهای روند‌نما (مثل MACD) در بازار سهام که اغلب روندهای طولانی‌مدت‌تری دارد، سیگنال‌های قابل اتکاتری تولید می‌کنند. در حالی که در بازار ارز دیجیتال که شدیداً نوسانی است، اسیلاتورها (مثل RSI، استوکاستیک) محبوب‌ترند چون مدام بازار بین اشباع خرید و فروش نوسان می‌کند. نکته دیگر تنظیم پارامترها است؛ مثلا تنظیم پیش‌فرض RSI = 14 ممکن است برای بورس تهران مناسب باشد اما یک معامله‌گر بیت‌کوین روی نمودار 4 ساعته شاید با RSI دوره 9 نتیجه بهتری بگیرد. در فارکس که بازار ۲۴ ساعته است نیز گاهی میانگین‌های متحرک دوره‌های متداول (مثلاً ۲۰۰ روزه) معنای متفاوتی نسبت به بورس ۵ روزه دارند. خلاصه اینکه خود ابزارها در همه‌جا یکسان‌اند اما شما به عنوان تحلیل‌گر باید هوشمندی به خرج دهید و هر جا لازم بود تنظیمات و انتظار خود را متناسب با بازار تنظیم کنید. خوب است در ابتدای تحلیل هر بازار، مدتی رفتار اندیکاتورهای موردعلاقه‌تان را در آن بازار رصد کنید تا به قلق کار دست پیدا کنید.

آیا بدون استفاده از اندیکاتور هم می‌توان تحلیل تکنیکال کرد؟

بله، حتماً! اندیکاتورها تنها بخشی از جعبه ابزار تحلیل تکنیکال هستند. معامله‌گران زیادی وجود دارند که صرفاً با خواندن نمودار قیمت (پرایس اکشن) و توجه به الگوهای قیمتی و کندل‌ها معاملات خود را انجام می‌دهند و بسیار هم موفق‌اند. به این سبک معامله‌گری که مبتنی بر خود چارت خالی قیمت و مفاهیم عرضه و تقاضا است، اصطلاحاً تحلیل تکنیکال کلاسیک یا پرایس‌اکشن می‌گویند. طرفداران این روش معتقدند تمام آنچه نیاز است در خود نمودار قیمت و حجم نهفته است و اندیکاتورها با تاخیر یا خطا آن را منعکس می‌کنند. واقعیت این است که برای تحلیل موفق، الزامی به استفاده از اندیکاتور ندارید. اما اندیکاتورها می‌توانند یادگیری و تصمیم‌گیری را برای مبتدیان ساده‌تر کنند، چون نوعی چارچوب و قانون به تحلیل اضافه می‌کنند. بسیاری از افراد ابتدا با اندیکاتورها دید بهتری نسبت به بازار پیدا می‌کنند و بعدها ممکن است کم‌کم به سمت روش‌های بدون اندیکاتور متمایل شوند. توصیه ما این است که در مسیر یادگیری، هم به نمودار خالص توجه کنید و هم از اندیکاتور به عنوان دستیار بهره ببرید. با پیشرفت تجربه، خودتان تشخیص خواهید داد که آیا اندیکاتورها به استراتژی‌تان کمک می‌کنند یا بهتر است کنار گذاشته شوند. هدف نهایی کسب سود مستمر است، چه با اندیکاتور چه بی‌اندیکاتور!

امتیاز این مقاله

درباره نویسنده

زهرا قهرمانی

اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده همه دیدگاه ها
{"email":"آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است","url":"آدرس وب‌سایت وارد شده نامعتبر است","required":"لطفا فیلد‌های مشخص شده را تکمیل نمایید"}

مقالات پیشنهادی



Success message!
Warning message!
Error message!
0
شما هم نظر بدهیدx