حباب گل لاله چیست؟ شما حاضرید برای یک شاخه گل لاله چقدر پول پرداخت کنید؟ 10 هزار تومان؟ 100 هزار تومان؟ در قرن 17م در هلند، با چند شاخه گل لاله میتوانستید یک خانه بزرگ بخرید! این ماجرا، که به حباب گل لاله یا جنون لاله (Tulip mania) مشهور است، یکی از نخستین و مهمترین بحرانهای مالی در تاریخ بشر بود. حبابی که بالاخره ترکید و سرمایهگذاران بیشماری را به خاک سیاه نشاند.
اهمیت بررسی حباب گل لاله در قرن هفدهم
امروزه حبابهای بسیاری را میشناسیم و از سازوکار آنها اطلاعاتی داریم. حباب داتکام، حباب سکه، حباب بیتکوین، حباب راهآهن و دهها حباب دیگر. اما در دوران طلایی هلند، کسی فکرش را هم نمیکرد که لالههای ارزشمند و گرانقیمت در مدتزمانی کوتاه بیارزش شده و پژمرده بر خاک بیفتند.
هدف ما روایت تاریخ نیست. به دو دلیل بررسی حباب گل لاله در قرن هفدهم اهمیت دارد:
- در بازار سرمایه از اصطلاح حباب گل لاله به دفعات استفاده میشود. خوب است که معنای آن را بدانید.
- سازوکار حبابهای دیگر هم شبیه به همین واقعه تاریخی است. بررسی جنون لاله در هلند به ما کمک میکند که از دیگر حبابهایی که قرار است در آینده پیش بیاید، بهتر سر در بیاوریم.
مقالات پیشنهادی : طرح پانزی چیست؟ توهم یک شبه پولدار شدن
حباب قیمت یعنی چه؟
قبل از آن که به حباب گل لاله بپردازیم، بیایید نگاهی بیندازیم به مفهوم حباب و دلایل شکلگیری آن.
تصور کنید که فلزی جدید کشف شود. در بازار شایعه میشود که قرار است بانک مرکزی، این فلز نایاب را جایگزین طلا کنند.
در ابتدای کار هر گرم از این فلز، 100 دلار قیمت دارد. شما یک گرم از این فلز جدید میخرید. یکی از دوستان شما که نتوانسته برای خودش فلز بخرد، دارایی شما را به قیمت 1000 دلار میخرد. شما از سود خوبی که در یک روز کردهاید، خوشنود میشوید.
دوست شما این یک گرم را به قیمت 10 هزار دلار میفروشد. حالا شما پشیمانید که چرا خودتان این کار را نکردید. به خصوص که متوجه میشوید خریدار جدید، همین یک گرم را 100 هزار دلار فروخته است!
ماجرا به همین شکل پیش میرود و قیمت هر گرم از این فلز به یک میلیون دلار میرسد. اما کسانی که در این قیمت خرید داشتهاند، ممکن است دیگر نتوانند یک مشتری در قیمت بالاتر پیدا کنند.
توجه کنید که شما، دوستِ شما و مشتریِ او، واقعا به این فلز علاقهای نداشتید. چیزی که شما دوست داشتید، سود بود. برای همین، افت قیمت شما را نگران میکند.
با پایین آمدن قیمت، خریداران وحشتزده شروع میکنند به فروش دارایی خود، و قیمت کاهش پیدا میکند، و افراد بیشتری دارایی خود را میفروشند، و قیمت بیشتر کاهش پیدا میکند و...
در مواردی نیز ممکن است که کشف روشی جدید برای تولید این فلز گرانبها، باعث فراوانی عرضه و کاهش شدید قیمت شود.
هلند، اوایل قرن هفدهم
در قرن شانزدهم، اسپانیا یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی و سیاسی جهان بود. این کشور هنوز داشت از منافع کشف آمریکا بهره میبرد.
اما پادشاهان اسپانیا برای سرمایههای خصوصی ارزشی قائل نبودند. آنها پول مردم را برای مخارج نظامی میگرفتند و کمتر پیش میآمد که قرض خود را پس بدهند.
سرمایهدارهای ناراضی، از اسپانیا به هلند گریختند. مسلمانان و پیروان مکتب پروتستان نیز برای کسب آزادی عقیده از اسپانیا، راهی هلند شدند. هلند در مدتی کوتاه به قطب اصلی سرمایهداری در جهان تبدیل شد و به بالاترین میزان درآمد سرانه رسید.
در همین هلند بود که اولین شرکتهای سهامی پیدا شدند، اولین بازارهای مالی شکل گرفتند و اولین بحران مالی بهوجود آمد. بحرانی که امروز به آن حباب گل لاله میگوییم.
قرن هفدهم دوران طلایی هلند بود. اقتصاد شکوفا شده بود و هنرمندان بهترین آثار هنری عصر خود را تولید میکردند. نیروهای نظامی بجای آن که در خدمت شاهان باشند، به حمایت از تجار و صنعتگران میپرداختند.
سرمایهداری به اوج رسیده بود. پول فراوان بود و تقاضا برای کالاهای لوکس از همیشه بیشتر.
در این سالها بود که گیاهان و سبزیجاتی جدید مثل سیبزمینی، گوجهفرنگی و فلفل از قارههای دیگر به اروپا و البته آمستردام رسیدند. مردم ثروتمند برای این محصولات جدید مشتاق بودند. یکی از این گیاهان اشرافی، گل لاله بود.
مقالات پیشنهادی : مجامع بورسی ۱۴۰۰
شروع حباب گل لاله
گل لاله از ایران به عثمانی و سپس به اروپا راه پیدا کرد. این گل خیلی زود در اروپا طرفدار پیدا کرد و محبوب شد. از یک طرف لاله شبیه به هیچ کدام از گلهایی نبود که هلندیها تا آن روز دیده بودند. از سوی دیگر تنوع رنگ در این گل بسیار بالا بود.
تجارت گل از آسیا به اروپا بسیار سودآور بود. چرا که در آن زمان، هر شاخه گل لاله در آمستردام، 4 برابر گرانتر بود تا در استانبول.
رنگهای متفاوت لاله در هلند قیمتهای متفاوتی داشتند. اما گل لالهای وجود داشت که بر روی آن نقوشی شبیه به شعلههای آتش پدیدار میشد. این نقش زیبا به خاطر نوعی ویروس گیاهی (که برای انسان بیخطر است) ایجاد میشد که به آن ویروس موزاییکی میگویند. همان ویروسی که رنگ برگهای کلم را پریده و زشت میکند.
در آن زمان دانش ژنتیک و علم ویروسشناسی وجود نداشت. کسی نمیدانست چرا این نقوش پدید میآیند. از طرف دیگر خیلی کم پیش میآمد که لالههای بیمار، نقشهایی جذاب و زیبا ایجاد کنند. به همین دلیل یک لاله ویروسیِ زیبا، بسیار کمیاب و گرانبها بود. راهی هم برای تولید انبوه آن وجود نداشت.
هلندیها متوجه شدند که ویروس از طریق کاشت پیاز، میتواند به گلهای بعدی منتقل شود، اما از راه کشت دانه، خیر. برای همین تکنیکهای متعددی را به کار بستند تا بتوانند گلهایی جذابتر با شکلهایی متقارن و رنگارنگ بهوجود بیاورند. تکنیکهایی که زمانبر بود و ریسک زیادی داشت. شاید ویروس منتقل نمیشد و سرمایهگذاری به باد میرفت.
کسانی که میتوانستند یک لاله بیمار پرورش دهند، به سود خوبی میرسند. قیمت هم در حال افزایش بود. وقتی حباب گل لاله به اوج خود رسید، یک شاخه لاله بیمار معادل ده تا سی سال حقوق یک مهندس باتجربه قیمت پیدا کرده بود.
اگر حقوق مهندس آمریکایی را 100 هزار دلار در سال درنظر بگیریم، یک شاخه لاله مرغوب به پول امروز میتوانست 1 تا 3 میلیون دلار فروخته شود!
در آن روزگار، اگر برای تزئین حیاط خانه خود، رامبراند را استخدام میکردید تا برایتان نقاشیهایی نفیس بکشد، خیلی ارزانتر تمام میشد تا بخواهید باغ خود را با گل لاله بیارایید!
نادرترین نمونه پدید آمد
هلندیهای برای گلهای مختلف اسمهایی انتخاب کرده بودند. اسمهایی مثل ژنرال و ادمیرال. گلهای مرغوبتر اسمهایی فریبندهتر داشتند. ژنرالِ ژنرالها یا ادمیرالِ ادمیرالها!
در هلند مردی به نام آدریان پاو Adriaan Pauw موفق شد گل لاله بسیار ارزشمندی پرورش دهد که به آن Semper Augustus میگفتند. گلی که هنوز هم به زیباترین و گرانبهاترین گل در تاریخ بشر شهرت دارد.
مقالات پیشنهادی : ۳ روش برتر تحلیل سهام
سمپر آگوستوس، سه برابر گرانتر از گرانترین لاله موجود در تمام دنیا بود.
آدریان میدانست که اگر دیگران به تکثیر نمونه ارزشمند او بپردازند، ارزش سمپر آگوستوس از بین میرود و قیمت به سرعت پایین میآید. برای همین قرارداد بسیار سفت و سختی برای فروش هر گل تنظیم میکرد.
- خریدار حق نداشت بدون اجازه او گل خود را به دیگری بفروشد.
- هرگونه تکثیر از این گل مجاز نبود.
تلاش آدریان پاو در این راستا بود که نوعی انحصار برای گلهای خود ایجاد کند. با این وجود او نمیتوانست مقدار زیادی گل تولید کرده و بفروشد:
- او دوست داشت نایاب بودن سمپر آگوستوس حفظ شود.
- بسیاری از دلالها که میخواستند گل را بعد از خرید، بفروشند از قرارداد پاو رضایت نداشتند. در واقع فقط مشتری نهایی بود که سراغ او میآمد.
- کنترل تعداد بسیار زیادی مشتری دشوار بود. آدریان پاو میخواست دقیقا بداند چه کسانی از او گل خریدهاند تا در صورت تخلف، بتواند به مشکل رسیدگی کند.
حباب گل لاله و ابزار مشتقه
اما فقط لالههای ویروسی نبودند که قیمتشان بالا میرفت. گل لاله معمولی هم برای خودش ارزشمند بود. اما مشکلی که وجود داشت این بود که نمیشد لالهها را مثل طلا و سهام خرید و انبار کرد. لالهها در انبار پژمرده میشدند.
هلندیها بجای معامله خود گلها، شروع کردند به خرید و فروش گواهی و اوراق. برای مثال شمای تولیدکننده، بجای آن که به مشتری خود گل بفروشید، با او یک قرارداد آتی امضا میکردید. (این اولین قرارداد آتی رسمی در جهان بود.)
او بخشی از پول گل را روی این قرارداد پرداخت میکرد و مابقی مبلغ میماند برای زمان سررسید قرارداد. مبلغ ابتدایی، 2.5 درصد مبلغ قرارداد بود که در هلند به آن «هزینه شراب» میگفتند. این پول برای پذیرایی از مشتریها هزینه میشد.
تسویه حساب در زمان تحویل کالا صورت میگرفت. اما خریدار مجاز بود قراردادهای خود را بفروشد. همین موضوع باعث شد که عدهای از قراردادهای آتی، به عنوان ابزار تامین مالی استفاده کنند.
همین ابزارهای مشتقه بودند که حباب گل لاله را تقویت کردند. حالا اقتصاد هلند به چهار عامل بستگی داشت: پنیر، مشروب جین، شاهماهی و گل لاله.
ریسکگریزها و ریسکپذیرها
گفتیم که یک قرارداد آتی، قراردادی بود که به موجب آن، در آینده گلی نصیب خریدار میشد. البته هیچکس مجبور نبود تا زمان سررسید منتظر بماند. مالکان میتوانستند قرارداد خود را به دیگران بفروشند.
این قراردادها هرقدر که به سررسید خود نزدیکتر میشدند، ارزش بیشتری پیدا میکردند.
دقت کنید که از زمانی که یک دانه، بخواهد گل بدهد چند سال زمان میبرد. ممکن بود خریدار به یکباره با گلی عجیب و خاص روبرو شود و به ثروت عظیم برسد. یا در نهایت لالههایی تکرنگ نصیبش شود و با ضرر گلهایش را بفروشد.
به همین دلیل خیلیها قبل از آن که لالههایشان به گل بنشیند، قرارداد خود را با سودی جزئی به کسانی میفروختند که ریسک بیشتری میپذیرفتند.
در آن زمان، خرید و فروش قراردادهای آتی، پیش از سررسید، یک سرمایهگذاری امن و البته کمسود تلقی میشد. باور مردم هلند این بود که هیچکس از این معامله ضرر نخواهد کرد. ضرر برای کسانی است که واقعا گل را دریافت میکنند. یا ثروتمند میشوند و یا همهچیز را از دست میدهند.
طبیعی است که این پیشفرض «بدون ریسک» با ترکیدن حباب هم اشتباه از آب درآمد. ریسکگریزهایی که میخواستند گواهیهای خود را با اندکی سود بفروشند، همهچیز خود را در یک شب از دست دادند! ارزش هر شاخه گل لاله در یک شب، 95 درصد از ارزش خود را از دست داد.
به بیان دیگر، امروز میدانیم که چیزی به اسم «سرمایهگذاری بدون ریسک» وجود ندارد. اما مردم هلند این موضوع را نمیدانستند. همانطور که مردم ایران نمیدانند سپردهگذاری در بانک «بدون ریسک» نیست.
مقالات پیشنهادی : عرضه اولیه این هفته
چرا خریداران خرید میکردند؟
واقعیت این بود که بیشتر متقاضیان گل لاله، به دنبال زیبایی گل نبودند. آنها میخواستند گلهای زیبای خود را به دیگری بفروشند. هدف آن دیگری از خرید گل هم همین بود. که کسی احمقتر از خودشان پیدا کنند و لاله را با قیمتی بالاتر به او بیندازد.
دو نوع بازار را تصور کنید: در بازار اول، هزار مشتری وجود دارد و 10 فروشنده. فروشندهها رقابت میکنند تا مشتری بیشتری به دست بیاورند.
در بازار دوم هزار و ده خریدار وجود دارد و هزار فروشنده. و از این بین فقط ده خریدار، خریدار نهایی هستند و هدفشان از خرید، فروش مجدد نیست.
برای هر کالایی این دو بازار قابل تصور است. خریدار واقعی دلار کسی است که میخواهد کالایی را به کشور وارد کند. اما بسیاری از خریداران دلار، واقعا دلار لازم ندارند. آنها میخواهند دلار بخرند به این امید که آن را به شخص دیگری بفروشند. شخص دیگر هم برنامهای مشابه دارد.
چرا یک میلیون دلار؟!
آیا پرداخت یک میلیون دلار برای گل لاله میتواند هیچ توجیهی داشته باشد؟ بله! گلی با نقوش دلفریب، فقط زیبا نیست. بلکه بانک ایدهآلی است برای ویروسهایی که میتواند گلهای ارزشمندی تولید کنند.
در بازار هلند سه دسته خریدار وجود داشت:
- دسته اول: مشتری؛ کسانی که شیفته زیبایی گل بودند و میخواستند آن را در حیاط خانه خود بکارند.
- دسته دوم: سرمایهگذار و دلال؛ کسانی که میخواستند به دسته اول گل بفروشند.
- دسته سوم: تولیدکننده و ماینر؛ کسانی که میخواستند برای دسته اول و دوم گلهای جذابی تولید کنند.
و حباب لالهها میترکد
در زمستان سال 1636، قیمت گل لاله به بالاترین حد تاریخی خود رسیده بود. قیمتی که هنوز هم سقف تاریخی قیمت هر شاخه گل لاله به حساب میآید.
یک معامله آتی ممکن بود در یک روز بین 100 نفر دستبهدست شود. تحلیلگران به صورت مداوم قیمتها را بررسی میکردند و میکوشیدند که از کیفیت محصول نهایی باخبر شوند. اما مردم عادی در کمتر از چند دقیقه یک قرارداد را میخریدند و میفروختند. فرصتی برای تحلیل وجود نداشت.
کار به جایی رسیده که بود صرف وقت برای تحلیل و بررسی فایدهای نداشت. بهتر بود چندین قرارداد به صورت فله خریداری شود. خریدار امید داشت که از این بین، چند قرارداد خوب ارزنده پیدا کند.
اما در فوریه 1637 اولین نشانه ترکیدن حباب در شهر هارلم (Haarlem) رخ داد. شیوع طاعون باعث شد که خریداران برای شرکت در حراجی حاضر نشوند. قیمت در این شهر افت شدیدی را تجربه کرد. این اتفاق شروع ترکیدن حباب را رقم زد.
فروشندگان از هارلم با عجله خود را به شهرهای مجاور رساندند تا پیازها و قراردادهای خود را بفروشند. اما خبر سقوط قیمت زودتر از آنها به مقصد رسیده بود. در یک شب، ثروت زیادی پژمرده شد و از بین رفت.
حباب چطور ترکید؟
بیشتر خریداران معاملات آتی، واقعا علاقهای به شکل زیبای گلهای ویروسزده نداشتند. آنها گل را خریده بودند که در زمان سررسید، به ثروتمندان و شیفتگان لاله بفروشند.
حالا سررسید قرارداد فرارسیده بود. خریداران باید مابقی مبلغ معامله را پرداخت میکردند و گلهای خود را تحویل میگرفتند. اما همانطور که گفتیم خریداران، در بازار حاضر نشده بودند.
از طرف دیگر، تعداد کسانی که منتظر سررسید قرارداد آتی خود بودند، خیلی بیشتر از تمام کسانی بود که واقعا گل لاله میخواستند. از اساس برای همین حباب گل لاله شکل گرفته بود.
در واقع، در سال 1637، جنون لاله فروکش نکرده بود. بلکه جنون سفتهبازارن و سرمایهگذاران در استفاده از اهرمها و ابزارهای مالی، خیلی از واقعیت فراتر رفته بود.
از طرف دیگر گونههای نادر و گرانقیمت مثل Semper Augustus طی سالها و به طور غیرقانونی تکثیر شده و دیگر آنقدرها هم نایاب نبودند.
حالا سرمایهگذار میتوانست خانه خود را بفروشد، مبلغ قرارداد را بدهد، و چند گل لاله دریافت کند. او میتوانست زندگیاش را از دست بدهد و برای مدتی به تماشای زیبایی باشکوه باغچه خود بنشیند.
راه سادهتر این بود که قرارداد را اجرا نکند و بار خود را تحویل نگیرد. تعداد این افراد به قدری زیاد بود که دولت نمیتوانست همه را مجبور به پرداخت مبلغ بکند.
تاجران از یک سو شکست خوردند و از سوی دیگر پول سرمایهگذاران دود شد و به هوا رفت. از این نقطه به بعد ریسک تجارت به حدی زیاد شده بود که دیگر کسی سراغ آن نمیرفت. تب لاله هم کمکم از سر ثروتمندان افتاد. به این ترتیب چهارمین صنعت پررونق در هلند، به طور کامل از بین رفت، هرچند هنوز هم هلند بزرگترین صادرکننده لاله در جهان است.
مقالات پیشنهادی : سهام تدافعی چیست؟
درسهای حباب گل لاله برای سرمایهگذاران
درس اول: به ارزش ذاتی توجه کنید
فرض کنید سهام شرکتی را به قیمت 1000 تومان میخرید که هر سال به طور منظم (با تورمزدایی) 200 تومان سود تقسیم میکند. حتی اگر سهم خود را نفروشید، بعد از پنجسال اصل پول شما باز میگردد.
اما اگر برای سهمی که 2 ریال سود تقسیم میکند، بیش از ده هزار تومان بپردازید، خود را در معرض ریسکی بزرگ قرار دادهاید.
گل لاله ارزش ذاتی بالایی نداشت. تب اصلی از سوی مشتاقان ثروتمند نبود. بلکه سودای سود سفتهبازان بود که بازار را پیش میبرد.
درس دوم: احمقترین نباشید!
در حباب گل لاله هلند، احمقترینها آنهایی بودند که در اواخر 1636 خرید کرده بودند.
سود اصلی را کسانی میبرند که یک بازار نو را کشف میکنند. وقتی همهجا صحبت از گل لاله است و فروشندگان اوراق دارند بازارگرمی میکنند، ممکن است بازار اشباع شده باشد.
آنها دیگر برای کالای خود مشتری ندارند. به همین دلیل به سراغ افراد بیخبر میروند، از سودهای کلانی که کردهاند قصه میگویند و میکوشند دست خود را خالی کنند.
درس سوم: وقتی همه میآیند
سال 1392 همه به دنبال خرید سهم بودند. مغازهدارها، مشاور املاک و مهندسها میخواستند وارد بورس شوند. دوست و آشنا زنگ میزدند و میپرسیدند چه سهمی بخریم... سال 93 یکی از بدترین سالهای بورس بود.
چرا این اتفاق افتاده بود؟ چون این حجم از خریدار جدید، واقعا به دنبال سهامداری نبودند. آنها میخواستند سهم بخرند که آن را با قیمتی بیشتر به یکی از احمقتر از خودشان بفروشند.
برای آنها خودروسازی و پتروشیمی فرقی نداشت. آنها چیزی از جریان آزاد نقدی و نسبتهای مالی نمیدانستند. چیزی که میخواستند این بود که یک تومان بدهند و دو تومان بگیرند. آخرین احمق، برای داشتن این یک تومان، 1000 تومان میداد. اما تحلیلگران میدانستند که این اعداد با ارزش ذاتی سهمها فاصله دارند.
وقتی همه به سراغ یک بازار میآیند، اوضاع ترسناک میشود. شما سهمی را خریدهاید 1000 تومان به این امید که بعد از یک سال 200 تومان سود بگیرید. حالا مشتریها برای قیمت 10 هزار تومان صف کشیدهاند. شاید دیگر دلیلی برای منتظر ماندن وجود نداشته باشد.
حباب گل لاله نشان داد که بازار بیش از اندازه داغ، شاید که بازاری است آماده انفجار.
درس چهارم: سرمایهگذاری یک شغل تمام وقت است
در آمستردام، مردم مشاغل مختلفی داشتند. در کنار درآمد اصلی خود، در حیاط خانه به پرورش لاله و خریدوفروش اوراق نیز میپرداختند.
بیشترین زیان را کسانی متحمل شدند، که کمترین زمان را برای مطالعه بازار اختصاص میدادند. آنها از ترکیدن حباب گل لاله بیخبر بودند و بعد از آن که لاله ارزش خود را از دست داده بود، با خوشحالی هنوز مشغول جمع کردن لالههای نایاب با قیمت پایین بودند!
بیشتر بخوانید: کشش قیمت در اقتصاد: تورم چه اثری بر سود سهم دارد؟
درس پنجم: برای سرمایهگذاری دیر نیست
چه میشد اگر زمانی که سکه 1 و نیم میلیون تومان بود، تمام پول خود را سکه میخریدید؟ خیلی خوب میشد، نه؟
اما آن زمان فکر شما این نبود. شما داشتید فکر میکردید چه میشد اگر زمانی که سکه 500 هزار تومان بود، سکه میخریدید.
حبابهای بزرگ تاریخ مثل حباب گل لاله و حباب راهآهن و حباب داتکام، همه مربوط به صنایع جدید بودند.
مقالات پیشنهادی : اصول اقتصاد رفتاری و تاثیر آن بر بورس
این صنایع جدیدتر از آن بودند که محدودیتهای آنها را بشناسیم و گمان میکردیم تا ابد با قدرت پیش میروند. از طرف دیگر آنقدر هم جدید نبودند که هنوز کسی از آنها خبر نداشته باشد. همه گل لاله میخواستند، بدون آن که درک درستی از آینده گلهای لاله وجود داشته باشد.
مردم در خرید لاله عجله میکردند، چرا که بهنظرشان میآمد که یا «امروز بخر، یا هرگز».
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
بسیار سپاسگذارم – عالی و مید بود – آرزوی موفقیت و شادکامی و البته ثروت برای نویسنده مقاله
دست مریزاد???????????????
متشکر از توجه شما به مقالات.
با سلام و احترام ، از همه زحمات صمیمانه سپاسگزارم ، داستانی بسیار عالی ، مفید و راهگشا روبیان فرمودید . باعث تغییر دیدگاه و هدف انسان در سرمایه گذاری میشه . چه خوب بود که آموزش سرمایه گذاری سالم هم ، جزئی از کتب درسی مدارس قرار میگرفت .
دقیقا فقدان آموزش مالی و اقتصاد در برنامه آموزشی یکی از مهمترین موانع توسعه است که انشالله فکری براش بشه.
خیلی مفید بود . من منبعد با دقت خرید می کنم.