آیا تا بهحال با خود فکر کردهاید که چرا با افزایش قیمت بعضی از کالاها، تقاضا برای خرید آنها تغییر میکند؟ آیا تا بهحال دیدهاید که با افزایش قیمت نان، مردم دیگر نان نخورند؟ و یا با افزایش قیمت بنزین کسی دیگر از خودرو استفاده نکند؟ اما مثلا اگر قیمت کفش چرمی افزایش یابد، تقاضا برای خرید آن پایین خواهد آمد و احتمالا با چرم مصنوعی یا پارچهای جایگزین شود. بعضی از کالاها هم هستند که نسبت به تغییرات قیمتی بیمحلی میکنند. یعنی چه قیمت آنها زیاد شود، چه کم، در میزان تقاضا برای آنها هیچ تغییری بهوجود نمیآید. برای توضیح این قبیل اتفاقات مبحثی با عنوان کشسانی در اقتصاد مطرح شده است که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.
مفهوم کشش چیست؟
بیایید مفهوم کشش را با یک مثال ساده بررسی کنیم. فرض کنید دو طرف یک کش را با دست گرفتهایم. وقتی یک طرف آن را میکشیم، با رها کردن طرف دیگر، کش پرتاب خواهد شد. درواقع ما با کشیدن یک طرف کش، به آن نیرو وارد میکنیم. به محض این که طرف دیگر کش را رها کنیم، این نیرو باعث پرتاب کش میشود. یعنی کش نسبت به نیرویی که به آن وارد شده از خود حساسیت نشان میدهد. این حساسیت با تغییر موقعیت کش (پرتاب کش) نشان داده میشود. در واقع کشش درصد تغییرات دو متغیر را نسبت به هم نشان میدهد. این مفهوم در اقتصاد هم مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال کشش قیمتی تقاضا به ما میگوید که با تغییر قیمت، تقاضا برای آن چه تغییری خواهد کرد. در ادامه چند نوع از کششهای پرکاربرد در اقتصاد را با هم بررسی خواهیم کرد.
کشش قیمتی تقاضا (Price elasticity of demand)
کشش قیمتی تقاضا که به اختصار به آن PED هم گفته میشود، حساسیت تقاضا را نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد. یعنی اگر قیمتها افزایش پیدا کنند، مردم در مقابل افزایش قیمتها از خود واکنش نشان خواهند داد. معمولا یا مصرف خود را افزایش میدهند و یا کاهش، یا اینکه در میزان مصرفشان هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد. برای محاسبه کشش قیمتی تقاضا، درصد تغییرات تقاضا را به ازای یک درصد تغییر در قیمت کالا انداره میگیریم. از طریق فرمول زیر میشود کشش قیمتی تقاضا را محاسبه کرد. منفی شدن این مقدار نشاندهنده رابطه معکوسی است که معمولا بین عرضه و تقاضا وجود دارد. اگر با تغییرات قیمت، میزان تغییر در تقاضا زیاد باشد میگویند کالا پرکشش است. همچنین اگر قیمت کالا تغییر کند ولی میزان مصرف تغییر چندانی نکند، گفته میشود کالا کم کشش است.
کالای پرکشش
محتملترین واکنش افراد به افزایش قیمت یک کالا (طبق قانون تقاضا)، مصرف کمتر از آن است. اما این موضوع در تمامی موقعیتها صدق نمیکند بعضی از کالاها هستند که با افزایش قیمت، میزان تقاضایشان افزایش پیدا میکند، مثل کالاهای گیفن و وبلن.
کالاهای عادی که معمولا در زندگی روزمره استفاده میکنیم را در نظر بگیرید. برای مثال اگر قیمت موز افزایش پیدا کند به احتمال خیلی زیاد تقاضا برای موز پایین میآید. کسی با مصرف نکردن موز دچار مشکل نمیشود و از آنجایی که میوههای متنوعی در بازار وجود دارند، احتمالا تقاضا به سمت سایر میوهها تغییر کند. مثلا افراد بجای خرید موز، سیب بخرند. یا گوشت قرمز را در نظر بگیرید، اگر قیمت گوشت قرمز افزایش چشمگیری پیدا کند. تقاضا برای خرید آن پایین میآید و مردم به سمت مصرف سایر مواد به نسبت جایگزین مثل مرغ، ماهی و... تمایل پیدا میکنند.
به کالاهایی این چنین که با تغییر قیمت، میزان تقاضا برای آنها تغییر زیادی میکند کالاهای باکشش (پرکشش یا کشسان) گفته میشود. حال اگر این کالا عادی محسوب شود با افزایش قیمت (کاهش قیمت)، تقاضا برای آن کم (زیاد) میشود و اگر کالای گیفن باشد با افزایش قیمت، تقاضا برای آن افزایش مییابد.
کالای کمکشش
اگر قیمت یک کالا تغییر کند ولی میزان تقاضا تغییر چندانی نکند، اصطلاحا گفته میشود کالا کمکشش است. فکر کنید قیمت نمک از بستهای حدودا 3000 تومان، افزایش پیدا کند و به بستهای 4000 تومان برسد. آیا با این تغییر قیمت شما دیگر نمک مصرف نمیکنید؟ آیا نمک جایگزین دیگری دارد؟ مثلا خانوادهای 4 نفره که ماهانه حدود یک بسته نمک استفاده میکنند، احتمال کمی میرود که با افزایش قیمت نمک، دیگر از نمک استفاده نکنند و یا اگر قیمت آن کاهش پیدا کند، مصرف نمک خود را افزایش دهند. به چنین کالاهایی که به ازای تغییر یک درصدی در قیمت، میزان تقاضا برای آنها کمتر از یک درصد تغییر میکند کالاهای کم کشش میگویند.
تذکر 1
فولاد کشسان نیست. اما اگر نیروی عظیمی به آن وارد شود، کش میآید. اگر قیمت یک کالای ضروری مثل نمک خیلی خیلی بالا برود، بعید نیست که مصرف نمک کاهش پیدا کند.
برای مثال اگر قیمت سیگار بسیار زیاد شود، نوجوانان و جوانان به سراغ آن نخواهند رفت و مصرف سیگار کاهش پیدا میکند. اما افزایش قیمت اندک، تاثیری در مصرف سیگار نخواهد داشت.
تذکر 2
تمام کالاها در بلندمدت کشسان هستند. درست است که افزایش قیمت بنزین در کوتاهمدت مصرف آن را کاهش نمیدهد. اما بهمرور خودروهای کممصرف مرسوم میشوند و مردم میکوشند که خانه خود را نزدیک محل کار بگیرند. در بلندمدت مصرف بنزین کاهش پیدا میکند.
برای مثال 50 سال پیش خودروهای 8 سیلندر بسیار مرسوم بودند. اما امروز بیشتر ماشینها 4 سیلندر دارند.
از طرفی اگر قیمت یک کالا بدون کاهش میزان مصرف افزایش پیدا کند، انگیزه تولید زیاد میشود. بعد از همهگیری کرونا، قیمت ماسک بالا رفت. همین موضوع باعث شد که افراد زیادی به تولید ماسک سهلایه بپردازند. این افزایش تولید به کاهش قیمت کالاهای کمکشش کمک میکند.
اما برای کالای پرکشش ماجرا متفاوت است. اگر قیمت دلار بالا برود، مصرف گیتار در کشور کمتر میشود. چون گیتار کالای پرکشش است. بهخاطر مصرف کمتر، واردات آن کاهش مییابد. عرضه کمتر باعث میشود که قیمت آن باز هم بالاتر برود. در نهایت (با دلار 25 هزار تومان) ممکن است مجبور شوید برای یک گیتار 100 دلاری، 8 میلیون تومان بپردازید.
کالای کاملا بیکشش
به کالاهای کاملا ضروری که با تغییر قیمتشان هیچ تغییری در الگوی مصرف آنها ایجاد نمیشود، کالای بیکشش میگویند. برخی از کالاها هستند که از ضرورت بسیار بالایی برخوردارند و زندگی شخص به مصرف آنها بستگی دارد، مثل انسولین برای بیماران دیابتی. قیمت انسولین چه زیاد شود و چه کم، تغییری در مصرف افراد ایجاد نمیکند و افراد مجبور به خرید آن در هر قیمتی هستند. به این نوع کالاها که با تغییر قیمت، تقاضا برای آنها تغییر نمیکند کالای کاملا بیکشش گفته میشود.
در ادامه نمودار قیمت - تقاضا را برای هر سه نوع کالا پرکشش، کمکشش و کاملا بیکشش رسم کردهایم. این نمودار برای کالاهای عادی پرکشش شیب منفی دارد و بهشکل نزولی است. کالاهای کمکشش با ایجاد تغییر در قیمت، تقاضا برای آنها به میزان کمی تغییر میکند و معمولا نمودار آنها شیب تندتری نسبت به نمودار قیمت - تقاضا کالای پرکشش دارد. منحنی قیمت تقاضا برای کالاهای کاملا بیکشش به شکل یک خط صاف عمودی است که بر محور تقاضا عمود شده. این منحنی به ما میگوید، با تغییر قیمت، میزان تقاضا تغییر نمیکند و ثابت میماند.
همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم کشش قیمتی تقاضا، حساسیت تقاضا را نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد. اگر این نسبت (کشش قیمتی تقاضا) بزرگتر از یک باشد، میگوییم تقاضا باکشش است. اما اگر این نسبت کوچکتر از یک باشد اصطلاحا گفته میشود تقاضا کمکشش است. یعنی تقاضا نسبت به تغییرات قیمت، حساسیت چندانی از خود نشان نمیدهد. هرچه شیب منحنی قیمت - تقاضا یک کالا پرشیبتر باشد یعنی تقاضا بسیار کمکشش است و تغییرات قیمتی بزرگ، مقدار تقاضا را به سختی تغییر میدهند.
عوامل موثر بر کشش قیمتی تقاضا
1) تعداد کالاهای جانشین
از مهمترین عوامل موثر بر کشش قیمتی تقاضا میتوان به تعداد کالاهای جانشین آن اشاره کرد. هر چه تعداد کالاهای جانشین بیشتر باشد، کشش قیمتی تقاضا برای آن بیشتر خواهد بود. در بخشهای قبل گفتیم که سیب میتوان جانشین خوبی برای موز باشد، بنابراین میتوان گفت، از آنجایی که میوهها جانشینهای زیادی دارند، کالای پرکشش محسوب خواهد شد.
2) قیمت کالا موثر بر کشش قیمتی تقاضا
معمولا برای کالاهای لوکس و گران، تقاضای کمتری وجود دارد. هرچه قیمت این کالاها گرانتر شود، میزان تقاضا برای آنها به مقدار زیادی تغییر خواهد کرد. بنابراین میتوان گفت که اینگونه کالاها بسیار پرکشش هستند.
یک مجسمه طلا را در نظر بگیرید. مسجمه طلا کالای بسیار لوکسی است، که تقاضای کمی برای آن وجود دارد و عموم جامعه تمایلی به خرید آن ندارند. اگر قیمت طلا افزایش پیدا کند، طبیعتا تاثیر زیادی بر قیمت یک مجسمه طلا خواهد گذاشت. بنابراین از همان تعداد محدود تقاضا کننده باز هم کاسته خواهد شد. برای مثال اگر 10 نفر تمایل به خرید آن داشتند، ممکن است 7 نفر از آنها دیگر تمایلی به خرید آن نداشته باشند. بنابراین میتوان گفت که مجسمه طلا یک کالای بسیار باکشش است.
تصور عکس این ماجرا سادهتر است. اگر روی نان تخفیف بزنند، بعید است که نان بیشتری بخرید. اما اگر طلا را با تخفیف بفروشند، تا جایی که میتوانید خرید میکنید.
3) سهم کالا در بودجه خانوارها موثر بر کشش قیمتی تقاضا
هر چه یک کالا نقش مهمتری در بودجه خانوارها ایجاد کند، باکششتر است. اما اگر نقش کمی در بودجه داشته باشد و مبلغ کمی را به خود اختصاص دهد، کم کشش است. پیاز را در نظر بگیرید. تقریبا پیاز در تمامی غذاها بهعنوان طعم دهنده استفاده میشود و کمتر غذایی است که در آن از پیاز استفاده نشود. پیاز جایگزینی ندارد و بخش کمی از بودجه افراد به آن تخصیص پیدا میکند (یعنی نسبت به سایر مواد خوراکی قیمت مناسبتری دارد و پول کمی به آن تخصیص پیدا میکند). بنابر مواردی که تا الان گفتیم، میتوان گفت پیاز یک کالای کم کشش است، که نقش کمی در بودجه دارد و نقش زیادی در سبد غذایی افراد ایفا میکند.
4) میزان استفاده از کالا
هرچه یک کالا پرکاربردتر باشد و بتوان از آن استفادههای مختلفی کرد، کشش قیمتی تقاضای آن بیشتر خواهد بود. برای مثال فلز آلومینیوم کاربردهای زیادی دارد. مثل استفاده از آن در صنعت در و پنجرهسازی، استفاده از آن در صنعت خودرویی و هواپیمایی و... باعث میشود که در صورت کاهش قیمت این فلز، تقاضا برای آن بالا رود.
5) دوره تعدیل موثر بر کشش قیمتی تقاضا
هرچه دوره تعدیل بیشتر باشد، کشش آن کالا بیشتر خواهد شد. منظور از دوره تعدیل، مدت زمانی است که طول میکشد افراد، در مصرف خود تغییر رویه ایجاد کنند و رفتار خود را تغییر دهند. فرض کنید که از یک شامپوی خارجی برای شستن موهایتان استفاده میکنید. دلار گران میشود، تحریمها شدت میگیرند. به راحتی واردات انجام نمیشود. در نهایت کالا کمیاب است و اگر هم باشد قیمت آن خیلی بالا رفته است. شما تصمیم میگیرید که از شامپوهای باکیفیت داخلی استفاده کنید. با توجه به تنوعی که در بازار وجود دارد، مدت زمانی طول خواهد کشید که شما شامپوی مورد نظر خود را انتخاب کنید. معمولا هر چه این مدت بیشتر باشد، میتوان گفت که کالاهای جایگزین بیشتری بجای کالا مدنظر ما وجود دارد، بنابراین کالا باکششتر است.
استفاده از کشش قیمتی تقاضا برای پیشبینی تغییرات عملکرد شرکتها
آگاهی از میزان کشش قیمتی تقاضای یک کالا یا خدمت، میتواند به سهامداران یک دید کلی در ارتباط با آینده شرکت های تجاری بدهد. اما چگونه؟ باتوجه به شیوع کرونا و شرایط اقتصادی بد در کشورها، فکر میکنید افراد معمولا از چه کالاهایی استفاده کنند؟ مواد غذایی و خوراکی معمولا آخرین چیزی هستند که از سبد مصرفی ماهانه خانوارها حذف میشوند، برخی از این کالاها کمکشش و گاهی کاملا بیکشش هستند، پس احتمالا در این شرایط تغییر بهخصوصی در روند فروش شرکتهای تولید کننده این مواد خوراکی ایجاد نشود. (در عین حال تقاضا میتواند برای مواد خوراکی غیرضروری که جایگزین زیادی دارند و کشش آن نسبت به بقیه مواد خوراکی بیشتر است، کاهش پیدا کند.)
اما اگر کالاها باکشش باشند، احتمال این که میزان فروش آنها پایین بیاید، وجود دارد. برای مثال اگر شخصی پیش از این از کیف و کفش با چرم طبیعی استفاده میکرد. حالا که شرایط اقتصادی خوب نیست معمولا به سمت استفاده از کیف با چرم مصنوعی روی میآورد. در اینجا کیف با چرم مصنوعی یک کالای بسیار باکشش است و ایجاد درصدی تغییر در قیمت آن، میتواند تقاضا برای آن را بسیار تحت تاثیر قرار دهد. (در صورت افزایش قیمت، تقاضا برای آن کاهش مییابد.)
موارد بسیاری مانند دو مثال ذکر شده وجود دارد، که میتواند چشماندازی در رابطه با فروش آینده یک شرکت در اختیار ما قرار دهد.
علاوهبر سهامداران، آگاهی از کشش قیمتی تقاضا میتواند به مدیران مالی شرکتها و دولت در انتخاب استراتژیهای قیمتگذاری کمک کند.
اگر در یک بازار یا برای یک کالا شرایط رقابت کامل وجود داشته باشد، مدیران نمیتوانند به راحتی قیمتها را افزایش بدهند، مگر این که دارای یک مزیت رقابتی نسبت به سایر شرکتها باشند.
کشش قیمتی تقاضا در بازار مواد شوینده و ضد عفونی کننده
بازار مواد شوینده و ضدعفونی کننده را در نظر بگیرید. مدیر یک شرکت تولیدکننده مواد شوینده برای تغییر قیمت محصول خود، در وهله اول میتواند به کشش قیمتی تقاضا برای این محصول توجه کند. اگر کالا باکشش باشد، با ایجاد تغییر کوچکی در قیمت، احتمالا افراد زیادی به استفاده از کالاهای جانشین آن روی میآورند. مثلا اگر شوینده ایکس قیمت خود را بالا ببرد، در حالی که سایر شویندههای بازار قیمت ثابتی داشته باشند و کیفیت تمامی آنها یکسان باشد، مردم به استفاده از کالاهای جایگزین روی خواهند آورد. در نتیجه فروش شرکت ایکس کم خواهد شد و بهدنبال آن سودآوری کاهش خواهد یافت.
دولتها هم برای قیمتگذاری میتوانند ابتدا به کشش محصولات دقت کنند. معمولا افزایش قیمت کالاهای بیکشش مانند بنزین، میتواند نارضایتی عموم جامعه را بهدنبال داشته باشد. چون افراد ناچار به استفاده از این سوخت فسیلی هستند و جایگزینی برای آن وجود ندارد.
جمعبندی کشش قیمتی تقاضا
بهطور کلی کشش قیمتی تقاضا، حساسیت تقاضا را نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد. این کشش به ما کمک میکند تا توانایی پیشبینی رفتار مصرفکنندهها را داشته باشیم و بتوانیم احتمال وقوع رکودهای اقتصادی را پیشگویی کنیم. کشش قیمتی تقاضا بهطور عمده به سهدسته پرکشش، کمکشش و کاملا بیکشش تقسیم میشود.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
سلام خیلی عالی بود
با سلام و احترام.
خوشحالیم که محتوای ارائه شده برای شما مفید بوده است.