هفت درس سرمایه‌گذاری

تاریخ بروز رسانی: 1399/12/17

هفت درس سرمایه‌گذاری که در هیچ کتابی پیدا نمی‌کنید


اتفاق‌های زیادی در زندگی من رخ داده‌اند که می‌توانم بگویم برای همیشه مسیرم را تغییر دادند. آشنایی من با سجاد کیانی (نوازنده چیره‌دست سه‌تار) باعث شد که شیفته موسیقی سنتی بشوم و محمد فراهانی (فیلمساز) من را با کمال تبریزی آشنا کرد و نتیجه این آشنایی به نگارش فیلم سینمایی دست‌انداز ختم شد. اما به جرات می‌توانم بگویم که مهم‌ترین تاثیر را خواهرم، بهاره روی زندگی من گذاشت. او مرا با سرمایه‌گذاری و دانش مالی آشنا کرد.


در این مقاله می خوانید

تاثیر آشنایی با دانش سرمایه گذاری در زندگی من به حدی زیاد بود که حالا اگر بخواهم فقط از یکی از علاقه‌های زندگی‌ام با شما حرف بزنم، بی‌تردید سرمایه‌گذاری را انتخاب خواهم کرد.

بسیاری از مردم هستند که در اولین تجربه سرمایه‌گذاری خود شکست می‌خورند. این افراد، درست مثل کسی که در اولین روز تمرین مصدوم شود، ممکن است از ادامه کار کاملا ناامید شوند.

خوشبختانه اولین تجربه‌های من بسیار دلچسب بود و بازار خیلی زود خاطره روزهای سخت سال 93 را از ذهن‌ها پاک کرد. (منظورم از خیلی زود، حدود دو سال است.)

من پیش از سرمایه‌گذاری

در آن سال‌ها اولین خانه‌ام را اجاره کرده بودم و می‌خواستم مستقل شوم. شغل کم‌درآمدی در روزنامه همشهری داشتم و برای مجله کرگدن داستان کوتاه می‌نوشتم. به سه‌تار علاقه‌مند شده بودم، اما پول نداشتم که یک ساز خوب بخرم.

به‌ غیر از سه‌تار علاقه‌مندی‌های دیگری هم داشتم. دلم می‌خواست یک ویدیو پرژکتور خوب بخرم و در خانه فیلم ببینم. دوست داشتم پلی‌استیشن بازی کنم. دلم می‌خواست یک ساز غربی مثل گیتار یا پیانو نیز یاد بگیرم. اما همه این علاقه‌ها یک مانع بزرگ داشتند: پول.

اگر بخواهم از وضعیت زندگی‌ام قبل از شروع سرمایه‌گذاری حرف بزنم، بیان این خاطره کفایت می‌کند: بعضی روزها که می‌خواستم خودم را خوشحال کنم، بجای BRT، سوار تاکسی خطی می‌شدم.

تازه مشغول به‌کار شده بودم و یک جریان مالی اندک وارد زندگی‌ام شده بود. رفتم سراغ خواهرم و گفتم این بورس که همیشه در مورد آن حرف می‌زنی چیست؟ چطور می‌توانم بخشی از درآمدم را در این بازار سرمایه‌گذاری کنم؟

جالب است بگویم که او در آن سال‌ها در تالاربورس، قوانین و مقررات بازار سرمایه را تدریس می‌کرد. در همان آموزشگاهی که الان مدیر محتوای آن هستم!

من پس از سرمایه‌گذاری

متاسفانه من میلیاردری مرفه نشدم که برای گذران زندگی به کار نیازی نداشته باشد. اما در روزهای سخت کرونایی، زندگی برای من خیلی هم سخت نمی‌گذرد.

حالا بهترین سه‌تاری را که از نزدیک دیده‌ام، دارم. یک گیتار فندر دارم و از نواختن قطعات راک لذت می‌برم. بعدازظهرها پلی‌استیشن بازی می‌کنم و روی پرده فیلم می‌بینم. حالا می‌دانم که اگر از فردا دیگر شغلی نداشته باشم، زندگی‌ام مختل نمی‌شود. برای همین بجای دویدن به دنبال نان، با خیالی آسوده می‌توانم کارهایی را انجام دهم که واقعا دوستشان دارم.

چرا می‌گویم متاسفانه؟ چون هنوز رمز میلیاردر شدن را نمی‌دانم و نمی‌توانم آن را به شما بگویم. اما می‌توانم بگویم که من چه کار کردم که از آن وضعیت فلاکت‌بار خارج شدم و حالا زندگی را ساده‌تر از قبل پیش می‌برم.

شاید این مطلب به شما هم کمک کند که وضع زندگی خود را (در هر وضعیتی که هست) بهتر کنید و بتوانید به رویاهای خود بپردازید. در این مطلب می‌خواهم اولین درس‌هایی را که در مورد اصول سرمایه‌گذاری آموختم، با شما به اشتراک بگذارم:

درس اول سرمایه‌گذاری: نباختن مهم‌تر است از بردن

این اولین درسی بود که خواهرم به من یاد داد. خوش‌بین‌ها و کسانی که از صمیم قلب باور دارند که بالاخره نتیجه صبر خود را خواهند گرفت، دیر یا زود تمام دارایی خود را از دست می‌دهند.

بدبینی یکی از مهم‌ترین اصول سرمایه‌گذاری است. همیشه باید از خودمان بپرسیم که در بدترین حالت چه اتفاقی می‌افتد؟ می‌خواهید یک شرکت تولید مس را تحلیل کنید؟ اگر دلار پایین بیاید، قیمت جهانی مس کاهش پیدا کند و شرکت نتواند محصول خود را صادر کند چطور؟

اگر در بدترین حالت قرار است زیانی سنگین را تحمل کنیم، بهتر است اصلا سراغ این موقعیت نرویم. هر چند که جماعت خوش‌بین با آب و تاب در مورد سناریوهای احتمالی خود حرف بزنند.

مهم‌ترین درس مالی همین است. ضرر نکن، سود خودش به دست می‌آید.

وقتی سراغ یک شرکت زیان‌ده می‌رویم، وقتی با چشمان بسته از یک سیگنال خرید پیروی می‌کنیم، وقتی داستان‌های خیالی شبکه‌های اجتماعی مبنای تحلیل ما می‌شوند، فراموش کرده‌ایم که نباید ضرر کنیم.

به یک مسابقه فوتبال فکر کنید. اگر مطمئن شوید که گل نمی‌خورید، بالاخره یک موقعیت برای گل‌زنی پیش خواهد آمد. اما اگر مدام دروازه‌بان خود را هم جلو بیاورید، چند گلی که می‌زنید نمی‌تواند جلوی باخت شما را بگیرد.

به مقدار ریسکی که پرتفوی شما با آن مواجه است ریسک اکسپوژر می‌گوییم. ریسک اکسپوژر باید با میزان پذیرش شما از ریسک متناسب  باشد.

در یک بازار صعودی چقدر سود کرده‌اید؟ اگر حاضر نیستید در بازار نزولی با همین نرخ زیان کنید، ریسک‌ اکسپوژر پرتفوی شما از میزان اشتهای شما برای ریسک خیلی بزرگ‌تر است.

درس دوم سرمایه‌گذاری: نوع اول یا نوع دوم

در دنیا دو نوع سرمایه‌گذار داریم. نوع اول کسانی هستند که صاحب سرمایه‌اند و دارایی خود را به کسانی می‌سپارند که برای تولید و سوددهی به سرمایه نیاز دارند. مثلا شاید یکی از آشنایان شما نقاش ماهری باشد اما نتواند برای خودش یک گالری باز کند. شما پول خود را در اختیار او می‌گذارید و در سود گالری شریک می‌شوید.

گروه دوم کسانی هستند که بجای وارد شدن به صنعت تربیت اسب، اسب‌های برنده را شناسایی می‌کنند. بجای آن که گالری نقاشی باز کنند، نقاشی‌های ارزنده را با قیمت پایین می‌خرند و بعدها با قیمتی بالا می‌فروشند.

کدام گروه برای جامعه بهتر هستند؟ هر دو! در مثال بالا، نفر اول به تولید آثار هنری کمک می‌کند. نفر دوم بار دیگر آثار هنری فراموش شده را به جهان معرفی می‌کند. نفر اول است که قلم نقاش را به بوم می‌رساند. نفر دوم است که ارزش کار نقاش را بالا می‌برد و به او انگیزه می‌دهد.

شما باید جنس خود را پیدا کنید. دوست دارید در کدام گروه قرار بگیرید؟ یک نفر دوست دارد در تولید بهترین سازهای جهان سهیم باشد. یک نفر دیگر علاقه‌دارد که ساز‌های قدیمی ارزشمند را با قیمتی جذاب بخرد و بعدها گران‌تر بفروشد.

انتخاب من قرار گرفتن در گروه اول بود. حالا هر سهمی که می‌خرم، خودم را سهام‌دار یک شرکت می‌دانم که دارد کالایی ارزنده را تولید می‌کند. اما شاید شخصی دیگر، در گروه دوم موفق‌تر و خوشحال‌تر باشد.

درس سوم سرمایه‌گذاری: هیچ پولی کم نیست

اولین سرمایه‌گذاری زندگی من، خرید 110 هزار تومان سهام فملی بود. بعد از آن سهم‌های فولاد، ونیکی و خبهمن را هم خریدم. هر کدام 110 هزار تومان (نمی‌دانستم که می‌توانم 100 هزار تومان خرید کنم. فکر می‌کردم باید مبلغ خرید بیشتر از 100 هزار تومان باشد.)

در آن زمان از این که بگویم پرتفوی من 500 هزار تومان ارزش دارد، خجالت می‌کشیدم. دارایی من، مورچه‌ای بود که کله‌پاچه نداشت.

اما این پول ناچیز، برای من پول زحمت‌کشیده بود. از چیزهایی زده بودم که بتوانم اندکی پس‌انداز کنم. یادگرفتم که این کار درست نیست که بگویم پول من کم است پس عیب ندارد از دست برود. از همان روزها، با همان پول کم مثل چند میلیارد تومان برخورد کردم. برای خرید سهم صورت‌های مالی را خواندم، ارزش ذاتی را محاسبه کردم، از دیگران سوال کردم و شرکت را زیر نظر گرفتم.

برنامه من این نبود که 500 هزار تومان را بکنم یک میلیون تومان. بلکه می‌خواستم برای سرمایه‌گذاری چند میلیاردی خودم در آینده آماده شوم. باید اصول سرمایه‌گذاری را یاد می‌گرفتم، و مهم‌تر از آن، پایبند ماندن به اصول را.

درس چهارم: سود مرکب

فرض کنید یک میلیون تومان پیش من می‌گذارید، قرار می‌شود هر سال 30 درصد به شما سود بدهم. پس از 10 سال شما چقدر پول دارید؟ محاسبه راحت است. کافی است ده تا 300 هزار تومان را با هم جمع بزنیم. پس از ده سال شما 4 میلیون تومان دارید.

حالا یک قرار دیگر می‌گذاریم. سال اول به شما 30 درصد سود بدهم. پول شما می‌شود 1.3 میلیون تومان. سال بعد روی این 1.3 میلیون بهتان سود بدهم، 30 درصد این پول می‌شود 390 هزار تومان. پس از ده سال پول شما چقدر شده است؟ 13 میلیون و 785 هزار تومان. یعنی حدود ده میلیون تومان بیشتر از سود ساده.

برای محاسبه سود مرکب، ما 1.3 را به توان ده رساندیم. چون هر سال پول شما در 1.3 ضرب می‌شود.

سوال دیگر این است که ده سال دیگر ارزش این 14 میلیون تومان، به پول امروز چقدر است؟

معقول است که فرض کنیم در بلندمدت به‌طور میانگین تورم ایران 20 درصد است. یعنی ده سال دیگر اگر شش میلیون پول داشته باشید، معادل یک میلیون تومان امروز است.

در سود ساده، شما 4 میلیون دارید، در حالی که قدرت خرید ابتدایی شما معادل 6 میلیون تومان بود. (اگر طلا خریده بودید الان حدود 6 میلیون تومان داشتید.) در سود مرکب اما پول شما بیشتر شده است. یعنی بجای یک گرم طلا، حالا قادرید بیش از دو گرم طلا بخرید.

پس دو درس مهم سرمایه‌گذاری یاد گرفتیم. اول این که بهتر است سود سرمایه‌گذاری خود را مجددا سرمایه‌گذاری کنیم تا قدرت سرمایه ما بیشتر شود. دوم این که همیشه افزایش اسمی پول، به معنای سود نیست. آیا با مبلغ جدید می‌توانید طلای بیشتری بخرید؟

درس پنجم: سرمایه‌گذاری یک عادت است

آدم‌های زیادی را می‌شناسم که ماهانه نزدیک به ده میلیون تومان حقوق می‌گیرند، اما هیچ پس‌اندازی ندارند.

درسی که زندگی من را متحول کرد یک جمله ساده بود: «اول پس‌انداز کن، بعد خرج کن.»

فرض کنید سر ماه اجاره پرداخت می‌کنید. این پول از حساب شما کسر می‌شود و می‌رود و دیگر باز نمی‌گردد. درست به همین شکل، می‌توانید سر ماه مبلغ کمی را به سرمایه‌گذاری اختصاص دهید. هر ماه، اول سهام، طلا، ارزدیجیتال و... بخرید سپس پول خرج کنید.

یک روش دیگر این است که شغل دوم بگیرید، اما فرض کنید این شغل را ندارید و مثل گذشته باید از تنها منبع درآمد خود خرج کنید. مثلا اگر شغل دوم به شما ماهانه 2 میلیون تومان می‌دهد، تمام این پول را برای سرمایه‌گذاری کنار بگذارید.

حتی یک مبلغ بسیار کم هم می‌تواند در آینده ارزش زیادی پیدا کند.

مثال

در یک برنامه پس‌انداز، فرد سالانه 10 میلیون تومان سرمایه‌گذاری می‌کند. اگر او هر سال 20 درصد سود بگیرد و هر سال مبلغ سرمایه‌گذاری خود را 20 درصد افزایش دهد (متناسب با تورم)، پس از ده سال چقدر پول دارد؟

 پولی که او سال اول می‌گذارد، در 1.2 به توان ده ضرب می‌شود.

پول سال بعدی او در 1.2 به توان 9 ضرب می‌شود اما خودش هم مبلغ را در 1.2 ضرب کرده است، چون امسال 20 درصد بیشتر پول می‌گذارد.

...

پس منطقی است اگر بگوییم پول نهایی او می‌شود 100 میلیون ضرب‌در 1.2 به توان ده، که می‌شود نزدیک به 620 میلیون تومان.

(اگر ده سال پیش این برنامه را شروع می‌کردید، امسال باید 60 میلیون تومان پس‌انداز می‌کردید، یعنی ماهانه 5 میلیون تومان)

درس ششم: 1 خیلی خیلی بزرگ‌تر است از صفر.

سود بورس از 20 درصد بیشتر است. به‌طور میانگین در یک بازه ده ساله، بورس سالانه نزدیک به 30 درصد سود می‌دهد. فرض کنید همین برنامه قبلی را با 30 درصد اجرا کنیم. با 100 هزار تومان در ماه شروع کرده‌ایم و حالا ماهانه 1.6 میلیون پس‌انداز می‌کنیم. پول ما باید امروز 265 میلیون تومان شده باشد.

شاید بگویید این مبلغ، امروز ارزش زیادی ندارد. اما خیلی‌ها را می‌شناسم که یک خرج نسبتا کوچک مثل دندان‌پزشکی به آن‌ها فشار زیادی می‌آورد. اگر ده سال پیش با همان 100 هزار تومان کار را شروع کرده بودند، حالا 265 میلیون تومان داشتند. مبلغی که زیاد نیست، اما خیلی خیلی بزرگ‌تر است از صفر.

265 میلیون تومان، یعنی برابر با 4 سال حقوق 5.5 میلیون تومانی. یعنی اگر فرد الان بیکار شود و تا 4 سال دیگر هیچ شغلی پیدا نکند، باز هم زندگی‌اش از بین نمی‌رود.

منظورم این است که مهم نیست ماهانه چقدر می‌توانید پس‌انداز کنید، برنامه سرمایه‌گذاری خود را شروع کنید. ده سال، به سرعت می‌گذرد. ده سال دیگر یا شما این پول را دارید، یا نه. و همیشه داشتن پول، بهتر است از نداشتن آن.

درس هفتم: همیشه یاد بگیرید

در آن سال‌ها که تازه داشتم اصول سرمایه‌گذاری را یاد می‌گرفتم، هر روز با BRT یا مترو سر کار می‌رفتم. همیشه روی موبایلم یک کتاب می‌ریختم و در راه رفت و برگشت، کتاب می‌خواندم. کمی که وضعم بهتر شد و ماشین خریدم و با ماشین به سر کار می‌رفتم، تمام مسیر ترافیک را کتاب صوتی گوش می‌دادم.

کم‌کم به یک راز بزرگ پی بردم: همه آدم‌ها چیزی دارند که به من آموزش دهند.

مثلا یادم می‌آید که در حدود دو سال پیش، یکی از آشنایان ما داشت برای دخترش جهیزیه می‌خرید. او نه سواد بورسی داشت و نه از سرمایه‌گذاری چیزی می‌دانست. اما به من گفت که این روزها دیگر مردم نمی‌توانند سامسونگ ال‌جی بخرند. گفت اگر می‌خواهی سهم خوبی بخری، برو سراغ تولیدکننده‌های لوازم خانگی.

ایده جالبی بود. سهم لپارس را بررسی کردم و خریدم. یکی از بیشترین سودهای زندگی‌ام به‌خاطر مشورت با یک خانم خانه‌دار ایجاد شد.

نظر هر کس ارزش شنیدن دارد، حتی اگر از پایه حرف‌هایش بی‌اساس باشد.

به مناسبت نوروز 1400، می‌توانید دوره‌های آموزشی تالاربورس را با تخفیف ویژه خریداری کنید.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.

4.5/5 - (35 امتیاز)

درباره نویسنده

فرزاد فخری‌زاده

من عاشق موسیقی هستم و عاشق بازار سرمایه. در زیباترین قطعات موسیقی نت‌ها فقط بالا نمی‌روند. بلکه بالاها و پایین‌ها است که یک قطعه را شورانگیز می‌کند. در بورس نیز نوسان قیمت است که بازار را جذاب می‌کند.

اشتراک
اطلاع از
guest
19 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده همه دیدگاه ها
غلامرضا خانقایی
غلامرضا خانقایی
2 سال پیش

سلام آقایثقفی من بیشتر مقالات شماراخوانده ام وتا آنجاییکه وقت داشته ام فیلمها وآموزشهای شمارا دنبال کرده ام از استادان دیگرهم چیزهایی آموخته ام واز شماها چیزهایی آموخته ام ولی هنوز به انچه که مورد نطرم هست نرسیده ام هم ضرر کرده ام هم سود برده ام ولی چیزی را که میدانم اینه که بورس ما حالت نرمال نداره از بس ضرر توش هست بصورت دستوری مثبت میشه ولی همین مثبت دستوری مشتری برای خرید نداره من که امیدی ندارم نفعش بما برسه

ص حسن پور
ص حسن پور
3 سال پیش

خوب بود آموخته های قبلی ام را یکبار دیگر مرور کردم با تشکر از مطالب زیبای شما

مسعود اسماعیلی
مسعود اسماعیلی
3 سال پیش

مرسی از این متن عالی

حمید تبریزیان
حمید تبریزیان
3 سال پیش

سلام عالی بود فقط داداش سقف آرزوهات راببر بالا البته زندگی برات سخت میشه ولی با هر موفقیتی که به هدف نزدیکترت میکنه بیشتر ارضاء میشی

مهدی ذکائی
مهدی ذکائی
3 سال پیش

سلام مقالاتی که در این دوره یعنی دوره ای که سهام خریده شده به نزدیک یک سوم هنگام خرید رسیده است با پیشنهادهایی که مرداد ماه میداید متفاوت است آنموقع میگفتید بازار خرسی است و باید سهمهای بنیادی خریداری کرد مثال سالی که بورس ریزش کرده بود را میزدید که کسانی که صبر کرند سود چند برابری نصیبشان شد ولی الان حرفی در باره نگهداری سهم نمیزنید از مقاله تان این دستگیرم شد که میبایست با ضرر خارج شوم چون در مقاله این جمله درس اولتان عنوان شده که (این اولین درسی بود که خواهرم به من یاد داد. خوش‌بین‌ها… ادامه مطلب »

فرامرز
فرامرز
3 سال پیش

بسیارخوب

محمدرضااحمدی
محمدرضااحمدی
پاسخ دادن به  فرامرز
3 سال پیش

بسیار عالی و اموزنده

{"email":"آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است","url":"آدرس وب‌سایت وارد شده نامعتبر است","required":"لطفا فیلد‌های مشخص شده را تکمیل نمایید"}

مقالات پیشنهادی


بورس ایران بخش‌های گوناگونی دارد؛ از جمله بازار بورس و اوراق بهادار، بازار آتی و

19
0
شما هم نظر بدهیدx
Success message!
Warning message!
Error message!