سرمایه

تاریخ بروز رسانی: 1399/12/12

سرمایه ‌گذاری در بورس بدون دانش بورسی!


سرمایه گذاری در بورس را به فعالت دو تیپ آدم می توان تعمیم داد: سرمایه‌گذارها و سفته‌بازها. شاید این افراد، حقیقی باشند یا حقوقی، سابقه کم داشته باشند یا زیاد، سرمایه‌شان به یک میلیون دلار نرسد یا چند صد میلیون تومان فقط یک سفارش آن‌ها باشد، هیچ کدام از این‌ها ربطی به سرمایه‌گذار بودن یا سفته‌باز بودن آن‌ها ندارد.

شاید فکر کنید فرق اصلی یک سرمایه‌گذار (Investor) با سفته‌باز (Speculator) در مدت زمانی است که یک سهم را نگه می‌دارند. خیر، سرمایه‌گذار ممکن است خیلی زود سهمی را که خریده بفروشد، سفته‌باز ممکن است سهمی را برای مدتی طولانی نگه دارد.

اتفاقا سفته ‌بازارنِ بلندمدتیِ زیادی وجود دارند که به اشتباه گمان می‌کنند سرمایه‌گذار هستند. آن‌ها به دلیل تجربه کم، فرصت کم یا شهامت کم، فرکانس معاملاتی کم‌تری دارند، یعنی کم‌تر خرید و فروش می‌کنند، اما همچنان نمی‌توانیم به آن‌ها بگوییم سرمایه‌گذار.


سرمایه گذاری در بورس با سفته، سفته‌باز کیست؟

یکی از دوستان شما، به رانندگی علاقه ندارد، رانندگی بلد نیست، اصلا گواهینامه ندارد. او به صورت دورکار مشغول است و کم‌تر از خانه خارج می‌شود. در عمل هیچ نیازی به ماشین ندارد. ماشین را مفت هم که بدهند او نمی‌خواهد.

اما متوجه می‌شود که ماشین دارد گران می‌شود. پس‌اندازی که دارد را می‌دهد یک ماشین می‌خرد، می‌اندازد در پارکینگ تا گران‌تر بفروشد. چه ماشینی؟ برایش فرقی نمی‌کند. دو در است یا چهار در، چهارسلیندر است یا شش سیلندر، خوب فروش می‌رود؟ همین او را بس.

در بازار خودرو این فرد سفته‌باز است.

سرمایه‌گذار کیست؟

دوست دیگری دارید. دنبال یک وانت خوب و بزرگ است. مزرعه دارد. گاهی یک تن علوفه را باید بار بزند ببرد برای گاوها. دوست ندارد ماشین خراب شود. سر گردنه، نیمه شب زمستان اگر ماشین خاموش شود، گاوها تلف می‌شوند از گرسنگی. کاش یک وانت 6 سیلندر پیدا می‌کرد. از آن‌هایی که دنده کمک دارند.

وانت، پول خودش را چهار ساله در می‌آورد. هم دیگر پول تراکتور نمی‌دهد. هم می‌تواند علوفه دیگران را بیاورد و مزد بگیرد. از آن جا به بعد، یک قران هم سود است.

ماشین را با وسواس زیاد انتخاب می‌کند و می‌خرد. عجب ماشین خوبی! برادرش حاضر است ماشین را دو برابر از او بخرد. دو برابر! با این پول می‌تواند یک ویلا بخرد با یک تراکتور. زنش هم بدش نمی‌آید. ماشین را می‌فروشد به برادرش.

برای او این ماشین یک سرمایه‌گذاری بوده است.

سفته بازها و سرمایه گذارها چه فرقی دارند؟

شاید فکر کنید هر دوی این افراد ماشین را ارزان خریدند و گران فروختند. اما حال این دو فرق دارد.

برای سفته‌باز فقط اختلاف خرید و فروش است که اهمیت دارد. قیمت اگر بریزد، دل او هم می‌ریزد. برای سرمایه‌گذار اما ذات سرمایه اهمیت دارد.

دوست دوم را تجسم کنید. اگر کرایه وانت کم نشده، گاوها هنوز کمافی‌السابق دهن می‌جنبانند، همه چیز مثل قبل است اما وانت شش سیلندر ارزان شده. دوستمان خوشحال می‌شود. وانت دومش را هم می‌خرد می‌دهد دست پسرش. برای او رنگ وانت، حجم موتور، حجم بار، سال ساخت، کارکرد ماشین و غیره مهم است. او ماشین را نخریده که بفروشد. پس چرا ماشین را می‌فروشد؟ چون قیمت پیشنهادی خریدار از تمام آورده‌ چهارسال پیش رو بیشتر است.

سفته‌بازی سخت‌تر است یا سهام‌داری؟

فرض کنید می‌خواهید یک گیتار الکتریک بخرید. کار خیلی سختی نیست. می‌توانید کمی در اینترنت جستجو کنید، چند ریویو ببینید، از چند متخصص نظر بپرسید، از فروشگاه‌های مختلف قیمت بگیرید و ساز خوبی را به قیمتی مناسب بخرید.

اما فرض کنید یک گیتار مارتین مدل d-42 را به قیمت 500 دلار می‌فروشند. ساز مورد نظر حدود 5 هزار دلار قیمت دارد. فرصت خوبی برای آربیتراژ است. می‌توانید ساز را 500 دلار بخرید و در ایران آن را 150 میلیون تومان بفروشید. اما از کجا معلوم که این گیتار دست دوم سالم است؟ از کجا معلوم که مشکل خاصی ندارد؟ چرا فروشنده دارد تا این حد ارزان می‌فروشد؟

منظورم را متوجه شدید. دلالی و سفته‌بازی کار بسیار سخت‌تری است تا خرید یک کالای مورد نیاز.

در مورد سهم هم همین‌طور است. یک سفته‌باز حرفه‌ای مدام بازار را زیرنظر دارد. اخبار را می‌خواند. کم‌ترین قیمت‌ها را شکار می‌کند و به سرعت سقف‌ها را شکار می‌کند. اندیکاتورها را زیر نظر دارد. نمودارها را به دقت می‌بیند. در تمام زمان بازار پای سیستم است و بعد از آن، کار تمام وقتش شروع می‌شود.

اما سرمایه‌گذار کارش این‌قدر سخت نیست. سرمایه‌گذار فقط می‌خواهد مطمئن شود روی شرکتی ورشکسته پول نمی‌گذارد. فقط می‌خواهد مطمئن شود سرش کلاه نمی‌گذارند. 10 درصد بالاتر یا پایین‌تر برای او مهم نیست. او می‌خواهد مالک یک شرکت باشد که دارد کار می‌کند. فقط کافی است که شرکتی رو به تعطیلی را به قیمتی گزاف نخرد.

دقت کنید که برای سفته‌باز، یک شرکت زیان‌ده که 100 برابر ارزش خریدوفروش می‌شود، هنوز جذاب است؛ اگر بداند که می‌تواند همین شرکت را 300 برابر ارزش به دیگری بفروشد. اما سرمایه‌گذار هدفش غیر از این است.

مسابقات رالی بدون گواهینامه رانندگی

بیشتر مردم می‌دانند که وقتی می‌خواهند رانندگی یادبگیرند، قرار نیست راننده فرمول یک یا مسابقات رالی شوند. فقط در همین حد که ماشین را به جایی نزنند و با کسی تصادف نکنند برایشان کافی است.

اما کسانی که سراغ بورس می‌آیند، معمولا فکر می‌کنند باید سریع راننده فرمول یک بازار شوند. آن‌ها به اشتباه مسیر سفته‌بازی را پیش می‌گیرند. خود را با اندیکاتورها و نمودارهای پیچیده درگیر می‌گیرند، یا در مالی شرکتی و صورت‌های مالی غرق می‌شوند.

شما قرار نیست حسابرس شرکت باشید. قرار نیست یک معامله‌گر سهام تمام‌وقت باشید. فقط می‌خواهید بخشی از پول خود را صرف خرید شرکت کنید.

دقیقا فرض کنید که یک ارث 10 میلیاردی به شما رسیده و می‌خواهید کارخانه کوچکی را خریداری کنید. بورس همین فضا است. با این تفاوت که با 500 هزار تومان هم می‌شود سهام یک شرکت را خریداری کرد.

چند چیزی که برای سرمایه گذاری در بورس لازم است بدانید!

برای این که بتوانید ماهانه پس‌انداز خوبی داشته باشید، کافی است چند نکته را بدانید. و تقریبا به چیزی بیشتر از آن نیاز ندارید.

اگر بخواهم مثال بزنم می‌گویم برای شنیدن موسیقی فقط کافی است بتوانید دکمه PLAY را فشار دهید و نیازی نیست نت‌خوانی بدانید.

اول: می‌خرید که ده سال دیگر بفروشید

بگذارید برایتان یک مثال بزنم. در سال 1396 سهام بورس کالا را با نماد کالا4 به قیمت حدود 350 تومان خریداری کردم.

قیمت سهم تا 260 تومان پایین آمد و مدت‌ها در همین حدود ماند. از نظر سفته‌بازی، خرید این سهم یک شکستی بزرگ بود. اما من سفته‌باز نبودم.

یک سال و نیم بعد سهم سقف 1200 تومان را زد و سپس تا 865 تومان پایین آمد. تا همین‌جا، سهم طی 18 ماه، 240 درصد سود داده و پولم سه‌ونیم برابر شده بود.

به تمام بالا و پایین‌های سهم در این 18 ماه نگاه کنید. مهم نبود. 240 درصد سود در 18 ماه از عالی هم بهتر است.

سرمایه گذاری در بورس

در این نقطه اتفاق جالبی افتاد. سهم بسته شد و نماد آن به کالا1 تغییر کرد. به همین دلیل سهم در پرتفوی من دیده نمی‌شد. به شکل عجیبی فراموش کردم که سهم را دارم. تا چند وقت پیش در پرتفوی سپرده‌گذاری متوجه شدم که هنوز سهم در پرتفوی من وجود دارد.

بورس کالا

حالا سهم نزدیک به 4200 تومان است. طی سه سال قیمت آن 12 برابر شده است. تازه سود‌های تقسیمی و افزایش سرمایه را حساب نکرده‌ایم. کجا می‌توانید طی سه‌سال چنین سودی کنید؟

یک بار دیگر به نمودار قیمت سهم نگاه کنید. سهم از حدود 10 هزار تومان به 4000 هزار آمده، اما آیا من از رشد 1100 درصدی قیمت سهم ناراحتم؟ هرگز!

دوم: میانگین‌گیری هزینه ریالی

میانگین‌گیری هزینه خرید سهام یکی از استراتژی‌های بسیار مرسوم برای سرمایه‌گذاران خرد است. در این روش شما هر ماه مقدار مشخصی سهام می‌خرید. کاری ندارید که قیمت سهم بالارفته یا پایین آمده.

اگر قیمت سهم بالا برود؛ شما سود می‌کنید. اگر قیمت پایین بیاید، شما سهم‌های بیشتری می‌خرید.

یک راه ساده دیگر هم وجود دارد. یک صندوق در سهام و یک صندوق درآمد ثابت پیدا کنید.

پول خود را بین دو صندوق تقسیم کنید.

سر ماه نگاه کنید ببینید کدام یک در پرتفوی شما وزن بیشتری پیدا کرده است؟

مقدار خرید ماهانه را به صندوقی اختصاص دهید که وزن کم‌تری دارد.

یعنی اگر سهام رشد کرده است، صندوق درآمد ثابت بخرید. اگر سهام افت کرده، سهام بخرید.

تلاش کنید که در بلندمدت نسبت 50-50 برقرار بماند.

سوم: شرکت‌های سود ده

تحلیل بنیادی کار ساده‌ای نیست. باید آن را یادگرفت. اما اگر وقت و حوصله یادگیری تحلیل بنیادی ندارید، هنوز هم می‌توانید از این ابزار استفاده کنید.

کمی در مورد شرکت تحقیق کنید. مطمئن شوید شرکت محصولی تولید می‌کند.

سری به صورت‌های مالی شرکت بزنید. فقط در همین حد که ببینید شرکت دارد سود می‌کند.

لازم نیست خیلی از نسبت‌های مالی سر در بیاورید. فقط بررسی کنید که آیا بدهی‌های شرکت کم‌تر از دارایی‌های آن است؟

آیا شرکت در حال ساخت سود مداوم است؟

آیا شرکت زیان انباشته ندارد؟

همین. همین چند سوال می‌تواند شرکت‌های زیادی را از فهرست خرید شما خارج کند.

چهارم: خرید پرتفوی متنوع

یک سهم از تورم سود می‌برد، سهم دیگر از تورم آسیب می‌بیند. یک سهم با رشد دلار رشد می‌کند و سهم دیگر منتظر کاهش قیمت دلار است.

لازم نیست دقیقا بدانید قرار است کدام صنایع، اسب برنده بعدی باشند. می‌توانید در پرتفوی خود سبدی متنوع از دارایی درست کنید.

حتی شاید خوب باشد که همه دارایی خود را به بورس نیاورید. اگر بورس خوب بود که بخشی بورسی رشد می‌کند. اما اگر بازار سرمایه بد باشد، بازارهای موازی مثل طلا شاید سودآور باشند. خوب است که در پرتفوی خود میزانی متنوع از دارایی داشته باشید تا از رشد همه بازارها نفع ببرید.

سرمایه‌ گذاری در بورس سخت نیست

بسیاری از افراد چون تصور درستی از بازار سرمایه ندارند، کلا سرمایه‌گذاری را می‌بوسند و کنار می‌گذارند.

حتی اگر هیچ‌چیز از بورس نمی‌دانید باز هم خوب است که مقداری سهام داشته باشید. شاید طی یک ماه 20 الی 30 درصد ضرر کنید. ایرادی ندارد. 10 سال دیگر همین سهم‌ها بسیار بیشتر از تورم رشد کرده‌اند. سرمایه گذاری در بورس یکی از مطمئن ترین راه پس‌انداز در ایران است. نمی‌توانید ریال نگه دارید. حتما باید پس‌انداز خود را به دارایی سرمایه‌ای تبدیل کنید و البته که حتما باید پس‌انداز داشته باشید.

چیزی که می‌خواهم بگویم این است که مطمئن باشید در یک افق 5 ساله یا بیشتر، هیچ سرمایه‌ای به گرد بورس هم نمی‌رسد.

حالا که دارید سرمایه ‌گذاری را شروع می‌کنید، کم‌کم می‌توانید با دانش تحلیل هم آشنا شوید. تمام نکته همین است: نه لازم است از روز اول معامله‌گر تمام وقت سهام شوید، نه به خاطر نداشتن سواد بورسی باید بورس را کامل کنار بگذارید. داشتن یک رویه حد وسط، عالی است.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.

4.7/5 - (9 امتیاز)

درباره نویسنده

فرزاد فخری‌زاده

من عاشق موسیقی هستم و عاشق بازار سرمایه. در زیباترین قطعات موسیقی نت‌ها فقط بالا نمی‌روند. بلکه بالاها و پایین‌ها است که یک قطعه را شورانگیز می‌کند. در بورس نیز نوسان قیمت است که بازار را جذاب می‌کند.

اشتراک
اطلاع از
guest
10 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده همه دیدگاه ها
بختیار
بختیار
3 سال پیش

سپاسگزارم اطلاعات جامع و کاربردی در اختیارمان قرار دادید سپاسگزارم بخصوص مقاله سرمایه گذاری در بورس سخت نیست روان شیوا و زیبا نگارش شده بود ممنونم

{"email":"آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است","url":"آدرس وب‌سایت وارد شده نامعتبر است","required":"لطفا فیلد‌های مشخص شده را تکمیل نمایید"}

مقالات پیشنهادی


بورس ایران بخش‌های گوناگونی دارد؛ از جمله بازار بورس و اوراق بهادار، بازار آتی و

10
0
شما هم نظر بدهیدx
Success message!
Warning message!
Error message!