در قسمتهای قبل با مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال، حرکات قیمتی و نحوه تفسیر اندیکاتورها آشنا شدیم و همچنین الگوهای قیمتی را در نمودار شناختیم. اما آیا همه چیز به همین سادگیست که گفتیم؟ اگر میشد که با همین چند قسمت آموزش همه پولدار میشدند. پس واقعیت ماجرا کجاست؟ آیا رفتارهای قیمتی در تحلیل تکنیکال با آنچه که گفته شد فرق میکند؟ واقعیت حرکات قیمتی چیست؟ سهم رفتار معاملهگران در ایجاد نوسانهای قیمتی چقدر است؟
در این بخش میخواهیم ناگفتههای بازار را در تحلیل رفتاری معاملهگران و استفاده از این ابزار در تحلیل تکنیکال برای شما بازگو کنیم.
نمودار قیمتی صحنه سایه بازی است
آقای لنس بگز (Lance Beggs) یکی از تحلیلگران معروف دنیا در کتاب خود مثال بسیار زیبایی را در این رابطه زده است که میگوید: آنچه که مردم بهعنوان واقعیتهای مارکت میبینند، در اصل فقط سایههایی بیش نیستند و واقعیت ماجرا چیز دیگری است.
در تفسیر عکس فوق باید بگوییم که عدهای در غاری تاریک رو به دیوار نشستهاند. در پشت آنها آتشی بهعنوان نور روشن است و در بین این دو، بازیگرانی مشغول بازی در صحنه نمایش هستند. اما تماشاگران بهجای اینکه رو به بازیگران بنشینند تا حرکات بازیگران و واقعیات روی صحنه را ببینند، پشت به بازیگران و رو به دیوار نشستهاند و تنها سایههای حرکات آنها را روی دیوار مشاهده میکنند. تماشاگران در این حالت آن سایهها را در خیال خود بهعنوان یک واقعیت قبول میکنند زیرا اصلا از وجود حقیقت پشت سر خود بیخبرند.
در بازارهای مالی نیز به همین شکل است. تماشاچیان صحنه همان عموم معاملهگران و فعالان بازارهای مالی هستند که بهجای نگاه کردن به واقعیات بازار، درحال تماشای حرکات سایههای آن روی دیوار هستند.
چه علتی باعث حرکت مارکت میشود؟
اگر تمرکز خودمان را بر روی واقعیات بازار و حرکات قیمتی معطوف کنیم، میفهمیم که این تصمیمات معاملهگران هستند که دلیل اصلی تغییرات قیمتی و در نهایت حرکت در بازار میشود. بهاین ترتیب که این تصمیمات باعث ایجاد عرضه و تقاضا در بازار میشود و در نهایت چیزی که ما میبینیم این است که قیمت در بازار از بالا به پایین و یا از پایین به بالا حرکت میکند.
پس حرکات قیمتی درواقع مشتقی از تصمیمات معاملهگران است که دلیل اصلی حرکات قیمتی در بازار را بهوجود میآورند. حال اگر ما درک درستی از این تصمیمات و نحوه چگونگی ایجاد آنها داشته باشیم، میتوانیم با آگاهی بیشتری به نمودارها بهعنوان یک تحلیلگر یا معاملهگر نگاه کنیم و سایههای مارکت را از واقعیات آن تشخیص دهیم. برای درک این قضیه باید بدانیم چه نوع معاملهگرانی در بازار فعالیت دارند و هریک چگونه در مارکت و قیمت تاثیر میگذارند.
تصورات اشتباه انواع معاملهگران از حرکات قیمتی
با توجه به تمام مطالبی تا اینجا در آموزش تحلیل تکنیکال گفته شد، میبینیم که عمده معاملهگران در بازار با استفاده از الگوها و اندیکاتورها مشغول به معامله میشوند و اکثرا هم به نتیجه خاصی نمیرسند. در اینجا این سوال پیش میآید که چرا هنوز موفق نشدند. پس موضوع اصلی کجاست و آنها در کجای کارشان اشکال وجود دارد؟
همانطور که گفتیم مشکل اینجاست که اکثر معاملهگران در سایهها معامله میکنند و به همین علت اکثرا به سود مستمر نمیرسند.
بهعنوان مثال یکی از دلایلی که معاملهگران در سایهها گیر میکنند، این است که بهجای علت در معلول قیمت تمرکز میکنند. برخی از معاملهگران از اندیکاتورها برای معامله استفاده میکنند. اما همانطور که از قبل میدانیم اندیکاتورها بعد از حرکات قیمتی بوجود میآیند و حرکات قیمتی نیز بعد از شکل گیری کندلها تشکیل میشوند که خود کندلها هم از تصمیمات معاملهگران بهوجود میآید. بهاین ترتیب اندیکاتورها با تاخیر همراه هستند و به نوعی میتوان گفت که روی معلول در بازار تمرکز دارندتا علت اصلی آن. گاهی اوقات ممکن است که این کار سوداور باشد، اما در برخی اوقات نیز اینکار باعث ضرر معاملهگران میشود. بهاین ترتیب نمیتوانند بهصورت مستمر سودآوری کنند.
برای معاملهگری موفق باید واقعیتی که سایهها را ایجاد کردهاند را ببینیم. واقعیتی که حرکات قیمت و سپس اندیکاتورها و الگوها را ایجاد کرده است.
در حقیقت، معاملهگرانی که از اندیکاتورها استفاده میکنند علت حرکت قیمت را در سیگنالهای تکنیکال جستجو میکنند. بهعنوان مثال وقتی فلان اندیکاتور کراس کرد، وارد معامله میشوند و انتظار دارند که بعد از اینکه این سیگنال ایجاد شد، قیمت در جهت معامله آنها حرکت کند. اما هیچوقت نمیبینند که چه علتی در اصل باعث شده که در فلان اندیکاتور کراس اتفاق بیافتد تا سیگنال شکل بگیرد. لذا با توجه به اصل نسبی بودن قیمت ممکن است که معاملات آنها با سود هم بسته شود. اما دلیل آن کراس کردن اندیکاتور و سیگنال آنها نبوده است. نمونه نقض سیگنالهایی که توسط اندیکاتورها و با تاخیر در ورود و خروج صادر میشود را در نمودار زیر میتوانید ببینید.
نمودار فوق کراس خطوط اندیکاتور میانگین حرکتی (Moving Average) را نشان میدهند که به منزله سیگنال خرید عمل میکند (توضیح: وقتی مویینگ تایم پایینتر، مویینگ تایم بالاتر را از پایین به بالا قطع کند، نشانه روند صعودی است). معاملهگران در این سیستمها انتظار دارند که قیمت بعد از این اتفاق در مسیر حرکتی آنها رشد کرده و معاملات آنها به سود برسد. اما همانطور که گفتیم فقط در روندهای قوی ممکن است به این شکل سود کنند، که آن هم شاید 15 تا 20 درصد مواقع بازار را تشکیل دهد.
انواع معاملهگران در بازار
توضیح دادیم که علت اصلی حرکات قیمتی، از تصمیم معاملهگران بهوجود میآید. لذا ابتدا باید با انواع معاملهگران در بازار آشنا شویم تا بفهمیم که هرکدام چگونه با تصمیمگیری در بازار نقش خود را ایفا میکنند. سپس احتمالات خوب را در بازار میتوانیم تشخیص دهیم و بعد از آن میتوانیم از تایمهای پایینتر زمان ورود مناسب را پیدا کرده و وارد معامله شویم. در نهایت هم با درک درست از رفتار قیمت میتوانیم بفهمیم که قدرت روند تا کجا میتواند ادامه داشته باشد و طول روند چقدر است.
با توجه به مطالب فوق معاملهگران در بازار معمولا به سه دسته کلی تقسیم میشوند.
گروه A: بازارگردانها
گروه B: معاملهگران حرفهای کوچک
گروه C: معاملهگران آماتور
بازارگردانها
معمولا این دسته از معاملهگران در بازار تعداد کمی از کل مشارکتکنندگان را شامل میشوند. اما از نظر حجم معاملات، درصد زیادی از حجم پول را به معاملات خود اختصاص میدهند. در بازارهایی مثل بورس از این نوع معاملهگران به نامهایی چون معاملهگران عمده، بازیگران سهم، نهنگها و... نامبرده میشود. تصمیمات این نوع معاملهگران میتواند درواقع تعیین کننده روند بازار باشد.
معاملهگران حرفهای کوچک
این نوع معاملهگران معمولا درصد کمتری را هم از لحاظ تعداد مشارکتکنندگان و هم از لحاظ حجم معاملات بازار تشکیل میدهند. تصمیمات این معاملهگران معمولا تعیین کننده روند قیمتی در بازار نیست. زیرا نه قدرت و نه حجم کافی برای اینکار را دارند. این افراد معمولا صبر میکنند تا جهت روند ها تعیین بشوند تا در جهت روند، به معامله بپردازند. از لحاظ تعداد مشارکتکنندگان نیز معمولا درصد کمی را شامل میشوند.
معاملهگران آماتور
این دسته از معاملهگران هم از لحظا تعداد مشارکتکنندگان و هم از لحاظ حجم معاملات، درصد زیادی از بازار را تشکیل میدهند. این افراد را معمولا از سرمایهگذاران خورد، سفتهبازان، تریدرهای غیر حرفهای و بهطور کلی عموم مردم تشکیل میدهند.
تصمیمات و رفتارهای این سه دسته از معاملهگران در بازار بسیار باهم متفاوت است.
بر اساس آمارهای مختلف، گروه A از لحاظ تعداد مشارکتکنندگان حدود 1% از کل بازار را تشکیل میدهند. گروه B نیز حدود 5% از کل مشارکت کنندگان را شامل میشوند. اما گروه C 94% از تعداد کل مشارکتکنندگان را تشکیل میدهند.
نحوه شکلگیری بالانس قیمتی در بین معاملهگران
در اکثر بازارهای مالی جهان، قیمت همیشه در اثر بالانس بین گروه A و C شکل میگیرند. معمولا در این میان سرمایهها نیز از گروه C به گروه A انتقال مییابد. اماچطور؟
اینگونه نیست که گروه C همواره بر خلاف روند حرکتی معامله کنند. اگر از لحاظ قدرت مالی بخواهیم گروه A و C را باهم مقایسه کنیم، باید بگوییم که قدرت این دو گروه تقریبا باهم برابر است. تنها تفاوتی که در این میان وجود دارد میزان تمرکز معاملات و هماهنگی بین افراد مشارکتکننده در هر گروه است.
بهعبارتی دیگر گروه C با اینکه تعداد مشارکت کنندگان بیشتری را شامل میشوند، اما تصمیمات و معاملات آنها در بازار بهصورت متمرکز انجام نمیشود. در مقابل گروه A با همان قدرت مالی ولی متمرکز در بازار عمل میکنند و اینجا جایی است که گروه A نسبت به C برتری پیدا میکنند.
در این میان خنثیترین گروه، همان گروه B هستند که کاری به روند حرکات ندارند و تنها در جهت روند معامله میکنند. پس جهت روند بازار را تنها گروههای A و C شکل میدهند.
گوسفندان بازار چه کسانی هستند؟
معمولا در بازارهای مالی، تصمیمات گروه A به شکلی است که همیشه سهم را در قیمت پایین خرید کنند و در قیمتهای بالا نیز از سهم خارج شوند. با توجه به حجم قابل ملاحضه گروه A، این دسته از معاملهگران معمولا در بلند مدت به اهداف معاملاتی خود میرسند و همچنین بسیار صبورند.
اما در مقابل گروه C به دلیل آماتور بودن و همچنین غیر متمرکز بودن معاملات آنها، دوست دارند در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف قیمتی خود دست یابند و با سود از بازار خارج شوند. این دسته از معاملهگران بسیار عجول هستند و به شدت در معاملات آنها میتوان اثرات هیجان را مشاهده کرد.
چه در معاملات خرید و چه در فروش مشارکتکنندگان این گروه از نوع دنبال کننده هستند تا تعیین کننده.بهعنوان مثال وقتی یک گله بزرگ گوسفندان در مقابل یک تنگه باریک قرار میگیرند، تنها کافیاست که چند راس گوسفند را از تنگه عبور دهیم. در این حالت بقیه گوسفندان همزمان میخواهند که باهم از تنگه عبور کنند. گروه C نیز در معاملات هیجانی خود به همین شکل تصمیمگیری میکنند. نمونه این تصمیمات را در صفهای خرید و فروش بازارهای بورس میتوانید به وضوح ببینید. به همین دلیل این گروه از معاملهگران احساسی را گوسفندان بازار مینامند.
بهعنوان مثال در اواخر ماه آپریل 2020، قیمت نفت تگزاس آمریکا به علت فشار عرضه زیاد و نبود تقاضا به صفر رسید!
بازیگردانی چگونه صورت میپذیرد؟
معاملهگران دسته A همواره بهدنبال این هستند که سهام خود را با لاترین قیمت به گروه C و گوسفندان بازار بفروشد. اما به دلیل حجم بالای سرمایهای که در اختیار دارند، نمیتوانند مثل افراد عادی که در گروه C معامله میکنند، سهام خود را به بازار عرضه کنند. معمولا عرضه سهام توسط گروه A تدریجی و در طول یک روند خاص ایجاد میشود. بهطوری که هیچوقت دسته A تمامی سهام خود را عرضه نمیکند و از بازار خارج نمیشود.
در این بازه زمانی گاها دسته A برای فروش در قیمتهای بهتر، مجبور به خرید سهم نیز میشوند. بهطور مثال فرض کنید ما میخواهیم مقداری سهم را به ارزش 10 میلیارد تومان بهعنوان گروه A در بازار عرضه کنیم. اما حجم معاملات آن سهم در روز فقط 1 میلیون تومان است، که این مقدار مجموع معاملات خرید و فروش را باهم شامل میشود. قطعا با این حجم فروش ما روی قیمت تاثیر خواهیم گذاشت. چه بسا که ممکن است قیمت بعد از فروش سهم مثل نمودار نفت شود!
حال شما بهعنوان معمالهگر عمده برای بهترین حالت فروش چهکار میکنید و چه راهکاری را پیشنهاد میدهید؟
در اینجا نقش بازیگران در و معاملهگران عمده در بازارگردانی مشخص میشود. کاری که میکنند این است که مقداری سهم را عرضه میکنند اما با صبوری کامل بین عرضهها فاصله ایجاد میکنند. گاهی که بازار مقدار تقاضا کم میشود و قیمتها به سمت نزولی میرود، دسته A بهعنوان خمایت دوباره خرید میکند. شاید بپرسید که او که میخواست بفروشد، پس چرا خرید کرد؟
جواب: برای اینکه اگر در آن لحظه خرید نکند، قیمتها پایینتر میرود. پس برای حفظ قیمت و فروش باقی سهام در قیمتهای بالاتر گاهی نیز خرید میزنند.
گروه A همواره با خیال راحت و آسودهتری در بازار فعالیت میکند تا گروه C، اما چرا اینگونه است؟
مثال: فرض کنید که شما کت جادویی در اختیار داشتید که هروقت دستتان را در جیب مبارک میبردید پول به اندازه کافی موجود باشد. در این حالت اگر بخواهید یک سهم را بخرید دیگر نگران ریزش قیمت نیستید. چون میدانید که با موجودی بی نهایتی که در اختیار دارید هیچگاه ضرر نخواهید کرد. اما در معاملهگران گروه C به این شکل نیست. چون سرمایههای گروه C محدود است، پس همواره جای اشتباه کمتری را در بازار دارند تا معاملهگران گروه A.
جمعبندی
در این مبحث ما درک بهتری از حکات قیمتی پیدا کردیم و فهمیدیم که در تحلیل باید به دنبال علت اصلی باشیم تا درگیر معامله سایهها نشویم. همچنین با انواع معاملهگران در بازار آشنا شدیم و سهم تصمیمات هریک را در حرکات قیمتی بازار شناختیم.
در ادامه قسمت بعدی خواهیم دید که این تصمیمات معاملهگران چگونه در ایجاد امواج و روند های قیمتی اثر خواهند گذاشت و نحوه شکل گیری روندهای قیمتی را بر روی نمودار را توسط هر سه گروه A، B و C تفسیر خواهیم کرد. با این مفاهیم بهعنوان یک معاملهگر و تحلیلگر میتوانیم روندهای کلی را بهتر تشخیص دهیم و بدانیم در کجای مارکت قرار داریم.
لینک سریهای قبلی آشنایی با تحلیل تکنیکال:
اگر سوالی دارید در زیر همین مقاله طرح کنید حتما به آن پاسخ خواهم داد.
درصورت مفید بودن مطلب فوق لطفا آنرا با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
با سلام
کتاب خوبی در زمینه روانشناسی بازار میتونید معرفی کنید ؟
با تشکر
سلام برای روانشاسی معامله گران و و بازار، کتاب های زیادی هست. من این دوتا رو توصیه میکنم
جادوگران بازارهای مالی (جک شواگر)
تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی (مارک داگلاس)
با سلام و سپاس بابت مطلبی که تهیه کردید.
سوالی که مطرح هست اینکه چگونه می توان رفتار گروه A را تشخیص داد؟ آیا گروه A همان حقوقی های سهم به حساب می آیند یا در قالب افراد حقیقی معامله می کنند؟
سلام
در مقاله هم عرض کردم که تشخیص رفتار گروه A دشوار هست. اما این یک مسئله کاملا اکتسابی هست و با کار کردن و تجربه زیاد به دست میاد.
چیزی که هست اینه که باید همواره به حرکات قیمتی که پشت خرید و فروش ها هست توجه کنید و با بدونیم که در کجای مارکت هستیم. اگر در همه اینها به حدی برسید که بتوانید درست را از غلط تشخیص دهید، میتونید رفتار گروه A رو به راحتی پیش بینی کنید.
من تازه میخوام وارد بورس بشم
شما تو بعضی الگوها وقتی نمودار به سمت پایین حرکت میکرد هم میگفتین خرید انجام بدین.وقتی نمودار نزولیه مگه خرید باعث ضرر نمیشه؟
سلام دقت کنید من گفتم در نزول قیمت وارد معامله میشیم. اما منظور در جهت نزول قیمت بود. یعنی باید معامله فروش انجام دهیم و بعد وقتی قیمت ارزانترشد، دوباره همان سهم را ارزانتر بخریم و با اینکار سود کسب کنیم. این کار در بازارهایی که دوطرفه باشند، شما میتونین انجام بدید. بورس ایران تقریبا یک بازار یک طرفه محسوب میشه اما بعضی از کارگزاری ها “فروش استقراضی” رو ارائه میدن و شما میتونین از نزول بازار هم سود کسب کنید. برای درک و فهم بیشتر اینکه چطور سهمی را که نداریم میتوانیم بفروشیم، لطفا مقاله فارکس چیست را در… ادامه مطلب »
خیلی عالی بود مرصی
خواهشم میکنم
سوالی داشتید بپرسید
واقعا خسته نباشید خیلی اموزنده بودند سپاس سوالی داشتم اگربورس بالا پایین شد تونستیم به موقع خریدوفروش انجام بدیم به عنوان سود ماهانه انجام بدیم بهتره یا ثابت بماند
سلام دوست عزیز
واقعا بستگی به استراتژی خودتون داره. معمولا نگاه به بورس هرچی بلند مدت تر باشه بهتر هست
ممنون از زحماتتون
انصافاً دمتون گرررررم… آموزش ها عااالی بود… واقعاً خسته نباشید…
سپاسگزارم از مطالب بسیار خوب و اموزنده
خوشحالم که مورد توجهتون قرار گرفته. سوالی دارید همینجا بپرسید حتما خودم بهش پاسخ مدم
خوب بود.مرسی
سپاس از مقالات تخصصی و خوبی که می نویسید .