احساسات سرمایهگذاران چه نقشی در ایجاد تغییر در وضعیت بازار بورس دارد؟ همانطوری که بارها گفتهایم بازار سرمایه، بازاری پرریسک است که بالا و پایینهای بسیاری دارد. ورود به بازار سرمایه مثل سوار شدن بر یک رولرکستر (ترن هوایی) میماند. وقتی به سهمی ورود میکنید، باید کمربندهای خود را محکم ببندید و آماده سواری شوید. اما پیش از ورود اول مسیر را خوب بررسی کنید. ببینید که آیا میتوانید با این بالا و پایین شدنها کنار بیایید و در همه حال آرامش خود را حفظ کنید. شرط موفقیت در این بازار این است که بازیچه احساسات نشوید. در این مقاله قصد داریم در ارتباط با چرخه احساسات سرمایهگذاران که منجر به ایجاد تغییر در وضعیت بازار میشود صحبت کنیم.
رفتار در بازار
در واقع نیروی محرکه اصلی در بازارها احساسات سرمایهگذاران است. وقتی احساسات مثبت در افراد ایجاد میشود شاهد ورود غیرعادی سرمایه به بازار هستیم که باعث رشد آن میشود و برعکس. یعنی وقتی افراد اعتماد خود را نسبت به بازار از دست میدهند و به آن بدبین میشوند، حجم زیادی از سرمایه از بازار خارج میشود که به دنبال آن بازار میریزد. چرخه احساسات سرمایهگذاران به بررسی همین موضوع میپردازد.
با بررسی بازارهای مالی مختلف در مدت زمانهای طولانی میتوان چنین ادعا کرد که بازارها همواره یک چرخه احساسات مشابه به دورههای قبل را در آینده نیز تکرار میکنند. این رفتار نه تنها در شاخص کل بلکه در عملکرد سهمهای بهخصوص نیز دیده میشود.
با افزایش احساسات در سرمایهگذاران آنها این چرخهها را فراموش میکنند. همین امر دوباره باعث بهوجود آمدن چرخههای مشابه دوران قبل میشود. در ادامه با هم این موضوع را بررسی میکنیم.
همانطور که میدانید همواره به سرمایهگذاران توصیه میشود که دید بلندمدت داشته باشند. اما وقتی از سرمایهگذاران در رابطه با دیدگاهشان میپرسیم میبینیم که بیشتر آنها دید کوتاهمدت دارند. یکی از دلایل بهوجود آمدن چرخه احساسات سرمایهگذاری، همین دیدگاه کوتاهمدت سرمایهگذاران است.
احساسات میتواند بر قضاوت و ارزیابی ما تاثیر زیادی بگذارد. دلایل رفتارهایی مانند خرید در اوج قیمت و فروش در کف قیمتی نیز همین احساسات است.
دانیل کانمن از بنیانگذاران اقتصاد رفتاری است. او طی مطالعاتی که انجام داد به این نتیجه رسید، زمانی که سرمایهگذاران با عدماطمینان روبهرو میشوند، بجای تصمیمگیری منطقی، بر اساس احساسات و تجربیات ذهنی خود تصمیم میگیرند.
چرخه احساسات سرمایهگذاران
اواسط مرداد 1399 بود که تمامی سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار در خوشحالی و سرخوشی سیر میکردند. شاخص بورس به سرعت به 2 میلیون واحد نزدیک میشد. تقریبا همه از انتخابهایشان راضی بودند و هر شخص به یک تحلیلگر بازار تبدیل شده بود. تقریبا تمامی کانالها، با دریافت پول سیگنالهای 100 درصد تضمینی معرفی میکردند. بهنوعی بازار در شرایط هر کد بورسی، یک تحلیلگر به سر میبرد.
اما این وضعیت زیاد طول نکشید، برخی از سهمها منفی خوردند و دیگر در قیمتهای بالاتر متقاضی وجود نداشت. اضطراب و نگرانی سرتاسر بازار را فرا گرفت. حجم خروج پول از بازار سرمایه زیاد بود.
کانالهای بورسی فراوانی، افراد را به آرامش تشویق میکردند. برخیها میگفتند که اصلاحی جزئی در پیش است. اما چشم سرمایهگذاران ترسیده بود و با وعده و وعید بازگشت بازار، دست از فروش سهمهای خود برنداشتند. حتی دیدیم سهمهای با وضعیتی بنیادی بسیار خوب، در صف فروش قفل بودند.
تعداد بسیاری از سرمایهگذاران با ضررهای سنگین از بازار خارج شدند. ولی وقتی از دوستان قدیمی و باتجربه که با دلیل، شرکتهای مناسبی را برای خرید انتخاب کرده بودند در رابطه با ماندن در بازار و یا فروش سهمها میپرسیدم، ادعا کردند که سهم به این خوبی را چرا زیر قیمت بفروشند و بعدها در صف خرید همین سهمها بنشینند، حرفشان منطقی به نظر میآمد. الان که در حال نوشتن این مقاله هستم، آبان ماه 1399 است. نمیدانم در کدام مرحله از چرخه احساسات هستیم، اما فکر میکنم بین مراحل تسلیمشدن تا امید جابجا میشویم. ولی مطالعات نشان داده که چرخههایی مانند نمودار زیر، بهطور مداوم تکرار میشوند، اما زمان آن مشخص نیست.
معمولا وقتی در رضایت کامل به سر میبرید، زمان فروش سهم رسیدهاست. بنا به گفته قدیمیترهای بازار، همیشه باید سعی کرد در قیمتهای پایین سهمی را خرید و در قیمتهای بالا آن را فروخت. اما معمولا احساساتی که بر افراد حاکم میشود مانع از این کار میشود. بسیاری از سرمایهگذاران دقیقا عکس این گفته عمل میکنند. یعنی وقتی قیمتها بالا است بهخاطر هیجانات و اعتماد بنفس بیش از حد سهم را میخرند، در حالی که انتهای روند است.
بعد از مرحله رضایتمندی کامل، زمانی که جهت بازار تغییر میکند احساساتی مثل ترس، ناامیدی دلسردی و افسردگی بر سرمایهگذاران حاکم میشود.
وقتی ترس و ناامیدی باعث میشود که افراد سهام خود را در کفهای قیمتی بفروشند، سرمایهگذاران باهوش شروع به خرید سهم میکنند و بیشترین رشدهای قیمتی برای این افراد خواهد بود.
احتمالا همان شور و هیجانی که افراد را قبل از مرداد ماه به بازار کشید دوباره آنها را به بازار خواهد کشید. کسانی در این بازارها موفق خواهند بود که علاوه بر داشتن دیدگاه بلندمدت، توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشند.
تغییرات روند احساسات در انواع سهمها
در کشورهای خبرمحور، مثل کشور خودمان، با انتشار هر خبر کوچکی چه داخلی چه خارجی در میزان عرضه و تقاضا برای سهمها تغییراتی ایجاد میشود. این تغییرات در عرضه و تقاضا باعث ایجاد نوسانات قیمتی در سهمها میشوند.
در بعضی مواقع میبینیم که قیمت یک سهم ارزنده، بدون ایجاد تغییر در هیچ یک از عوامل بنیادیش در حال کاهش است. یا قیمت یک سهم بیبنیاد که عملکرد خوبی نداشته، در حال افزایش است. دلیل این نوسانات را میتوان به احساسات سرمایهگذاران ربط داد.
وقتی که بازار در حال رشد است، هیجانات حاکم بر افراد باعث ورود حجم زیادی از پول به بازار میشود. همانطور که میدانیم در بورس ایران هم همانند بسیاری از بازارهای دنیا افراد تازه وارد و بدون تجربه کافی وجود دارند. این افراد زمانی که وضعیت بازار خوب است برای جا نماندن از سود، با اطلاعات کافی وارد بازار نمیشوند. بنابراین احتمال خرید سهمهای بیبنیاد هم افزایش پیدا میکند.
یعنی در روندهای صعودی عمومیت بازار با هم رشد میکنند اما روند حرکتی آنها بعد از رشد میتواند بسیار متفاوت از هم باشد.
روند حرکتی در سهام بنیادی
نمودار تغییرات در چرخه احساسات سرمایهگذاران در تمامی سهمها روند حرکتی بالا را به خود نمیگیرد. همانطور که گفتیم در روندهای صعودی، معمولا عموم بازار، چه سهم با وضعیت خوب و چه با وضعیت بد، همه با هم رشد میکنند. این رشد میتواند بسته به نوع سهم زیاد یا کم باشد. زمانی که بازار شروع به اصلاح میکند هم، تمامی سهمها میتوانند با هم نزول کنند. اما میزان نزول سهمها و روند حرکتی آنها نیز با هم به یک شکل نیست.
برای مثال اگر سهمی که خریدید وضعیت بنیادی خوبی داشته باشد، بعد از افت قیمت آن میتوان دوباره انتظار رشد قیمتی سهم را تا قله قبلی داشت. حتی با گذشت زمان سهم میتواند از مقاومت قلههای قبلی هم عبور کند. بسیاری از سرمایهگذاران حرفهای از این چرخه حرکتی باخبر هستند. یعنی میدانند وقتی قیمت یک سهم خوب و ارزنده در حال کاهش است، آن را با ضرر نمیفروشند و حتی ممکن است از فرصت ایجاد شده استفاده کنند و سهم را زیر ارزش ذاتی خریداری کنند. سرمایهگذاران با دید بلندمدتی میدانند که روزی قیمت این سهم بازخواهد گشت. پس زمانی که سایر سرمایهگذاران در حال خرید یا فروشهای هیجانی و بدون دلیل هستند، این نوع از سرمایهگذاران احساسات خود را کنترل میکنند و از خرید و فروش هیجانی دوری میکنند.
تصویر زیر مربوط به سهام یک شرکت با وضعیت بنیادی خوب است. اگر دقت کنید میبینید نموداری که برای چرخه احساسات در بالا ذکر کردیم، در بلندمدت تکرار میشود.
برای مثال اگر شما در سال 2014 به دید بلندمدت در این سهم سرمایهگذاری میکردید، میدیدید که تا اواسط 2015 سهم روند صعودی داشته است. بعد از آن روند نزولی به خود میگیرد.
این روند نزولی تا اواسط 2016 ادامه پیدا میکند و دوباره سهم روند صعودی به خود میگیرد. همانطور که در شکل میبینید این چرخههای احساسی بالاتر از چرخه قبلی به طور مرتب ایجاد میشوند.
پس اگر دید بلندمدتی داشته باشید، حتی اگر سهم را در اواسط 2015 خریده و تاکنون نگهداری کرده باشید، علاوهبر سود تقسیمی که هر ساله از شرکت دریافت میکنید، ارزش سهام شما افزایش پیدا کرده است.
حتی اگر در بدترین قسمت نمودار سهم را خریده باشید، در بلندمدت علاوهبر جبران ضرر، سود خوبی نیز خواهید کرد. البته این موضوع در رابطه با تمامی سهمها صدق نمیکند. سهمهایی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند و در آینده انتظار پیشرفت و توسعه از شرکتشان میرود، میتوانند روند حرکتی این چنینی به خود بگیرند.
حال بیایید روند تغییرات احساسات را در کوتاه مدت بررسی کنیم. نمودار زیر، قسمتی از نمودار قبلی در بازه زمانی کوتاه مدت است.
اگر شما معاملهگر کوتاه مدتی هستید، و بتوانید در نقطه A سهم را بخرید و در نقطه B آن را بفروشید، در کوتاهمدت از نوسان قیمت سود خوبی کسب خواهید کرد. اما این کار راحتی نیست، با استفاده از تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی میتوان در بازار کارا تا حدی نقاط مناسب برای ورود و خروج را تشخیص داد. منظور از بازار کارا این است که همه اطلاعات به سرعت و به یک اندازه در اختیار همه قرار بگیرد و کسی اطلاعات بیشتری نسبت به دیگری نداشته باشد یا اطلاعات مهم زودتر در اختیار کسی قرار نگرفته باشند.
اما در بعضی از بازارها و بعضی از سهمهای بازار پایه شفافیت اطلاعاتی وجود ندارد. یعنی ممکن است سهامداران عمده شرکت زودتر از سایر سهامداران به اطلاعات مهم دسترسی پیدا کنند.
پس در بازارهای ناکارا که شفافیت اطلاعاتی در آنها وجود ندارد، معاملهگری با دید کوتاهمدت عملی دشوار است. منظور این نیست که با استفاده از تحلیل تکنیکال نمیتوان زمانهای مناسب را تشخیص داد، این امر ممکن است ولی نیاز به آموزش و تجربه دارد.
اما اگر دیدگاهتان کوتاهمدت باشد و در نقطه B سهم را خریداری کرده باشید. زمانی که سهم شروع به منفی خوردن کند، ابتدا مضطرب خواهید شد، ممکن است در میانه راه چند روز مثبت بهوجود بیاید و شما امیدوار شوید، ولی اگر بقیه بازار تصمیم به فروش بگیرند این مثبت دوام نخواهد داشت. ترس و ناامیدی بر شما حاکم خواهد شد و بعد از دلسردی سهم را خواهید فروخت. یعنی در محلی که سرمایهگذاران حرفهای، آن را برای خرید سهم مناسب میبینند شما آن را میفروشید.
در این میان چه کسانی سود خواهند کرد؟ سرمایهگذاران حرفهای.
این سرمایهگذاران از ناامیدی و دلسردی شما استفاده میکنند و سهم را ارزان میخرند و بعد از صعود دوباره به شما خواهند فروخت.
حتی اگر شما سهمتان را در نقطه B خریده باشید یعنی جایی که بیشترین میزان ریسک وجود دارد، اگر آن را برای مدتی نگه میداشتید علاوهبر جبران ضررهایتان، سود هم میکردید. بعد از گذشت 4 ماه ضررتان جبران میشد و در ماه پنجم وارد سود میشدید.
یعنی برای این که ضرر نکنید تنها 5 ماه فرصت کافی بود.
در سرمایهگذاری پنج ماه مدت زمان بسیار کوتاهی است. حال دوباره به نمودار سهم در عکس دوم برگردید. اگر سهم را برای بیش از پنج سال نگه دارید چقدر سود خواهید کرد؟
با بررسی سهمها میبینیم که چرخه احساسات بهطور مداوم هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت تکرار میشود.
برخی از شرکتها هستند که ممکن است بهسرعت مثال بالا (یعنی در 5 ماه) ضررها را جبران نکنند و مدت زمان بیشتری برای جبران ضررها طول بکشد. اما اگر انتخاب شما از اول درست بوده باشد و سهمی با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، میتوانید علاوه بر جبران ضررهایتان به سودهای خوبی در بلندمدت برسید.
روند حرکتی در سهام بیبنیاد
روند حرکتی بالا در تمامی سهمها دیده نمیشود. سهامی که تنها بهخاطر وضعیت مثبت بازار رشد زیادی کرده و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرده است. هیچ تضمینی برای بازگشت به قله قیمتی، در آن وجود ندارد.
در عکس بالا روند تغییرات قیمت یک سهم را میبینید که وضعیتی بنیادی مناسبی ندارد. این سهم در اواسط سال 2012 به بالاترین میزان قیمت خود رسید و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرد. همانطور که میبینید با گذشت حدود 9 سال از آن زمان، سهم نه تنها نتوانسته به قلههای قبلی خود برسد. بلکه بهطور مرتب کفهای قیمتی جدیدی ایجاد کرده است.
در سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی ندارند و تنها به دلیل شرایط بازار رشد کردهاند یا قبلا شرایطی داشتند که امروز آن شرایط را ندارند، برگشتن قیمت به قلههای قبلی ناممکن به نظر میآید.
اگر نمودار این سهمها را در بازه زمانی کوتاه مدت بررسی کنیم ممکن است بتوانیم چرخههای احساسی پیدا کنیم. اما احساسات و هیجانات به تنهایی باعث نمیشوند که بعد از ریزش سهم، قیمت دوباره به همان سطح قبل از ریزش بازگردد.
جمعبندی
هنگام خرید یک سهم، تنها به نمودار قیمتی آن توجه نکنید. توجه به نمودار قیمتی و تحلیل تکنیکال میتواند برای افرادی که دید بلندمدت ندارند و بهطور روزانه معامله میکنند، سودساز باشد. اگر میخواهید سرمایه خود را به بازار بیاورید حتما وضعیت بنیادی شرکت را بررسی کنید سپس با استفاده از تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید. استفاده از تحلیل تکنیکال برای یافتن نقاط ورود و خروج میتواند سود شما را چندین برابر کند.
اگر سهم با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، دیگر اصلاحها نمیتواند برای شما نگرانی ایجاد کند. چون سهم با شرایط بنیادی خوب دوباره خودش را پیدا میکند و در بلندمدت علاوه بر سودهای تقسیمی سود خوبی هم بابت اختلاف قیمت خرید و فروش به شما میدهد.
پس اگر سرمایهگذارید میتوانید یک سهم با وضعیت خوب را برای بلندمدت انتخاب کنید و از نوسانات کوتاه مدت هم نترسید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
بسیار عالی، تشکر از مطالب مفیدتون
عالی