تعریف چرخه کسب و کار

تاریخ بروز رسانی: 1401/10/29

تعریف چرخه کسب و کار


چرخه کسب و کار با نام‌‌های دیگری مثل چرخه اقتصادی، سیکل تجاری، چرخه تجارت و غیره نیز شناخته می‌شود. این چرخه با نوسانات رشد اقتصادی در دوره‌های زمانی مشخص مرتبط است. با درک درست چرخه کسب و کار، صاحبان مشاغل می‌توانند تصمیمات مالی آگاهانه‌تری بگیرند.

این نوسانات به طور مداوم تکرار می‌شوند و امکان اندازه‌گیری آن‌ها با افزایش و کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) در یک کشور وجود دارد. چرخه‌های کسب و کار برای همه کشورهایی که دارای اقتصاد سرمایه داری هستند، یک امر طبیعی محسوب می‌شود.

تمامی اقتصادهای سرمایه داری، دوره‌های طبیعی رشد و نزول را در یک دوره زمانی مشخص تجربه می‌کنند. درک مراحل مختلف یک چرخه کسب و کار به افراد کمک می‌کند تا در مورد سبک کاری خود و این رشد و نزول‌ها تصمیمات بهتری بگیرند. همچنین سرمایه‌گذاران در تصمیم گیری‌های مالی و دولت‌ها در اتخاذ تصمیمات مناسب برای تعیین سیاست‌های اقتصادی به درک چرخه کسب و کار نیاز دارند.


در این مقاله می خوانید

مراحل چرخه کسب و کار 

چرخه کسب و کار مدام در حال بالا و پایین شدن است. همان‌طور که ممکن است یک موج به نقطه اوج برسد و بعد ناگهان سقوط کند، چرخه‌های کسب و کار نیز با رشد در یک دوره و فروپاشی در دوره بعدی همراه هستند.

مراحل چرخه کسب و کار

چرخه‌های کسب و کار با یک دوره رشد اقتصادی پایدار و به دنبال آن یک دوره کاهش پایدار اقتصادی همراه هستند. یک چرخه تجاری در طول عمر خود پنج مرحله را طی می‌کند که به عنوان فاز شناخته می‌شوند: دوره شکوفایی یا بسط، نقطه اوج، دوره قبض و رکود، نقطه افول، و بازیابی اقتصادی.

در ادامه بررسی هر کدام از فازها می‌پردازیم:

فاز دوره شکوفایی یا بسط در چرخه کسب و کار

دوره بسط که به عنوان وضعیت “عادی” یا حداقل، مطلوب‌ترین وضعیت یک اقتصاد در نظر گرفته می‌شود، یک دوره صعودی است. در طول یک دوره بسط، کسب و کارها و شرکت‌ها به طور پیوسته در حال افزایش تولید و کسب سود بیشتر هستند.

در این دوره، بیکاری کم می‌شود و بازار سهام عملکرد خوبی دارد. مصرف کنندگان در حال خرید و سرمایه‌گذاری هستند و با افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات، قیمت‌ها نیز شروع به افزایش می‌کنند.

برای مثال زمانی که نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در محدوده 2 تا 3 درصد، تورم 2 درصد، بیکاری بین 3.5 تا 4.5 درصد و بازار سهام یک بازار صعودی باشد، دوره بسط و شکوفایی سالم روی کار می‌آید.

فاز دوره نقطه اوج در چرخه کسب و کار

هنگامی که اعداد نرخ رشد شروع به افزایش خارج از محدوده متعارف خود می‌کنند، اقتصاد به سمت رشد خارج از کنترل می‌رود. در چنین اقتصادی، شرکت‌ها به طور افسار گسیخته‌ای در حال رشد و گسترش هستند. سرمایه گذاران بیش از حد به بازار اعتماد دارند و دارایی‌ می‌خرند به این ترتیب قیمت‌ها به میزان قابل توجهی افزایش پیدا می‌کنند و همه چیز شروع به گران شدن می‌کند.

نقطه اوج و حد اعلای تمامی فعالیت‌های اقتصادی است و زمانی اتفاق می‌افتد که دوره بسط به پایان رسیده باشد.

این نقطه نشان می‌دهد که تولید و قیمت‌ها به پایان محدوده خود رسیده‌اند. برعکس این نقطه هم وجود دارد. به نوعی، زمانی که جایی برای رشد باقی نمانده است و چاره‌ای جز سقوط وجود ندارد، دوره قبض یا همان رکود اتفاق می افتد.

فاز دوره قبض و رکود در چرخه کسب و کار

دوره قبض یا رکود از زمان نقطه اوج تا رسیدن به نقطه افول طول می‌کشد. دوره رکود زمانی است فعالیت‌های تجاری رو به کاهش می‌گذارد. در این مدت نرخ بیکاری به طور معمول افزایش می‌یابد، بازار سهام سیر نزولی پیدا می‌کند و رشد تولید ناخالص داخلی به زیر 2 درصد سقوط می‌کند.

این موارد نشان دهنده این هستند که کسب و کارها فعالیت‌های خود را کاهش داده‌اند. هنگامی که تولید ناخالص داخلی برای دو فصل متوالی کاهش یابد، آن اقتصاد در رکود در نظر گرفته می‌شود.

فاز نقطه افول در چرخه کسب و کار

فاز نقطه افول در چرخه کسب و کار

همان‌طور که نقطه اوج بالاترین نقطه رشد در چرخه اقتصادی محسوب می‌شود، نقطه افول پایین‌ترین جایگاه در چرخه کسب و کار تلقی می‌گردد. نقطه افول زمانی اتفاق می‌افتد که رکود یا مرحله قبض به پایان می‌رسد و یک اقتصاد شروع به بازگشت به مرحله بسط و توسعه می‌کند.

چرخه کسب و کار دوباره از سر گرفته می‌شود. این بازگشت همیشه هم سریع نیست و یک خط مستقیم در مسیر بهبود کامل اقتصادی نیز است.

فاز دوره بازیابی اقتصادی در چرخه کسب و کار

همان‌طور که گفتیم، در مرحله افول، یک اقتصاد به پایین‌ترین سطح رکود خود می‌رسد. این نقطه، اتفاقاً پایان منفی‌گرایی و آغاز اتفاقات مثبت است. در این‌جا چرخه کسب و کار معکوس می‌شود، در نتیجه، افراد و سازمان‌ها شروع به ایجاد نگرش مثبت نسبت به عوامل مختلف اقتصادی مانند سرمایه گذاری، اشتغال و تولید می‌کنند. این روند بازگشت و بازیابی اقتصادی از بازار کار شروع می‌شود.

سازمان‌ها نه تنها روند تعدیل نیرو و اخراج افراد را متوقف می‌کنند بلکه شروع به استخدام تعداد محدودی نیروهای جدید می‌کنند. در این مرحله دستمزدهای تعیین شده از سوی شرکت‌ها و سازمان‌ها با مهارت‌ها و توانایی‌های کارکنان کم است. این نشان دهنده آغاز مرحله بهبود و بازیابی اقتصادی است.

در مرحله بازیابی، مصرف کنندگان نرخ مصرف خود را افزایش می‌دهند، زیرا تصور می‌کنند که قیمت محصولات بیشتر از این کاهش نخواهد یافت. در نتیجه تقاضا برای محصولات مصرفی افزایش می‌یابد.

علاوه‌بر این، بانک‌داران با کاهش نرخ وام و افزایش سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار و اوراق قرضه مختلف، شروع به استفاده از مانده نقدی انباشته خود می‌کنند. با اتخاذ رویکرد مثبت، سایر سرمایه‌گذاران خصوصی نیز شروع به سرمایه‌گذاری در بازار سهام می کنند که در نتیجه قیمت اوراق بهادار افزایش و نرخ بهره کاهش می یابد.

تفاوت چرخه کسب و کار با چرخه بازار

اگرچه چرخه کسب و کار و چرخه بازار اغلب به جای یک‌دیگر استفاده می‌شوند، اما از نظر فنی این دو با هم تفاوت دارند. چرخه بازار به طور خاص به مراحل مختلف رشد و نزول بازار سهام اشاره دارد، در حالی که چرخه کسب و کار اقتصاد را به عنوان یک کل منعکس می‌کند.

اما از طرف دیگر، این دو مفهوم قطعا به هم مرتبط هستند. بازار سهام تا حد زیادی تحت تأثیر مراحل یک چرخه کسب و کار است و به طور کلی مراحل آن را بازتاب می‌دهد. در طول مرحله رکود یک چرخه، سرمایه گذاران دارایی‌های خود را می‌فروشند و قیمت سهام را کاهش می‌دهند که منجر به یک بازار نزولی می‌گردد.

در مرحله بسط، برعکس این اتفاق می‌افتد؛ در واقع سرمایه‌گذاران به وفور خرید می‌کنند و این امر باعث افزایش قیمت سهام و در نتیجه ایجاد یک بازار صعودی می‌شود.

چه کسی چرخه‌ کسب و کار را اندازه گیری می‌کند؟

در هر کشوری وظیفه نظارت و اندازه گیری سیکل‌های تجاری ممکن است بر عهده نهادها یا گروه‌های متفاوتی باشد. مثلا در ایالات متحده، چرخه‌های تجاری توسط دفتر ملی تحقیقات اقتصادی (NBER) که یک سازمان غیرانتفاعی خصوصی است، تعریف و اندازه گیری می‌شود و کمیته تاریخ بندی چرخه کسب و کار NBER مسئول تعیین نقطه شروع و پایان یک چرخه است.

دفتر ملی تحقیقات اقتصادی یا NBER در درجه اول از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سه ماهه برای شناسایی چرخه تجاری استفاده می‌کند، اما به سایر شاخص‌های اقتصادی مانند درآمد واقعی، درآمدهای خرده فروشی، اشتغال و خروجی تولیدی‌ها و کارخانجات نیز توجه می‌کند.

تحلیل‌گران و اقتصاددانان اغلب آن‌چه را که “هم حرکتی” می‌نامند در این متغیرها مشاهده می‌کنند، به این معنی که معیارهای مختلف اندازه‌گیری با هم افزایش و با هم کاهش می‌یابند.

به عنوان مثال، اگر اشتغال افزایش یابد، احتمالاً تولید و همین‌طور هزینه مصرف‌کننده نیز افزایش می‌یابد. به همین ترتیب، اگر اشتغال کاهش یابد، سایر معیارها کاهش یافته و در نهایت بر تولید ناخالص داخلی تأثیر خواهند گذاشت.

یک چرخه تجارت چقدر طول می‌کشد؟

چرخه‌های تجاری هیچ چارچوب زمانی مشخصی ندارند. یک چرخه کسب و کار ممکن است کوتاه باشد و چند ماه طول بکشد، یا طولانی بوده و چندین سال ادامه داشته باشد.

به طور کلی، دوره‌های توسعه یا بسط طولانی‌تر از دوره‌های قبض و رکود هستند، اما زمان واقعی تداوم هر کدام می‌تواند متفاوت باشد. بر اساس برخی آمارها، از پایان جنگ جهانی دوم به این طرف، متوسط دوره توسعه، مثلا در ایالات متحده، 65 ماه و میانگین دوره رکود حدود 11 ماه به طول می‌انجامد.

متغیرهای بسیاری وجود دارند که باعث نوسانات مختلف اقتصادی در طول زمان می‌شوند و باعث تغییر در یک اقتصاد می‌شوند. عوامل غیراقتصادی مانند بلایای طبیعی و بیماری نیز در شکل گیری اقتصاد نقش دارند. وینسنت راینهارت، اقتصاددان ارشد و استراتژیست کلان در Mellon Investments می‌گوید: «اساساً اقتصادهای بازار می‌خواهند بسط و توسعه پیدا کنند، اما اگر تحت یک شوک نامطلوب قرار بگیرند، ممکن است وارد رکود و دوره قبض شوند»

چه عواملی یک چرخه کسب و کار را شکل می‌دهند؟

عوامل مختلف، از فناوری‌های نوآورانه گرفته تا جنگ‌ها، می‌توانند باعث شروع مراحل چرخه کسب و کار باشند. اما، مهم‌ترین عامل چرخه تجاری میزان عرضه و تقاضا در یک اقتصاد است.

در این خصوص، اقتصاددانان به کل هزینه‌هایی که افراد و شرکت‌ها متحمل می‌شوند اشاره می‌کنند. وقتی تقاضا کاهش می‌یابد، انقباض یا رکود رخ می‌دهد. به همین ترتیب، زمانی که تقاضا افزایش می‌یابد، گسترش یا بسط اتفاق می‌افتد.

عرضه و تقاضا چگونه چرخه کسب و کار را هدایت می‌کند؟

در ابتدا دوره بسط به این دلیل اتفاق می‌افتد که مصرف کنندگان به اقتصاد اطمینان دارند. آن‌ها معتقدند اشتغال ثابت و درآمد تضمین شده است. در نتیجه، بیشتر خرج می‌کنند.

این کار منجر به افزایش تقاضا می‌شود و افزایش تقاضا منجر به استخدام کارمندان بیشتر و افزایش هزینه‌های سرمایه‌ای برای پاسخگویی به این تقاضا می‌شود. سرمایه‌گذاران سرمایه بیشتری را به دارایی‌ها اختصاص می‌دهند و قیمت سهام را افزایش می‌دهند.

مرحله بسط زمانی به اوج خود می‌رسد که تقاضا از عرضه بیشتر باشد و کسب و کارها ریسک‌های بیشتری را برای پاسخگویی به تقاضای افزایش یافته و تقبل می‌کنند تا در صحنه رقابت باقی بمانند. زمانی که نرخ بهره با تورم بسیار سریع افزایش یابد و یا یک بحران مالی رخ دهد، اقتصاد وارد انقباض می‌شود.

اعتمادی که باعث بسط و توسعه اقتصادی شده بود به سرعت از بین می‌رود و جای خود را به بی اعتمادی مصرف کنندگان می‌دهد. افراد به جای خرج کردن، در صرف پول خود صرفه جویی می‌کنند و تقاضا را کاهش می‌دهند. کسب و کارها نیز تولید خود را کاهش داده و با کاهش فروش، کارمندان را اخراج می‌کنند. سرمایه گذاران سهام خود را می‌فروشند تا از افت ارزش پرتفوی خود جلوگیری کنند.

در نقطه افول، تقاضا و تولید در پایین‌ترین نقطه خود هستند. اما در نهایت، نیازها دوباره خودشان را نشان می‌دهند. با شروع بهبود روند تولید و افزایش فعالیت‌های تجاری که اغلب توسط سیاست‌ها و اقدامات دولت تحریک می‌شود، مصرف کنندگان به آرامی شروع به کسب اعتماد می‌کنند. آن‌ها شروع به خرید و سرمایه گذاری کرده و اقتصاد وارد مرحله بسط و توسعه جدیدی می‌شود.

تاثیر دولت‌ها بر چرخه کسب و کار

تاثیر دولت‌ها بر چرخه کسب و کار

این واقعیت که مراحل چرخه‌های کسب و کار به طور طبیعی رخ می‌دهند به این معنی نیست که نمی‌توان آن‌ها را تحت تأثیر قرار داد. کشورها می‌توانند و تلاش می‌کنند تا با استفاده از سیاست‌های پولی و مالی، مراحل مختلف را مدیریت کرده و آن‌ها را کند یا تسریع کنند. سیاست مالی توسط دولت‌ها اتخاذ می‌شوند و سیاست پولی توسط بانک مرکزی یک کشور اتخاذ می‌گردد.

به عنوان مثال، زمانی که یک اقتصاد در دوره انقباض، به ویژه رکود است، دولت‌ها از سیاست مالی انبساطی استفاده می‌کنند که شامل افزایش صرف پول برای ایجاد پروژه‌ها یا کاهش مالیات است. این اقدامات باعث افزایش سطح درآمد مصرفی می‌شود به طوری که مصرف کنندگان می‌توانند پول خرج کنند و این امر به نوبه خود رشد اقتصادی را تحریک می‌کند.

به طور مشابه، بانک مرکزی یک کشور می‌تواند از یک سیاست پولی انبساطی کمک بگیرد و از طریق کاهش نرخ بهره که وام گرفتن پول را ارزان‌تر می‌کند، به دوران رکود خاتمه دهد. با این کار می‌توان خرج کردن پول و در نهایت اقتصاد را تحریک نمود.

اگر یک اقتصاد خیلی سریع رشد کند، دولت‌ها باید از یک سیاست پولی انقباضی استفاده کنند که شامل کاهش هزینه‌کرد پول و افزایش مالیات می‌شود. این کار میزان درآمد قابل مصرف را کاهش می‌دهد و رشد بی رویه را کند می‌کند. برای به کارگیری یک سیاست پولی انقباضی، بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می‌دهد، وام گرفتن را گران‌تر می‌کند و بنابراین از جذابیت خرج کردن پول می‌کاهد.

نظارت بر چرخه کسب و کار امری مهم برای سرمایه گذاران

شاید به نظر برسد که چرخه کسب و کار فقط "اقتصاد"را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما واقعیت این است که چرخه‌های تجاری پیامدهای زیادی در دنیای واقعی برای تک تک افراد دارند. شناخت چرخه فعلی می‌تواند بر افراد و تصمیمات آن‌ها در خصوص سبک زندگی تأثیر بگذارد.

درک چرخه تجاری برای سرمایه گذاران نیز بسیار مهم است. دانستن اینکه کدام دارایی‌ها، به ویژه سهام، در مراحل مختلف یک چرخه کسب و کار عملکرد خوبی دارند می‌تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا از خطرات خاص اجتناب کنند و حتی ارزش پرتفوی خود را در دوره رکود افزایش دهند.

این در حالی است که افراد به تنهایی نمی‌توانند کار زیادی برای تاثیرگذاری بر چرخه کسب و کار انجام دهند و تحمل دوران رکود و افول می‌تواند دشوار باشد.

امتیاز این مقاله

درباره نویسنده

امیرمهدی میرشاه ولد

دکتری مدیریت مالی از دانشگاه تهران

اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده همه دیدگاه ها
{"email":"آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است","url":"آدرس وب‌سایت وارد شده نامعتبر است","required":"لطفا فیلد‌های مشخص شده را تکمیل نمایید"}

مقالات پیشنهادی


بورس ایران بخش‌های گوناگونی دارد؛ از جمله بازار بورس و اوراق بهادار، بازار آتی و

0
شما هم نظر بدهیدx
Success message!
Warning message!
Error message!