بورس ترسناک نیست! خیلی از دوستان من هستند که اطلاعات زیادی در مورد بورس ندارند. مدام از آنها میخواهم که یک کد بگیرند و معامله سهام را شروع کنند. اما آنها از خریدن سهم میترسند.
در این نوشته میخواهم توضیح دهم که چرا نباید از بورس ترس داشته باشید. خیلی ساده بروید کد بگیرید و کار را با پول کم شروع کنید.
اگر بخواهید اول در این حرفه استاد شوید و بعد اولین سهم خود را بخرید، ممکن است سالها طول بکشد.
من کار را با 110 هزار تومان شروع کردم. بعدها از این که پولم به ده میلیون یا صد میلیون تومان برسد میترسیدم. اما کمکم ترس شما هم خواهد ریخت و برای مدیریت سبدی میلیاردی آماده خواهید شد.
بورس ترسناک نیست، اگر از الان چیزهایی را در مورد بورس بدانید.
نکته اول: بورس پیچیده نیست
بعضی از کارها بهذات پیچیده هستند. مثلا نمیشود به یک کودک دهساله کوانتوم یاد داد. چرا که کوانتوم بهذات یک مفهوم پیچیده است.
اما همین کودک دهساله میتواند شنا یا موسیقی یاد بگیرد. شاید نتواند یک سمفونی بنویسد. و اگر این کار را بکند از نبوغش تعجب میکنیم. اما میتواند پشت پیانو بنشیند و سونات مهتاب بتهوون را اجرا کند. پس نوازندگی پیانو یک کار غیرپیچیده و ساختن سمفونی پیچیده است.
بورس، از مفاهیم غیرپیچیده به شمار میرود. تنها کافی است که چهار عمل اصلی را بلد باشید.
موفقیت در بورس هوش زیادی هم نمیخواهد. تنها چیزی که لازم دارید، مقدار زیادی صبر است. اگر خود را آدم صبوری میدانید، تبریک میگویم. شما استعداد زیادی برای موفقیت در بورس دارید.
بورس ترسناک نیست، چون اساسا موجودی پیچیده نیست.
نکته دوم: پول شما صفر نخواهد شد
یادم میآید یک سهم بنیادی را خریدم، و قیمت آن کاهش پیدا کرد. صبر کردم. قیمت اصلاح نشد. بیشتر صبر کردم. و بیشتر. و بیشتر. امروز از آن تاریخ سه سال میگذرد. حالا بیش از 2500% در سود هستم!
وقتی سهم میخرید، مالک یک دارایی میشوید. کافی است مطمئن شوید که بدهیهای شرکت از داراییهای آن بیشتر نیست. همین. برای این کار به سایت کدال بروید. نام شرکت را جستجو کنید و از قسمت صورت وضعیت مالی (ترازنامه) دارایی و بدهی آن را ببینید.
ممکن است پولتان در شرایطی بسیار بد نصف شود، اما به صفر نمیرسد.
با این وجود یک نکته خوب وجود دارد. تا زمانی که سهم را نفروخته و پول خود را خارج نکرده باشید، هنوز بازی تمام نشده است.
من سهمم را نگه داشتم. چرا که ایمان داشتم این سهم خیلی بیشتر از این حرفها میارزد. سود امروز، پاداش صبوری من است نه هوش.
بورس ترسناک نیست، چون تمام سرمایه شما را نمیبلعد.
نکته سوم: کاهش و افزایش قیمت بیدلیل نیست
آدمیزاد از اتاق تاریک میترسد. اگر سهمی بخرید و ندانید که چرا دارد قیمتش تغییر میکند، دچار اضطراب خواهید شد. ترس بورس هم از همین جنس است.
تصور کنید که به یک خانه بروید، که در آن وسایل بیدلیل دارند حرکت میکنند. طبیعی است که بترسید. اما اگر بدانید منشا این حرکت چیست، دیگر چیزی برای ترسیدن وجود نخواهد داشت.
اگر ندانید چهچیزی قیمتها را تغییر میدهد، شاید ترجیح بدهید که در بازار نمانید. اما مهم است که بدانید که هر تغییر، دلیلی دارد.
همچنین اگر کسی سهمی را معرفی کند که هیچچیز در موردش ندانید، با بالا و پایینرفتنش مضطرب خواهید شد. اما اگر بدانید که به دلیل افزایش یک نرخ، یا تقاضا برای کالایی بهخصوص قیمت دارد بالا میرود، خیالی آسودهتر خواهید داشت.
بورس ترسناک نیست چون رفتارهایش دلیل دارد.
نکته چهارم: بورس، قسمت کمعمق دارد
پرریسکترین وضعیت در بورس به این شکل است که تنها یک سهم از تابلوی قرمز بازار پایه بخرید.
اما میتوانید از صنایع مختلف، چند سهم انتخاب کنید که در تابلوی اصلی بازار اول پذیرفته شده باشد. در این صورت میزان ریسکی که پذیرفتهاید کاهش پیدا میکند.
“بورس ترسناک نیست چون میتوانید با احتیاط وارد آن شوید.”
اگر این حد از ریسک، هنوز برای شما زیاد است، باز هم میتوانید ریسک را کاهش دهید. میتوانید از صندوقهای سهامی استفاده کنید. این صندوقها در صورت داشتن مدیریت فعال، توسط افراد خبره بهصورت پیوسته مدیریت میشوند. لازم نیست شما چیزی از بورس بدانید. تیم تحلیلگران به صورت پیوسته بهترین سهمها را میخرند و به صندوق اضافه میکنند.
باز هم کمریسکتر؟ میتوانید سراغ صندوقهای درآمد ثابت بروید. این صندوقها تقریبا بدون ریسک هستند. در مقابل، بازدهی چندان بالایی هم ندارند.
منظور این است که لازم نیست همان روز اول دل به دریا بزنید و از بازار پایه خرید کنید. میتوانید از صندوقهای امنتر شروع کنید.
بورس ترسناک نیست چون میتوانید با احتیاط وارد آن شوید.
نکته پنجم: هیچکس همهچیز را نمیداند
شاید فکر کنید یک تحلیلگر بنیادی تمام سهمهای بازار را میشناسد، صورتهای مالی همه را از حفظ است. هر روز تمام نمودارها را میبیند. از قیمت تقریبا همهچیز باخبر است. و بدتر از آن، میداند که قرار است در آینده چه اتفاقی بیفتد.
اگر چنین تصوری از فعالهای بازار سرمایه داشته باشیم، هرگز شهامت نمیکنیم سهم بخریم. چرا که به خودمان نگاه میکنیم و میبینیم حجم اطلاعات ما، با تقریب خوبی نزدیک به صفر است.
اما واقعیت چیز دیگری است. شما کافی است چند انتخاب خوب داشته باشید. حتی شاید اسم بسیاری از نمادها را نشنیده باشید یا ندانید چه چیزی تولید میکند.
حتی در مورد شرکتی که میخرید هم لازم نیست همهچیز را بدانید. من سالها است که سهمهایی مثل فولاد و فملی را دارم. و فکر میکنم تا سالها بعد هم این دو سهم را نگه دارم. بهمرور فهمیدهام که این دو شرکت چه چیزهایی تولید میکنند و چطور محصولات خود را میفروشند. اما شاید نتوانم یک ساعت در مورد شرکت ملی مس سخنرانی کنم.
اطلاعات من از رقبا، حتی کمتر از این است. میدانم فباهنر یکی ار رقبای جدی فملی است. اما اطلاعاتم از فباهنر بسیار سطحی است.
آیا تولیدکننده سومی هم برای مس وجود دارد؟ نمیدانم.
درست است که ژست دانایی گرفتن، خیلی کلاس دارد. اما علم بر نادانی، کمک میکند که بهتر سود کنید.
بورس ترسناک نیست چون در آن هیچکس نیست که همهچیز را بداند.
نکته ششم: سود و زیان بورس، درصدی است
زمانی را به یاد میآورم که داشتم برای اولین بار سهم میخریدم. 110 هزار تومان برای خرید یک نماد. چرا این شرکت را انتخاب کرده بودم؟ راستش را بخواهید، همینطوری.
در آن زمان داشتم در مورد تحلیل بنیادی مطالعه میکردم. اخیرا مقالهای خوانده بودم که تحلیل بنیادی به این دلایل، موفقتر از تحلیل تکنیکال است. از طرف دیگر، تحلیلگران بنیادی به نظر داناتر و آرامتر میآمدند. همین.
صورتهای مالی شرکت را میخواندم. اخبار مرتبط را دنبال میکردم. پیشبینی قیمتهای جهانی را میدیدم. (و الان میبینم که پیشبینیها چقدر نادرست بود.) خلاصه که طوری رفتار میکردم که گویی قرار است تمام شرکت را نقدا خریداری کنم.
هدف من این بود که برای روز بزرگ آماده شوم. برای زمانی که واقعا بخواهم درصدی از یک شرکت را بخرم. پس تمرین را زیادی جدی گرفتم.
فرقی نمیکند که شما 500 هزار تومان سهم بخرید یا 500 میلیون تومان. در هر حال در طول یک روز میتوانید 5 درصد سود یا زیان کنید.
این نکته دو درس دارد. اگر خیلی از بورس ترس دارید، با پول کم شروع کنید، اما تمرین خود را جدی بگیرید. درس دوم این که رفتار شما در آینده و با پول بیشتر، قرار نیست تغییر کند.
بورس ترسناک نیست چون میتوانید ریسک را مدیریت کنید.
نکته هفتم: در بلندمدت بورس همیشه صعودی است
سال 92 بود که شاخص به 100 هزار واحد رسید. آنروزها همه از حباب بازار حرف میزدند. از این که پولهایتان را خارج کنید. خیلیها هم این کار را کردند. سودهایشان را سیو کردند و به بانک بردند.
4 سال طول کشید که دوباره شاخص به 100 هزار واحد برگردد. آنهایی که در بازار مانده بودند، تا داشتند به اصل پول خود میرسیدند.
سه سال بعد از آن، شاخص به یک و نیم میلیون واحد رسید. یعنی کسی که از 92 صبر کرده بود، طی هفتسال توانست سرمایه خود را 15 برابر کند. این عدد مثل این است که او پولش را با نرخ بهره 102 درصد در بانک گذاشته باشد. هیچ بانکی چنین سودی نمیدهد.
“بورس ترسناک نیست چون بعد از بدترین روزهایش، روز خوب دارد.”
شاید امروز بترسید که نکند تا من بیایم بورس بریزد؟ نکند دیگر برای ورود دیر شده باشد؟ نکند سال دیگر شاخص یک میلیون واحد باشد؟ نکند...
شاید همه این نکندها واقعا اتفاق بیفتند. اما هفتسال دیگر، اوضاع بهشدت متفاوت خواهد بود.
از این منظر هیچ بازار دیگری (مسکن، طلا، دلار یا هر چیز دیگر) توان رقابت با بورس را ندارند.
بورس ترسناک نیست چون بعد از بدترین روزهایش، روز خوب دارد.
نکته هشتم: بورس سود مضاعف دارد
فرض کنید یک زمین در اصفهان خریدهاید. خب قیمت این زمین در طول زمان رشد میکند و بالا میرود. اما اگر هزار متر زمین داشته باشید، بعد از هزار سال هم زمین شما یک متر اضافه نخواهد شد.
اما اگر روی زمین کار کنید، مثلا گندم بکارید، گندم را آرد کنید و با آن شیرینی بپزید، میتوانید زمین بیشتری بخرید و کار خود را گسترش دهید.
وقتی سهام میخرید، از یک سو مالک زمینها و داراییهای شرکت شدهاید. از سوی دیگر در تولید و فروش شرکت سهیم میشوید.
پس وقتی سهم میخرید، هم شبیه به طلا و مسکن، قیمت دارایی شما بالا میرود، هم در سود تولید و فروش شریک میشوید. پس سود شما در بورس، دوگانه است.
بورس ترسناک نیست چون از دلار و سکه مسکن بهتر است.
نکته نهم: لازم نیست تحلیل بلد باشید!
شاید این نکته شما را متعجب کند. مگر میشود من تحلیل بلد نباشم اما بتوانم انتخابهای خوبی داشته باشم؟
اگر تحلیل بلد نیستید، میتوانید از گزینههای غیرمستقیم مثل صندوق استفاده کنید. اما اگر بخواهید مستقیما سهام بخرید هم لازم نیست تحلیل بلد باشید.
چطور چنین چیزی ممکن است؟
راستش را بخواهید، تحلیل برای کسی خوب است که میخواهد به عنوان تحلیلگر مشغول به کار شود. نه برای کسی که شغل دیگری دارد و میخواهد بخشی از پولش را در بورس بگذارد.
خوب است که اطلاعاتی مختصر در مورد چارت داشته باشید و دستکم معنی کندل استیک را بدانید. یا فقط آنقدری اطلاعات داشته باشید که بتوانید متن یک تحلیل بنیادی را بخوانید و متوجه بشوید.
به خصوص برای شرکتهای بزرگ، اینترنت پر است از تحلیلهایی که افراد خبره نوشتهاند.
میتوانید یک دوره کوتاه تحلیل را در خانه تماشا کنید و از آنجا به بعد، سواد خود را برای تشخیص میزان قوت و صحت یک تحلیل بهکار ببندید. لازم نیست خودتان از صفر شرکت را تحلیل کنید.
بورس ترسناک نیست چون لازم نیست همه کارها را خودتان انجام دهید.
نکته دهم: بالاخره یاد میگیرید
شاید روز اول فقط چند نسبت مالی بلد باشید. ایرادی ندارد. کمکم در جستجوهای خود با کلمات جدید مواجه میشوید و آنها را یاد میگیرید.
کسانی که 10 سال در بازار بودهاند و هیچ کتابی هم نخواندهاند، الان با بیشتر اصطلاحات بازار آشنایی دارند.
بیشتر بخوانید: تحلیل بنیادی به زبان ساده
نمیگویم کتاب نخوانید یا در کلاس شرکت نکنید. این کار ده سال شما را به یکی دو سال کاهش میدهد. اما فکر نکنید که قبل از خریدن اولین سهم باید تمام کتابهای بورسی دنیا را خوانده باشید.
بورس ترسناک نیست. همین امروز شروع کنید!
مرسی از مقاله خوبتان
بسیار عالی و روحیه دهنده بود و باعث افزایش انگیزه و هراس گریزی شد ممنونم
عالی فقط روش استفاده از کدال چطوره؟
بسیار عالی بود خیلی استفاده کردم