اگر متقاضی شرکت در آزمون CFA باشید، صحبت با بحث اخلاق شروع میشود. در این بحث نمیخواهند (و نمیخواهیم) در مورد فلسفه اخلاق صحبت کنند. بلکه موضوع اصلی این است که بدانیم چرا اخلاق در بورس مهم است و چطور میتوانیم اخلاق بورسی را به درستی رعایت کنیم.
به احتمال زیاد، در همین خط اول، خود را آدمی بااخلاق میدانید. اما موضوع اصلی در مبحث اخلاق این است که صبر کنیم و بار دیگر در مورد اصول اخلاقی خود بیندیشیم و ببینیم که آیا دیگران هم ما را انسانی اخلاقی میبینند یا خیر.
اخلاق چیست؟
اخلاق مجموعهای است از اصول رفتاری که به کردارهای ما جهت میدهد. مثلا این پرسش که آیا نوسانگیری روی سهام کار درستی است یا نه، در حوزه اخلاق بورس مورد بررسی قرار میگیرد.
بیشتر افراد، خود را فردی اخلاقمدار میپندارند. کمتر کسی در خلوت خودش، به این که چقدر دروغگو و فریبکار است فکر میکند. او همواره میگوید «من دارم کار درست را انجام میدهم». اما خیلی کم پیش میآید که دیگران نیز با این گزاره موافق باشند.
مهمترین نکته در مورد اخلاق این است که از خود بپرسیم این عمل ما چه اثری بر زندگی دیگران میگذارد؟ آیا این اثر، آنها را خوشنود میکند؟ اگر کسی همینکار را با ما میکرد، آیا راضی میبودیم؟
در بسیاری از موارد، وقتی باور داریم که کارمان درست بوده، در مواجهه با این سوال متوجه میشویم که ایراد کار ما کجا است.
برای مثال میتوانیم داستان «آکنتور» را بخوانیم و ببینیم که تصمیمهای یک یا چند فرد، چه اثری بر زندگی هزاران انسان گذاشت. اگر نتیجهای را که این هزاران نفر بهدست آوردند نمیپسندیم، بیتردید باید در مورد ملاحظات اخلاقی آن چند نفر دوباره فکر کنیم.
(چنانچه داوطلب شرکت در آزمون CFA هستید، حتما ماجرای اخلاقی شرکت Enron را بخوانید.)
سه مرحله از ارتزاق
بعضی از آدمها یک شغلی (job) دارند و از این راه زندگی خود را میگردانند. اما این افراد در مورد شغل خود مطالعه نمیکنند، به فکر گسترش آن نیستند، برایشان مهم نیست که دیگران در مورد این شغل چه فکری میکنند، پیشنهاد یک شغل دیگر با اندکی حقوق بالاتر، باعث میشود کار خود را عوض کنند.
اما هستند افرادی که یک پیشه (career) دارند. شاید نام خانوادگی آنها منطبق بر همین پیشه باشد. پیشههایی مثل نجار، کشاورز، آهنگر و غیره... این افراد به شغل خود اهمیت میدهند و تمام فعالیتهای زندگی را براساس این پیشه تنظیم میکنند.
اما همین کار، برای بعضی دیگر، حالت یک حرفه (profession) دارد. این افراد هرگز کاری نمیکنند که به آبروی یک حرفه آسیب وارد شود، مهم نیست که در این راستا سود کنند یا ضرر. آنها خودشان را با این حرفه تعریف میکنند؛ و نه فقط فعالیتهای خودشان، بلکه نسبت به فعالیتهای دیگران در این حرفه نیز حساس هستند.
بازار سرمایه را اگر به صورت یک حرفه ببینیم، آبروی بازار برایمان مهم میشود. دوست نداریم دیگران فکر کنند که بورسیها آدمهایی خسیس، بیاخلاق و پولدوست هستند که هیچ مرزی برای رفتارهای مالی خود قائل نیستند.
دوست داریم آدمها به بورس، به شرکتها و مهمتر از همه به ما اعتماد کنند. مهم است دیگران بدانند که ما داریم برای پویایی اقتصاد فعالیت میکنیم و تمام تلاش ما برای بیرون کشیدن چند هزار تومان از بازار نیست.
مهمترین دلیلی که از اخلاق در بورس حرف میزنیم همین است که میخواهیم بورس حرفه ما باشد، نه شغل ما. توجه کنید که فرق یک فرد حرفهای با کسی که در یک زمینه شاغل است، مهارت نیست. یک شاغل میتواند خیلی ماهر باشد، اما حرفهای نباشد.
سه خطای رایج در اخلاق
همانطور که گفتیم بیشتر مردم خود را بااخلاق میدانند، اما کمتر کسی میتواند مدعی شود که در تمام زمینهها واقعا اخلاق را به طور کامل رعایت کرده است.
قوانین برای همین وجود دارند. چون ما میتوانیم خطا کنیم. اگر ممکن نبود که کسی از کسی دزدی کند، هیچ قانونی برای دزدی وجود نداشت. این قوانین وجود دارند، چون دزدی ممکن است. در نبود قانون، ممکن است دزدی خیلی از امروز مرسومتر باشد. اما هیچ قانونی برای استخراج معادن سیاره مریخ وجود ندارد، چون کسی این کار را نمیکند.
پس مهم است بدانیم که مخاطرات اخلاقی، از چیزی که فکر میکنیم به ما نزدیکتر است. اگر چنین نبود، قانونی هم بهوجود نمیآمد.
مهم است بدانیم که مخاطرات اخلاقی، از چیزی که فکر میکنیم به ما نزدیکتر است. اگر چنین نبود، قانونی هم بهوجود نمیآمد.
بیشتر مردم اخلاق را رعایت میکنند، اگر رعایت اخلاق مجانی باشد. اگر رعایت اخلاق، با جریمه همراه شود یا باعث شود سود کمتری کنیم، احتمال نادیدهگرفتن اخلاق بالا میرود.
خطاهای رایج اخلاقی در بورس را میتوانیم به این شکل دستهبندی کنیم:
یک) خود را بیش از حد اخلاقمدار میبینیم
این که آدم صادقی باشیم، چندان مهم نیست. مهم این است که آیا کارهایی میکنیم که دیگران ما را فردی صادق ببینند؟
مسئله اخلاق، کارهایی نیست که ما انجام میدهیم، بلکه اثری است که بر زندگی دیگران میگذارد.
این که «من» فکر میکنم آدمی حلالخور هستم، باعث نمیشود که همه پولهایی که به دست میآورم قانونی، حلال و اخلاقی باشند.
در شرایطی که دوست نداریم دیگران بفهمند ما اطلاعات خود را از کجا بهدست میآوریم، به وضوح داریم کاری غیراخلاقی میکنیم.
وارن بافت میگوید (به مضمون) من تمام کتابهایی را میخوانم که دیگران میخوانند، از همان صورتهای مالی که انتشار عمومی یافتهاند استفاده میکنم و همان روزنامههای معمولی را میبینم.
مهم است که بتوانیم منبع اطلاعات خود را به سادگی و بدون ترس منتشر کنیم و باور داشته باشیم که هرکس دیگری هم میتوانست به همین دادهها دسترسی داشته باشد.
دو) شرایط را بیش از حد کوچک میبینیم
مردم در سال 2020 و پس از همهگیر شدن ویروس کرونا، به وضوح میدانند که خرید غیرقانونی یک مورچهخوار، چطور میتواند اقتصاد جهان را به زانو در بیاورد، صدها هزار کشته برجای بگذارد و زندگی را برای دیگران سخت کند.
هیچ عملی نیست که غیرقانونی و غیراخلاقی باشد و بشود آن را کوچک شمرد. حتی میتوانیم ادعا کنیم که کوچک شمردن اعمال غیراخلاقی، غیراخلاقیترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم.
مهم نیست یک کار چقدر کوچک به نظر بیاید، همین که باور داریم این کار از نظر اخلاقی درست نیست، باید از آن پرهیز کنیم.
اگر دیگران همین کار را کرده بودند، آیا به نظر ما منصفانه میآمد؟
وقتی میبینیم یک سهم زیانده، مدتها مثبت میخورد و قیمتش بالا میرود؛ و وقتی حسابی گران شد، خبر میرسد که شرکت سودآور شده است، ناراحت میشویم. چرا این همه آدم اطلاعاتی در اختیار داشتند که ما به آنها دسترسی نداشتیم؟
به همین دلیل وقتی کسی به من «خبر» میدهد که فلان سهم قرار است سودآور شود، از این خبر استفاده نمیکنم. چون دوست ندارم دیگران این کار را با من بکنند.
نکته مهم این است که شرایط، اصول اخلاقی را عوض نمیکند. اگر انداختن تهسیگار روی زمین، غیراخلاقی باشد، انجام دادن این کار در یک محله بسیار کثیف نیز غیراخلاقی است.
در عمل، مردم در خیابانهای تمیز، کمتر زباله روی زمین میاندازند. این نکته عجیب نیست. عجیب این است که آدمها در یک محله تمیز، خلافهای کمتری میکنند. مثلا احتمال رد شدن از چراغ قرمز هم پایین میآید.
در این گزاره دو نکته مهم وجود دارد. اول، سازمان بورس باید بداند که در یک محیط آرام و شفاف، احتمال تخلفهای خرد پایین میآید. دوم، مردم باید بدانند که محیط نباید حدود اخلاقی آنها را تغییر دهد.
سه) محدود شدن به قانون
اگر کاری غیرقانونی نباشد، الزاما اخلاقی نیست. من یک خبر را شنیدهام، یک سهم را میخرم و هزار درصد سود میکنم. هیچکس بابت این کار نمیتواند از من شکایت کند. هیچ قانونی من را به زندان نمیاندازد. اما آیا این کار اخلاقی است؟
واقعیت این است که زندان، مرزهای اخلاق را مشخص نمیکند. باید ببینیم که آیا کار ما عادلانه و منصفانه بوده است یا خیر.
این که به مشتری بگوییم که یک برگه را امضا کند که روی آن نوشته «مسئولیت زیان ناشی از تمامی خطاهای کارگزاری را میپذیرم» باعث میشود که خطاهای کارگزاری از نظر قانونی مشکلی نداشته باشند. اما این موضوع باعث نمیشود که دست کارگزاری از نظر اخلاقی هم پاکیزه باشد.
خودِ اخلاقیِ من
بسیاری از ماها، در دلمان آدمهای بااخلاقی هستیم. اما گاهی تحت تاثیر دیگران، اخلاق را زیر پا میگذاریم.
اخلاق در بورس هم به همین شکل است. در بسیاری از موارد، ما از دزدی و کلک و پنهانکاری خوشمان نمیآید، اما شاید تحت فشار شرکت، یا گروهی دیگر، اخلاق را زیر پا بگذاریم و کاری بکنیم که دلمان نمیخواهد.
در این موارد، از خودتان سوال کنید، که اگر خودتان تنها بودید، باز هم همین تصمیم را میگرفتید؟ اگر خبرنگار بورس هستید، با خودتان فکر کنید که آیا در روزنامه خودتان هم همین مطلب را منتشر میکردید؟ یا فقط میخواهید با تحت فشار گذاشتن یک شرکت، سردبیر خود را خوشحال کنید؟
مهم است که بدانیم تصمیمهایی که داریم میگیریم، از سوی خود اخلاقی ما تایید میشوند، نه از سمت کسانی که شاید به اندازه ما به مباحث اخلاقی اهمیت ندهند.
چرا باید اخلاق را رعایت کنیم؟
این سوال مهمی است. میتوانم از یک معامله سود کنم. این معامله غیرقانونی نیست. فروشنده دارد با میل خودش میفروشد و من هم با پول مشروع دارم سهم را میخرم. چه نیازی وجود دارد که به اخلاق فکر کنم؟
دلایل رعایت اخلاق را به این صورت فهرست میکنیم:
اول: کارایی بازار
وقتی فضا اخلاقی باشد، آدمهای بیشتری به سمت بورس جذب میشوند. آدمهای قبلی هم با خیال راحتتری پولشان را به بازار میآورند.
اگر بیشتر فعالهای بازار، احساس کنند که نمیتوانند به افراد، کارگزاریها، سازمان بورس و دولت اعتماد کنند، پولشان «ترسو» خواهد شد. پول ترسو یعنی نمادهایی که همیشه یا +5 هستند یا -5.
شاید امروز خیلیها از این شدت نوسان ناراحت باشند. اما نمیدانند که کارهای کوچک خودشان در گذشته، وحشت امروز را ایجاد کرده است.
کارایی بازار به تولید نیز کمک میکند.
بگذاریم پول، به سمت شرکتهایی برود که برای تولید به سرمایه نیاز دارند، نه چاههای سرمایهای که فقط به دنبال راهی برای پاک کردن زیانهای انباشته خود هستند.
دو: اعتماد
بر چه اساس سهام یک شرکت را میخرید؟ بر اساس صورتهای مالیای که خود شرکت منتشر میکند. چطور میتوانید به این صورتهای مالی اعتماد کنید؟
اصلا از کجا میدانید که واقعا سهام بهنام شما صادر شده است؟
چقدر مطمئن هستید که حساب کارگزاری هک نمیشود؟
اگر این سهمها در یک صندوق سرمایهگذاری مشترک باشند، مردم چطور باید به این صندوقها اعتماد کنند؟
همانطور که میبینید، بورس بر پایه اعتماد بنا شده است. از صورت مالی گرفته تا مالکیت شما بر سهام، فقط یک چسب دارد: اعتماد.
اخلاق باعث میشود که رشته اعتماد گسسته نشود. که اگر بشود، سود و زیان شما هم بهطور کامل بر باد خواهد رفت.
سه: آبروی خود را حفظ کنید
شما دیگر بورسی هستید. هر کاری که بکنید، و هر کاری که دیگران در بورس بکنند، به آبروی شما آسیب میزند.
بعدها از شما میپرسند که چهکار میکنی، میگویید در بورس فعال هستم، و از شما میترسند.
چرا این حفظ آبرو مهم است؟ بچهها دوست دارند خلبان و پزشک باشند. اگر آنها از همان کودکی دلشان نخواهد سرمایهگذار یا تحلیلگر بشوند، بازار سرمایه هرگز رشد نمیکند.
فراموش نکنید که سود شما در این است که آدمها به بازار بیایند و در بازار بمانند.
خودِ شما هم دوست ندارید از شرکتی خرید کنید، که از آبرویش نمیترسد.
الان شما فقط مشتری بورس نیستید، بخشی از جامعه بازار سرمایه هستید. مسئولیت حفظ این آبرو بر دوش شما هم هست.
قانون در برابر اخلاق
کارهایی وجود دارد که از نظر قانونی مجاز هستند، اما هر کاری که قانونی باشد، الزاما اخلاقی نیست. شاید قانون به شما اجازه دهد مستاجر را از خانه بیرون کنید، خانه یک خانواده فقیر را تخریب کنید یا پدر یک خانواده را به دلیل بدهی کوچک به زندان بیندازید، اما اخلاق میگوید بار دیگر صبر کن و به تاثیری که این تصمیم بر زندگی دیگران میگذارد، فکر کن.
معمولا چالش در این زمان پیش میآید. زمانی که قانون طرف شما است، اما اخلاق حرف دیگری میزند.
توجه کنید که منظور ما، قانونشکنی برای دفاع از اخلاق نیست. منظور زمانی است که از نظر قانونی دو انتخاب دارید و یکی اخلاقیتر است.
معمولا چالش در این زمان پیش میآید. زمانی که قانون طرف شما است، اما اخلاق حرف دیگری میزند.
پدری از دنیا میرود. فرزندان (ورثه) از مادر میخواهند که خانه پدری را خالی کند و آن را برای فروش میگذارند. مادر پیر، با سهم خود از ارثیه باید برود یک خانه اجارهای پیدا کند... کارشان قانونی است. اما اخلاقی...
این که بگوییم «من آدم خوبی هستم، پس حتما هر کاری که میکنم اخلاقی است، قانون هم طرف من است» از ما فردی بااخلاق نمیسازد. مهم این است که دیگران، بهخصوص طرف مقابل، احساس کند که در موقعیتی اخلاقی قرار دارد. اگر این جمله را هزاربار دیگر هم تکرار کنیم، باز تکراری نخواهد شد. شما متر اخلاقی خودتان نیستید. دیگران باید این موضوع را احساس کنند.
در فعالیتهای بینالمللی، چالش چندبرابر میشود. فعالیتی که در قانون ما اخلاقی و قانونی است، ممکن است در یک کشور دیگر غیرقانونی یا غیراخلاقی بهنظر برسد. در این موارد، بهتر است که از قانون سختگیرانهتر پیروی کنیم.
فراموش نکنیم که یکی از مهمترین اهداف ما از بحث اخلاق در بورس این است که تصویری مثبت از این حرفه به نمایش بگذاریم.
منبع مطالعاتی
همانطور که گفتیم، بحث CFA با اخلاق شروع میشود. بیشتر داوطلبها خود را فردی اخلاقی میدانند، اما ممکن است تمام اطرافیانشان با این موضوع موافق نباشند.
بهخصوص بیاخلاقی در محیطی عمومی (به شکلی که دیگران قادر باشند این رفتار ما را ببینند) با روح بازارهای مالی در تضاد است. «دی عزیزی گفت حافظ میخورد پنهان شراب، ای عزیز من، نه عیب آن به که پنهانی بود؟»
اخلاق حکم میکند که منبع نگارش این مقاله را افشا کنیم. این مطلب از گفتههای دکتر مارک ملدروم Mark Meldrum، مدرس رسمی دوره CFA گرفته شده است.
اگر میخواهید در آزمون CFA شرکت کنید، حتما توصیه میکنم که از منابع انگلیسی استفاده کنید تا در آزمون، مشکل زبان نداشته باشید.
با این وجود خواندن سلسله مطالب ما در تالاربورس، به شما کمک میکند که منابع اصلی را سادهتر درک کنید.
در همینجا یک مثال از چالش اخلاقی بهوجود آمد: آیا من راحت هستم که منبع نگارش این مطلب را در محیطی عمومی افشا کنم، یا میکوشم که کسی متوجه منبع من نشود؟ اگر از بیان آن احساس خوبی ندارم، حتما دارم کاری غیراخلاقی انجام میدهم. (مگر آن که آنقدر بیحیا شده باشم که از افشای عمومی اشتباهاتم ابایی نداشته باشم.)
جمعبندی
1) اگر دیگران همین کار را با شما بکنند، احساس خوبی خواهید داشت؟ اگر نه، دوباره به کار خود فکر کنید. (قانون طلایی اخلاق: چیزی که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند.)
2) مهم نیست خودمان احساس اخلاقیبودن داریم یا نه، مهم این است که دیگران احساس کنند که ما با اخلاق هستیم.
مطالعه بیشتر: اصول اقتصاد
3) اگر از افشای کار خود در محیط عمومی خجالت میکشید، شاید کارتان اخلاقی نباشد.
4) قانونی بودن، همیشه معادل اخلاقی بودن نیست.
5) اگر خودتان تنها بودید، بدون حضور دوستان، شرکت و دیگران، باز هم همین تصمیم را میگرفتید؟ یا نصیحت بهظاهر خیرخواهانه شما، فقط یک برنامه بازاریابی برای افزایش فروش شرکت است؟
درود برشما که در این وانفسای بد اخلاقی از اعتماد حرفه ای وآبروی شغلی سخن میگوئید ایکاش همه ادمها به این حد از رشد و بالندگی برسن که از سود کردن دیگران شاد بشن نه از خالی کردن جیب اونا همون کاری که اکثر کانالهای بورسی در تلگرام وسهامداران حقوقی با همکاران بورسی شان میکنن که نه اعتماد افرین است نه اخلاقی البته اونا مقصر نیستن بلکه خودشون هم قربانی همین سیکل معیوبن
بسیار عالی