در بازار منفی چه کنیم؟ بفروشیم و برویم سراغ بازار مسکن؟ پول جدید اضافه کنیم؟
هر کس استراتژی سرمایهگذاری یا معاملاتی خاص خود را دارد. تعداد این استراتژیها کم نیستند. اما هدف نهایی از داشتن استراتژی این است که خود را از احساسات و هیجان بازار جدا کنیم و بتوانیم مستقل از شرایط برای دارایی خود تصمیم منطقی بگیریم.
تعیین یک استراتژی سرمایهگذاری به سن، میزان سرمایه، میزان ریسکپذیری، شرایط اقتصادی، درصد سهام از دارایی کل و دهها عامل دیگر بستگی دارد.
برای مثال یک سبدگردان را تصور کنید که میخواهد برای پیرمردی که بهتازگی یک خانه فروخته، سبد سهام تشکیل دهد. پیرمرد میخواهد هر ماه مبلغی ثابت را به عنوان کمک خرج دریافت کند. سبدگردان داستان ما، همچنین یک مشتری دارد که دختر جوان و جسوری است که هر ماه مبلغی ثابت را به حساب خود واریز میکند. طبیعی است که سبد سهام این دو مشتری به هم شبیه نباشد.
مستقل از شرایط فردی سرمایهگذاران، یکی از این عوامل تاثیرگذار در تعیین استراتژی سرمایهگذاری، شرایط عمومی بازار است. یک بازار ارزان و آماده رشد در مقایسه با بازاری رشد کرده و نسبتا گران، استراتژی متفاوتی را طلب میکند.
در این پست در مورد استراتژیهای بازار خرس یا بازار نزولی صحبت میکنیم.
از بازار نترسید
بازار سرمایه در بلندمدت همیشه رشدی بوده است. در 30 سال گذشته هیچ زمانی وجود ندارد که کسی سهام خریده و بالاخره به محدوده سود وارد نشده باشد. سودی که از تمام بازارهای موازی بهتر است. شاید سهم شما پس از 7 یا ده سال به نتیجه مطلوب برسد، اما اگر به حد کافی صبر کنید، بالاخره میتوانید سودی بیشتر از دلار، سکه و مسکن بگیرید. تردید نکنید که در بلندمدت، بورس بهترین سرمایهگذاری ممکن است.
اگر آنقدر زیرک و مجرب باشید که همیشه در سقف بفروشید و بتوانید در کف مجددا خرید کنید، که خوش بهحالتان. اما حتی معاملهگران حرفهای هم همیشه به این بخت بلند نمیرسند. بزرگترین اشتباه این است که در سقف خرید کنید، منفیها را تحمل کنید و وقتی سهم به کف قیمت خود رسید، هراسان آن را بفروشید.
اما بورس خالی از ریسک نیست. اصلا به همین دلیل میتوانیم از بورس سود بیشتری بگیریم، که ریسک بیشتری را پذیرفتهایم. نوسانهای منفی و مثبت، ذات بازار سرمایه است. نمیشود توقع داشت که بازار همیشه صف خرید باشد و روزی 5 درصد سود کند.
انتخاب سهمهای با سوددهی مناسب و پایدار، خیالمان را از بابت آینده راحتتر میکند.
کسی که در بدترین روز سال 92 سهم خریده، با وجود ضرر سنگین سال 93، امروز پولش 16 برابر شده است! یعنی به طور متوسط در این 7 سال، سالانه 47 درصد سود مرکب گرفته است. (1.47 به توان 7)
میانگین ماهانه بگیرید
در بازار منفی با دو مشکل احساسی مواجه میشویم.
- نکند بخرم باز هم ارزانتر شود؟
- نکند نخرم از فردا صف خرید شود؟
تصور کنید 1 میلیارد تومان دارید، و 2 میلیارد دیگر نیز پول نقد در اختیار شما است. میترسید خرید کنید و بازار پایین بیاید و ضرر کنید، یا خرید نکنید و این آخرین فرصت شما برای خرید سهام در کف قیمت باشد.
یک راه مقابله با این مشکل، استراتژی DCA یا میانگینگیری هزینه ریالی است.
در این روش مستقل از جو بازار، هر ماه مقدار ثابتی سهام میخرید، مثلا هر ماه دو میلیون تومان.
اگر بازار منفی شده بود، همه پول خود را خرج نکردهاید. اگر مثبت شده بود، از خریدهای قبلی سود کردهاید.
نکته مهم در سرمایهگذاری فرمولی (Formula Investing) این است که اگر بازار خوب بود سرمایهگذاری خود را بیشتر یا اگر بازار بد بود، رقم سرمایهگذاری را کمتر نکنیم. بعدها بیشتر در مورد سرمایهگذاری فرمولی صحبت میکنیم.
هیچ کاری نکنید!
به بازار منفی در اصطلاح بازار خرسی هم میگویند. یک استراتژی (که اجرای آن بسیار دشوار است) میگوید وقتی خرس حمله میکند، خودت را به مردن بزن! معمولا خرس شما را بو میکند و به سلامت از کنارتان میگذرد. (البته شاید این شایعه را خرسها درست کرده باشند که ما را راحتتر شکار کنند.)
در بازار منفی هم بستن پرتفوی و رفتن به مرخصی چند روزه ایده بدی نیست. در این حالت سرمایهگذار صفحه آنلاین را میبندد، به کارهای خودش میرسد و منتظر میماند تا خرس از منطقه دور شود.
با خرس گلاویزشدن بلاهت محض است. به همین ترتیب این که بخواهیم سهمهای منفی خود را بفروشیم، سهمهای دیگری بخریم و از منفی شدن آنها غمگین شویم، میتواند تمام پول ما را از بین ببرد.
البته اجرای این استراتژی به چند شرط نیاز دارد. اول این که مطمئن باشید سهمهای شما به لحاظ بنیادی خوب هستند و الان فقط تحت تاثیر جو بازار منفی شدهاند. همچنین خوب است که علاوه بر سهام، مقداری درآمد ثابت داشته باشید. در غیر این صورت ممکن است خرس همه خوراکیهای شما را بخورد و وقتی دوباره بازگشتید، چیز زیادی برایتان باقی نمانده باشد.
متنوع باشید!
بنیامین گراهام، پدر علم سرمایهگذاری مدرن توصیه میکند که هیچ پرتفویی نباید کاملا از اوراق درآمد ثابت یا کاملا از سهام تشکیل شده باشد.
او باور دارد که در هر سبد سرمایهگذاری، حداقل 25% (برای سرمایهگذار هجومی) و حداکثر %75 (برای سرمایهگذار دفاعی) صندوق درآمد ثابت (یا اوراق درآمد ثابت) حیاتی است.
بازدهی درآمد ثابت معمولا در حدود 20 درصد است. اگر نیمی از پرتفوی شما درآمد ثابت باشد، پس از یک سال به اندازه 10 درصد از پرتفوی شما، رشد خواهد کرد. در این حالت اگر روی سهام 20 درصد ضرر کنید، اصل پول خود را از دست نمیدهید.
در مورد سهم نیز میتوانید تعداد بیشتری سهم از صنایع مختلف بخرید. شاید وضعیت مس بهتر از اوره شد، یا شاید صنعت چاپ بهطور کلی با مشکلی جدی روبرو شد. در این صورت شما خود را از ریسک صنعت جدا میکنید.
در بیرون از پرتفوی بورسی هم میشود متنوع بود. کسی که یک خانه به ارزش یک میلیارد دارد، مقداری طلا و داراییهایی مثل ارز دیجیتال و اوراق درآمد ثابت؛ و تنها 30 درصد از پولش در سهام است، با یک ریزش 50 درصدی در بدترین حالت 15 درصد ضرر میکند. ریزش 50 درصدی بدترین سناریوی قابل تصور برای بورس است. معمولا ریزشهای سنگین در حدود 20 تا 30 درصد هستند.
برای این فرد نوسانهای بازار استرس کمتری به همراه میآورد. استرس کمتر به او کمک میکند که تصمیمهای بهتری بگیرد.
فراموش نکنیم که استرس هورمون کورتیزول ترشح میکند و کورتیزول باعث میشود اشتهای فرد باز شود. شاید پرخوری برای بورس مشکلی بهوجود نیاورد، اما این هورمون همچنین باعث میشود که افراد تصمیمهایی بیشتر احساسی و کمتر منطقی بگیرند.
جان به میانه نگذارید
یک نقل قول مشهور وجود دارد که میگوید «پولی را سرمایهگذاری کنید که قادر به از دست دادنش هستید.»
اگر به دانش تحلیل تسلط ندارید، به اندازه کافی باتجربه نیستید، یا ریسکپذیری بالایی ندارید، فقط پولی را در بورس بگذارید که اگر تمام آن را هم از دست بدهید، در زندگیتان اختلال پیش نیاید.
برای مثال یک میلیارد تومان دارایی دارید و اخیرا از یک منبع دیگر 100 میلیون (یا 10 میلیون یا یک میلیون) سود کردهاید. 100 میلیونی که به سادگی میتوانید آن را به خیریه ببخشید یا برای خرید تلویزیون 80 اینچ هزینه کنید. چنین پولی برای شروع تجربه بورس ایدهآل است. یک روز همین پول رشد میکند و برای خودش جان میگیرد. و جان شما به این پرتفوی گره نخورده است. هر بار فکر میکنید که میشد این سهمها را نداشته باشید. خدا رو شکر که همین مقدار را نیز دارید.
این که پول پیش خانه را به امید کسب اجاره در بورس بگذاریم، فکر خوبی نیست، حتی برای حرفهایها. این که خانه خود را به امید خرید خانه بزرگتر بفروشیم و در بورس بگذرایم، اصلا توصیه نمیشود. اما اگر دو خانه دارید، بجای خرید خانه سوم بد نیست که سهام شرکتهای بورسی را خریداری کنید.
همیشه فرض را بر این بگذارید که پولی که به بازار وارد میکنید، دستکم قرار است پنج سال همانجا بماند. هرگز پولی که باید سر ماه برداشت شود را در بورس نگذارید. هرگز.
در بازار منفی خرید کنید!
در یک بازار منفی که قیمت سهمها پایین آمده، فرصتهایی طلایی برای خرید وجود دارد.
در بازار مثبت، هر اتفاقی میتواند صف خرید ایجاد کند. اما در بازار منفی، گزارشهای خیلی خوب، تعدیلهای مثبت و اخبار بیاندازه جذاب، نادیده گرفته میشوند.
وقتی مردم وحشتزده با سهمهای خود چوب حراج میزنند، فرصت خوبی است که در آرامش بهترین سهمها را گلچین کنید، بدون این که نگران باشید که آیا سهم به شما میرسد یا خیر.
بیشتر مردم رفتاری برعکس این دارند. در بازار مثبت خریدار هستند و در بازار منفی فروشنده. و البته بیشتر مردم از بورس ثروتمند نمیشوند. توجه کنید که بورس برای همین مثبت میشود که بیشتر مردم خریدار هستند!
سرمایهگذاری در بورس فقط قاعده دارد: ارزان بخرید، گران بفروشید.
مشکل این تصمیم این است که شما نمیدانید ارزان کجا است و گران کجا. بورس بالا میرود و فکر میکنید هنوز جای رشد دارد. بورس پایین میآید و میگویید از این پایینتر هم میآید.
لازم نیست همه پول خود را یکجا خرید کنید. در روزها منفی میتوانید رفتهرفته درآمد ثابت بفروشید و سهم بخرید، در روزهای مثبت سهم بفروشید و رفتهرفته صندوق درآمد ثابت بخرید.
خیلی از شرکتهای حقوقی همین کار را میکنند. در روزهای خوب فروشنده هستند و در روزهای بد خریدار. چرا؟ چون اطمینان دارند که بعد از روزهای خوش حتما بازار منفیای خواهد بود و بعد از هر بازار منفی بالاخره روز خوشی خواهد آمد. آنها میدانند که بازار همیشه صف خرید یا همیشه صف فروش نیست.
دیوار دفاعی تشکیل دهید
گفتیم که در هر پرتفوی باید مقداری اوراق درآمد ثابت وجود داشته باشد. همچنین خوب است دارایی خود را بین موارد متنوع پخش کنید.
اما داشتن مقداری سهمهای تدافعی نیز فکر بدی نیست. سهم تدافعی به سهم شرکتهایی میگویند که در زمانهای سخت اقتصادی، همچنان فروش و سود خواهند داشت، یا حتی فروش آنها بیشتر میشود.
(منظورم فروش سهم نیست، دارم از فروش محصولات شرکت حرف میزنم.)
خردهفروشی، تولید خمیردندان، محصصولات غذایی و دارو از جمله مواردی هستند که در بدترین شرایط اقتصادی همچنان فروش خود را حفظ میکنند.
توجه کنید که در این گروهها، باید سهمی خوب و ارزان با نسبتهای مالی سالم پیدا کنید، نه سهمی که قیمتش در چند ماه اخیر رشد چشمگیری داشته است.
آموزش ببینید
در بازار سراسر مثبت، درست متوجه نمیشوید که کجای کار را اشتباه میکنید.
- تحلیل نادرست میکنید، سهم بالا میرود.
- سیگنال میخرید، سهم بالا میرود.
- تاس میریزید، سهم بالا میرود.
دو مثال از این سودهای بیدلیل در ذهن دارم. اولی مربوط به دوستی بود که بجای وبملت (بانک ملت)، نماد ملت (بیمه ملت) را خریده بود و مدام از رشد سود بانک ملت از تسعیر ارز حرف میزد. او نماد اشتباهی را خریده بود، اما داشت سود میکرد (پولش سهبرابر شده بود) و نمیدانست که اشتباه کرده.
خاطره دیگر مربوط به دوستی است که به تحلیل قیمت نفت، سهم شنفت را خریده بود. شنفت تولیدکننده گریس، پارافین، ضدیخ و روانکار است، نه فروشنده نفت. با این وجود دوست ما سود خوبی کرد و متوجه نشد که تحلیلش اشتباه بوده است.
اما در یک بازار منفی است که میتوانید سواد خود را محک بزنید. روزهای قرمز، فرصت خوبی هستند برای خواندن کتاب، تماشای فیلم آموزشی و محکزدن آموختهها در بازار.
بیشتر ما در روزهای مثبت به بازار سرمایه میآییم. بعضی از ماها، در روزهای منفی از بازار خارج میشویم. اما آنهایی برای همیشه بورسی میشوند، که در روزهای منفی میمانند و میآموزند.
ممکن است پنج سال یا هفت سال دیگر، دوباره بورس رشدی چشمگیر داشته باشد. خوب است که آن روز شما سابقهای چند ساله در بازار داشته و خوب و بد بازار را دیده باشید.
می توانید ویدیوهای بیشتری از تالار بورس را در شبکه اشتراک ویدیو آپارات و همچنین کانال یوتیوب تالار بورس دنبال کنید.
ممنون برای مطالب خوبتون
عالی…ممنون
این مقاله میتونه برای افراد تازه کار، قوت قلب باشه تا تصمیم عجولانه نگیرن.
خیلی عالی بود
درودبرشما بسیار دیدگاههای خوبی ،به شخصه برای من بود که تازه وارد بورس شدم .واینکه دربازار منفی واردشدم میتونه تجربه خوبی برام باشه .باتوجه به نگاه بلند مدتی که برای خودم درسبدسهامی که تشکیل دادم کمی نگران بودم ولی ازآنجایکه نگاه بلند مدت دارم نسبت به خریدهایی که انجام دادم خوش بین هستم ونظرات شما منرو آرام تر کرد ،سپاس ازراهنمایی شما.