ایرانیان باستان ملت جشن بودند و به هر بهانهای جشنی ترتیب میدادند. جشنهایی مثل مهرگان، تیرگان، چهارشنبهسوری و نوروز از جمله این آیینهای باستانی هستند. جشن یلدا هم یکی از همین اعیاد باستانی ایرانی است.
این جشن کهن، علاوهبر مراسم خاص خودش، نمادها و فرهنگهایی را با خود حمل میکند که رمزگشایی آنها میتواند به تقویت نهادهای اقتصادی و مالی کشور کمک کند.
جواب این است که نمیدانم. اما میدانم که میتوانم برای شادی و اندوه خودم مستقل از حوادث بیرون، از درون خودم تصمیم بگیرم. و این مهمترین و زیباترین درس یلدا است.فراموش نکنیم که کنشهای اقتصادی، بهخصوص در بازارهای مالی، به شدت تحت تاثیر کنشها و واکنشهای تکتک افراد یک جامعه است. یک جامعه صبور، بهتر میتواند سرمایهگذاریهای بلندمدت داشته باشد. اگر صبر جامعه کم شود، هیجانزدگی در بازارها نیز بیشتر خواهد شد.
جشن یلدا به عنوان یک نهاد فرهنگی، رازهایی در خود دارد که در این مقاله به آنها اشاره میکنیم.
پسانداز در فرهنگ ایرانی
تا پیش از کشف نفت، ایران کشوری کشاورز بود. درست است که قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم و دسترسی به آبهای آزاد امکان تجارت جهانی را فراهم میآورد، اما جغرافیای ایران مانعی بزرگ در راه تجارت بود. رشته کوههای زاگرس ارتباط نواحی داخلی کشور با غرب را دشوار میکرد، بیابانهای مرکزی مسیر اراتباطی شهرهای بزرگ با شرق آسیا را قطع میکرد، رشته کوههای البرز در شمال و خلیج فارس در جنوب نیز ارتباط ایران با کشورهای همسایه را تحت تاثیر میگذاشت.
جامعه کشاورز، در یک فصل محصول فراوان به دست میآورد. اما این محصول را باید به ماههای دیگر سال انتقال میداد. درست کردن ترشی و شور، یکی از راههای منتقلکردن محصولات کشاورزی به فصول دیگر سال بود.
معمولا از اواخر تابستان و در اوج گرما، تا اواخر پاییز و نزدیک شدن به فصل سرد، برداشت محصول بهپایان میرسید. زمستان اما در فلات ایران بسیار سرد میشود و معمولا خبری از محصول کشاورزی نیست. در نتیجه ایرانیان ناچار بودند که غذا را برای چند ماه ذخیره کنند.
یلدا از یک منظر، جشن پساندازها است. کسی که در تابستان و پاییز هیچ محصولی انبار نکرده باشد، نمیتواند یلدای شکوهمندی داشته باشد. جشن یلدا مشوقی بزرگ و نمادین بود برای «فکر زمستان بودن.»
فکر زمستان در بازار سرمایه
تصور کنید که بازار خوب است و تمام سهمها برای مدتی طولانی صف خرید هستند. شاخص با قدرت از 500 هزار تا 2 میلیون واحد بالا آمده است.
منطق سرمایهگذاری حکم میکند که بخشی از سهمهای خود را بفروشید و اوراق با درآمد ثابت بخرید. اگر این کار را بکنید، در زمان ارزانی سهام (پس از اصلاح) میتوانید سهمهای دلخواه خود را با قیمتی جذاب بخرید و منتظر رشد بعدی بازار بمانید.
یلدا یادآور همین نکته است. اگر در فصل فراوانی به فکر نباشیم، در فصول سرد روزهای سختی در پیش خواهیم داشت.
درس یلدا، درس بزرگی است. در بهترین روزها، بهفکر روزهای سخت هم باشیم.
پارادوکس خسّت در جشن یلدا
یکی از قضیههای جالب در علم اقتصاد پارادوکسی است که میگوید جامعه خسیس، بهندرت جامعهای ثروتمند میشود.
فرض کنید من با هدف پسانداز بیشتر، پول کمتری خرج کنم. دیگران نیز همین برنامه را در پیش بگیرند. من نان کمتری میخرم. نانوا پول کمتری برای خرید گوشت خواهد داشت. قصاب نمیتواند مثل قبل لباس بخرد و لباس فروش هم کارش سخت خواهد شد... در نهایت مشتریهای من هم تنگدست میشوند و حالا پول کمتری برای پسانداز دارم.
نتیجه پارادوکس خِست این است که اگر مردم بخواهند بیشتر پسانداز کنند، در نهایت پول کمتری برای پساندازکردن در اختیار خواهند داشت.
جشن یلدا اما در تقابل با این پارادوکس است. مردم کشاورز برای زمستان پسانداز میکنند، اما در این شب پسانداز خود را به اشتراک میگذارند. مهمان دعوت میکنند، غذا درست میکنند، میوه و آجیل میخورند و به هم هدیه میدهند. به این ترتیب پساندازِ ایرانی به خساست منجر نمیشود، بلکه در کنار پسانداز، دستودلبازی نیز آموزش داده میشود.
یلدا و فرهنگ امید
برای یک جامعه کشاورز، هیچچیز بدتر از سرما و تاریکی نیست. اگر کشاورز باشید، از زمستان متنفر خواهید شد. در این روزهای دشوار چه کار میکنید؟
پیشنهاد ایرانی این است که دور هم جمع میشویم، میگوییم و میخوریم و میخندیم و منتظر میمانیم که باز هوا گرم شود.
شما در یک بازار سراسر منفی چه کار میکنید؟ وقتی که سهمهایتان کاهش قیمت عجیبی داشتهاند؟ پیشنهاد یلدا این است: دور هم جمع شوید، بگویید و بخندید و منتظر بمانید که دوباره بازار سبز شود.
ایرانیان باور داشتند که بعد از سرما، گرمایی هم خواهد آمد. باور داشته باشید که در بدترین بازارها، بازارهای خوبی هم در راه هستند.
قدر خوبیها را بدانید
گفتیم که برای یک کشوارز در زمستان، تمام بهانهها برای اندوه فراهم است. فصل بیکاری، بیپولی، کمبود غذا، سرما، تاریکی، بیماری روزهای کوتاه و فقدان تفریح.
اما همین زمستان سرد و غمگین، خوشگلیهای خودش را دارد: انار، برف و شیرهانگور، آجیل، شعرخوانی دور کرسی، وقت آزاد برای دورهمی، امکان شبزندهداری طولانی و مجبور نبودن به صبح زود بیدارشدن...
جشن یلدا به ما یادآوری میکند که در سختترین شرایط، هنوز نعمتهایی برای خوشحالی وجود دارد.
اما در یک بازار قرمز چه چیزی برای خوشحالی داریم؟
اگر همه پولمان در بورس و در سهام باشد، بله، هیچ انگیزهای برای خوشحالی نداریم. اما یکبار دیگر به سفره یلدا فکر کنید. هندوانه از تابستان میآید و انار از زمستان و در کنار آجیل خشکی قرار میگیرد که فصل سرد و گرم ندارد و همیشه قابل استفاده است. پرتفوی یلدا حسابی تنوع دارد.
در زمانی که بازار سهام از 2 میلیون واحد تا 1.2 میلیون واحد افت کرد، بیتکوین رشدی نزدیک به 100 درصد داشت.
این که بگویم کاش تا دو میلیون واحد تمام پولتان در سهم بود بعد بیتکوین میخریدید، صادقانه نیست. هیچکس تا این حد در مورد بازاراهای موازی اطمینان ندارد.
اما اگر پولتان بین چند بازار پخش شده باشد، در روزهای منفی بورس میتوانید از خرید ارزان سهم با سادگی تمام از صفهای فروش، لذت ببرید.
راحتترین راه این است که بخشی از پرتفوی بورسی شما به درآمد ثابت، گواهی سپرده طلا و سهام تخصیص پیدا کند.
ایران، کشور روزهای سخت
ایرانیان به ندرت روزهایی آرام و بیتنش داشتهاند. از حمله اسکندر مقدونی و درگیریهای ساسانیان با امپراتورهای روم، تا تاختوتازهای مغول و کشمکشهای بین قاجار و زندیه و صفویه، خشکسالیها و قحطیهای کشنده، زمینلرزهها و سیلها...
جای تعجب ندارد که موسیقی ایران زمین با اندوه و سوز همراه است و موسیقی شاد معمولا در حاشیه و بهصورتی غیرجدی و کمارزش اجرا میشود.
حالا تصور کنید که در این جغرافیای بلاخیز، مردم میخواستند منتظر رخدادی خوش بمانند تا جشنی برپا کنند. شاید که آن روز را به عمر خویش نمیدیدند.
عجیب است که شما به خود وعده بدهید که چند ماه دیگر، اول زمستان را میخواهم خوشحال باشم. از کجا میدانی جنگ نمیشود؟ قحطی و طاعون نمیآید؟ زلزله و سیل نیست؟
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.