نمیدانم رمان مشهور غرور و تعصب را خواندهاید یا نه. ماجرای خانواده بنت و دخترانش، و البته خواستگارهای ثروتمند آنها.
شاید بارها شنیده باشید که برای موفقیت در بورس باید کتابهایی در زمینه مالی، روانشناسی، اقتصاد و حتی سیاست بخوانید.
اما ادعایی که در این نوشته میخواهیم مطرح کنیم این است که یک سرمایهگذار موفق، علاوهبر کتابهای مالی و اقتصادی به رمان نیز نیاز دارد.
شاید این حرف در ابتدا برایتان عجیب به نظر برسد. چطور ماجرای ازدواج آقای بینگلی با یکی از دختران خانم بنت میتواند به رشد پرتفوی شما منجر شود؟ امروز میخواهیم در مورد همین موضوع با شما صحبت کنیم.
بورس را انسانها میسازند
چرا برجام توانست بورس را بالا بکشد، اما خروج آمریکا از برجام روی بورس اثری منفی نگذاشت؟ چرا مردم بعد از 5 برابر شدن شاخص تازه به فکر گرفتن کد بورسی میافتند؟ آیا آنها با اولین منفی، از بازار خارج خواهند شد؟
پیشبینی رفتار آدمی کار آسانی نیست. به خصوص که انسانها مدام رفتارهایی عجیب از خود بروز میدهند. رفتارهایی که حتی میتواند باعث تعجب نزدیکانشان شود.
مشکل بیشتر ما این است که وقتی به رفتار جمعی آدمها فکر میکنیم، تصور میکنیم که همه مثل ما رفتار خواهند کرد. ما تصور میکنیم که 80 میلیون، یا 8 میلیارد کپی دیگر مثل ما، آن بیرون در حال زندگی هستند. و اگر رفتار این کپیها، درست شبیه به انتظار ما نباشد، خشمگین میشویم.
رمان و داستان، دروازهای است دقیق به سوی دنیای آدمهای دیگر. دنیای یک راننده کارآفرین در هندوستان (ببر سفید) یا ماجرای کودکانی که در یک جزیره گیر افتادهاند (سالار مگسها).
منظورم این نیست که تمام نویسندههای دنیا، اساتید روانشناسی هستند و به بهترین شکل دنیای تمام آدمها را درک میکنند. بلکه آنها خود انسان هستند و با نوشتن، برای شما دریچهای به سوی احساسات، تفکرات، امیدها و بیمهای خود باز میکنند. به این ترتیب درک شما از انسان، به فضای ذهنی خودتان محدود نمیشود و میتوانید انسان را آنگونه که هست ببینید، نه آنگونه که دوست دارید باشد.
جامعه نیز مهم است
شاید فکر کنید که راه کنترل تورم این است که مردم برای مدتی کالاهایی به خصوص را نخرند. شاید خیال کنید که مقصر اصلی افزایش قیمت، مردمی هستند که وحشتزده برای خرید یک کالا هجوم میآورند. شاید از این که رفتارهای فردی مردم در راستایی انجام میشود که زندگی جمعی را برای خودشان و دیگران بدتر کند، تعجب کنید. اگر کسی سهم را نفروشد، سهم منفی نمیشود؛ پس چرا سهامداران با فروش سهم، روندی منفی را رقم میزنند؟
در روزهای قرنطینه کرونا، بارها ویدیویی میدیدم از دوستی که در ترافیک گیر کرده بود و مردم حاضر در ترافیک را سرزنش میکرد. که چرا قرنطینه را رعایت نمیکنند و در این ابعاد از خانه خارج میشوند. بدون این که دقت کند که خودش هم یکی از همان مردم است. اما او عذر خود را موجه میدانست، اما قصد نداشت توجیه دیگران را درک کند.
“رفتار فردی آدمها مهم است. اما دلیلی ندارد که رفتار جمعی، نسخه تکثیر شده همین رفتارهای فردی باشد.”
رفتار فردی آدمها مهم است. اما دلیلی ندارد که رفتار جمعی، نسخه تکثیر شده همین رفتارهای فردی باشد. کمتر کسی باور دارد که رانندگی سریع و حرکات مارپیچی و تخلف، رفتار مناسبی است. همه میدانند که رانندگی بین خطوط، به روان شدن ترافیک کمک میکند. اما رفتار جمعی آنها از اعتقاد و باورهایشان پیروی نمیکند.
خواندن رمان علاوهبر این که به شما کمک میکند رفتار فردی آدمها را بهتر بشناسید، باعث میشود که درک رفتار جمعی آدمها برایتان آسانتر شود.
توجه کنید که تکتک افراد در بورس نقش دارند، اما چیزی که حرکت بورس را شکل میدهد، برآیند رفتار جمعی آنها است، نه باورها و اعتقادات فردی.
تاریخ را در رمان زندگی کنیم
برای کسی که به اقتصاد و بازار علاقهمند باشد، رمان غرور و تعصب یکی از ویژهترین و جذابترین کتابهای دنیا است. نه به خاطر داستان خانواده بِنِت، بلکه به خاطر تاریخ نگارش آن.
جین آستین در سال 1796 نگارش این رمان را به پایان رساند. در آن زمان تنها 20 سال از انتشار کتاب ثروت ملل (آدام اسمیت) میگذشت. کتابی که دانش اقتصاد را پایهگذاری کرد.
آن روزها ثروت ملل، معروفترین کتاب در زمینه اقتصاد نبود و همچنان زمینداری، رانت و اتصال به قدرت، تنها راه رسیدن به ثروت بود. پولداران آن دوران، کارآفرینان، کارخانهدارها، آدمهای باهوش و درسخوانده نبودند.
چرا رمان جین آستین (و دیگر شاهکارهای قرن هجدهم) مهم هستند؟ این کتابها به ما میگویند که مردم، تا پیش از انتشار ثروت ملل چه درکی از اقتصاد داشتند و آدام اسمیت در چه فضایی از بازار آزاد و ارزش تولید و تخصص صحبت کرد.
میخواهید در مورد وضعیت بازار سرمایه و روحیه سرمایهگذاران در دهه 1920 آمریکا بدانید؟ همان سرمایهگذارانی که بازار را به سمت یک سقوط تاریخی بردند. میتوانید رمان گتسبی بزرگ را بخوانید.
برای بورس داستان بگوییم
داستانسرایی یکی از مهمترین کارهای سرمایهگذار است. اگر اتفاق الف رخ دهد، چه تبعاتی خواهد داشت؟ این تبعات برای کدام نمادها اثر مثبت و برای کدام یک اثری منفی خواهد داشت؟
توانایی داستانگویی شما تقویت نمیشود، مگر با خواندن داستان. به این ترتیب لازم نیست بیست، سی سال صبر کنید تا چند بار بالا و پایین دنیا را دیده باشید. بارها و بارها، حتی ماهی یکبار میتوانید ببینید که دنیا چطور برای گروهی بالا میرود، پایین میآید و در نهایت به یک فاجعه یا گرهگشایی منتهی خواهد شد.
رمان خوب قادر است این تجربه را به شما منتقل کند. به این ترتیب در روز خوش، یا تلخ بازار میدانید که دنیا همیشه یک قاعده ثابت ندارد.
تحلیل بنیادی چیزی نیست مگر هنر داستانگویی بر اساس دادههای کمی و کیفی. این توانایی که بتوانید اعداد موجود در صورت مالی و نیز تغییرات کیفی در یک شرکت را به صورت متنی در بیاورید که تصویری از 5 یا 10 سال آینده شرکت ارائه دهد، تقویت نمیشود مگر با خواندن داستان و رمان.
حمام ذهنی داشته باشیم
فعالیت در بورس، استرس زیادی دارد. روزهای منفی از سرنوشت سرمایه خود میترسید، روزهای مثبت، نمیدانید رشد بازار تا کجا ادامه پیدا میکند و سرنوشتتان چه خواهد شد.
شاید دارم زود میخرم، شاید هنوز جا داشته باشد، شاید اگر صبر کنم دیگر خیلی دیر شود، نکند تحلیلم اشتباه باشد، نکند اتفاقی عجیب رخ دهد و ساختار بازار تغییر کند... ذهن شما لبریز میشود از این شایدها و نکندها. شاید شبها به سختی بتوانید بخوابید. تمام حواستان به بازار است. اخبار را دنبال میکنید. با دوستانتان مشورت میکنید. و روز خود را با دیدن قیمتهای پیشگشایش آغاز میکنید. به همین دلیل به روشهایی برای کنترل استرس در بورس نیاز داریم.
رمان فرصت خوبی است برای جدا شدن از دنیای اعداد و قیمتها. فرصتی برای این که ذهن خود را بشویید، مرتب کنید و با مغزی آماده، بار دیگر به مسئله تکراری و هرروزه خود فکر کنید.
ایدهها همیشه همانجایی نیستند که شما دنبالش میگردید. شاید در کانالهای تلگرامی، کتابها و پیامهای دوستان به دنبال ایدهای جدید برای خرید میگردید، اما چیزی به ذهنتان نمیرسد. کار را کنار میگذارید. وارد ماجرای تاجر ونیزی میشوید و به یکباره آن لحظه جادویی فرا میرسد.
رمان و مهارتهای نرم
گفتوگوهای زیر توجه کنید:
«هیچکدام از شما به اندازه من تحلیل بلد نیست. من از همه شما سواد، تجربه و هوش بیشتری دارم. حتی اگر بحث هوش نباشد، باز هم سود تمام شما روی هم به گرد پای من نمیرسد. با این هوش، با این تجربه و با تکیه بر تمام کتابهایی که خواندهام به شما میگویم که روند بازار از این به بعد نزولی خواهد بود.»
«قطعا شما تحلیل شخصی خودتان را دارید. در این مدت تجربه، هوش و سوادتان را دیدهام و میدانم حرف نسنجیده نمیزنید. اما اجازه بدهید که فروتنانه با شما مخالفت کنم. حتی اگر حرفتان درست باشد و بازار رشد کند، همواره فکر کردن به سناریوی منفی و داشتن برنامه برای مدیریت ریسک، عاقلانه است.»
«بیست سال است که در بازار سرمایه فعالیت دارم، و در این مدت فقط یک چیز فهمیدم. این که چقدر اطلاعات من کم است. این که درست در آن زمان که فکر میکنم همهچیز برایم روشنشده، غول ریسک چهره پلید خود را نشان میدهد. من نمیدانم هفته دیگر بازار مثبت است یا منفی. فقط میتوانم بگویم برای یک سهم حاضرم چقدر پول بدهم، و بعد صبورانه منتظر به بار نشستن حدس و گمانهایم بنشینم. در این سالها، روزهای منفی زیادی را دیدهام. روزی را یادم نیست که از نفروختن پشیمان شده باشم. اما بارها از این که در روزهای منفی، سهام دلخواه خود را به ارزانترین قیمت ممکن نخریدم، خود را سرزنش کردهام.»
“تحلیل کردن یک بخش ماجرا است، نحوه بیان و ارائه تحلیل، یک بخش دیگر. و شما این موضوع را در رمان به خوبی یاد میگیرید.”
کدام یک از این آدمها برای شما قابل احترام است؟ ترجیح میدهید به حرف کدامیک اعتماد کنید؟ مگر هدف از گفتوگو چیزی به غیر از جلب احترام و توجه مخاطب است؟ چرا باید جمله خود را با کلماتی بیان کنید، که در طرف مقابل احساسی بد ایجاد کند؟
تحلیل کردن یک بخش ماجرا است، نحوه بیان و ارائه تحلیل، یک بخش دیگر. و شما این موضوع را در رمان به خوبی یاد میگیرید.
برای سرمایهگذاری خوب، رمان خوب بخوانیم
مهم نیست موضوع رمان به بازار سرمایه ربط داشته باشد یا نه. مهم نیست که ریختوپاشهای گتسبی به واسطه اقتصاد متورم، و آماده فروپاشی است یا نه.
مهم تجربه زندگی بجای آدمها دیگر است. بهخصوص وقتی داستان در مورد آدمی با جنس مخالف، نژاد متفاوت یا وضعیت مالی بسیار بالاتر یا پایینتر باشد.
میتوانید فهرست رندمهاوس برای 100 رمان برتر انگلیسی را ببینید، یا از دوستان کتابخوان خود کمک بگیرید.
چیزی که در یک رمان به دنبال موارد زیر میگردیم:
- آدمهای مختلف چطور فکر میکنند؟
- رفتارهای فردی آنها چطور به یک رفتار جمعی منتهی میشود؟
- در زمان نگارش رمان، زندگی آدمها چطور بود؟
- چطور یک تغییر رفتاری، منجر به بروز فاجعه یا گرهگشایی میشود؟
- از کدام آدمها خوشم میآید؟ از کدام متنفر میشوم؟ چرا؟
- چطور حرف بزنم که دیگران به حرفم گوش کنند؟
حالا میتوانیم جواب سوال اول خود را پیدا کنیم. چطور رمان غرور و تعصب و ماجرای خانواده بنت میتواند بر پرتفوی شخصی ما اثر بگذارد؟
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
سلام. مقاله جالبی بود رمان خواندن برای موفقیت در بورس. اینگونه مقالات جایشان در این کشور خالی است. من محظوظ شدم. تشویق میکنم که به راهتان ادامه دهید. عالی است. من زمانی که جوانتر بودم کتاب و رمان خیلی می خواندم. اما متاسفانه اکنون کمتر فرصت می کنم و یا کمتر اهمیت می دهم. این مقاله شما مرا قدری بخود اورد. درود بر شما . کارتان عالی بود. متشکرم.
درود بر شما، اگر به رمان جالبی بر خوردید که میتونست به ما کمک کنه، حتما معرفی بفرمایید
فدایی داری استاد ثقفی!!
جالب وتامل بر انگیز عالیییی ممنون