حتما شما هم واژه تورم را شنیدهاید و آن را با پوست و استخوان خود حس کردهاید. اما شاید به درستی ندانید که معنی این واژه نسبتا ناخوشایند چیست و عوامل تورمزا کدام هستند؟
تورم یعنی افزایش قیمت سبد منتخبی از کالا و خدمات، در یک بازه زمانی مشخص.
این سبد، دهها بلکه صدها کالا را شامل میشود و اگر قیمت تمامی آنها به صورت میانگین، 20 درصد افزایش پیدا کند، تورم در آن دوره زمانی برابر با 20 اعلام خواهد شد.
برخی کالاها در این سبد حضور ندارند. مثلا قیمت اجاره مسکونی در محاسبه تورم حاضر است اما قیمت خرید مسکن خیر. چرا که شاید در یک جامعه بیشتر مردم یک کشور متقاضی خرید مسکن نباشند.
دقت کنید که با تغییر قیمت یک کالا، نمیشود تورم را درک کرد. برای مثال اگر قیمت دلار دوبرابر شود؛ اما قیمت بیشتر کالاها کاهش پیدا کند، تورم منفی خواهد بود. در مقابل اگر قیمت دلار کم شود، اما کالا و خدمات به صورت میانگین دوبرابر گران شود، تورم 100% میشود.
عوامل اصلی ایجاد تورم
تورم به دلایل مختلفی به وجود میآید. البته در دنیای واقعی ممکن است این عوامل به صورت همزمان رخ بدهند. یافتن ریشه تورم و مهار آن، کاری تخصصی است که به اطلاعات و آمار دقیق نیاز دارد.
دلیل اول: نظریه پولی
کشوری را تصور کنید که در آن صدهزار تومان پول و تنها ده ساندویچ وجود داشته باشد. هر ساندویچ 10 هزار تومان قیمت دارد.
اگر بانک مرکزی این کشور، 100 هزار تومان دیگر پول چاپ کند و به بازار بفرستد، حالا 200 هزار تومان پول و 10 ساندویچ داریم. طبیعی است که قیمت ساندویچ بشود 20 هزار تومان.
در مقابل اگر 30 ساندویچ جدید تولید شود، در مجموع 40 ساندویچ و 200 هزار تومان پول داشته باشیم، قیمت ساندویچ با وجود رشد نقدینگی، کاهش پیدا میکند.
پس اولین دلیل پیدایش تورم این است که عرضه پول (money supply) متناسب با تولید کالا نباشد.
“پس اولین دلیل پیدایش تورم این است که عرضه پول متناسب با تولید کالا نباشد. ”
مثلا ممکن است دولت برای پرداخت حقوق معوقه کارکنان، پول چاپ کند. اما معادل این پول کالایی تولید نشده باشد. این پول تازه وارد، قیمت کالاها را افزایش میدهد، و به دنبال آن ارزش پولی که دست مردم است کم خواهد شد. این حالت درست شبیه به این است که دولت، حقوق معوقه کارکنان را از تمام مردم گرفته باشد.
دلیل دوم: کشش تقاضا
فرض کنید ده نفر در یک اتاق هستند، من برای آنها دو مدل غذا میآورم: چلوکباب کوبیده و جوجه. از هر غذا، پنج عدد دارم و قیمت هر غذا 10 هزار تومان است. توقع دارم که 100 هزار تومان کاسبی کنم.
اما متوجه میشوم که هر 10 نفر جوجه را به کوبیده ترجیح میدهند. قیمت تغییر میکند تا غذاها بین افراد به درستی تقسیم شود:
اگر قیمت کوبیده 7 هزار تومان باشد، 5 نفر کوبیده را انتخاب میکنند.
اگر قیمت جوجه 15 هزار تومان باشد، تنها پنج نفر دلشان جوجه میخواهد.
با قیمتهای جدید 110 هزار تومان فروش خواهم داشت. تورم در این مثال 10 درصد خواهد بود.
وقتی مردم یک کالا را بیشتر از حالت معمول بخواهند، قیمت این کالا افزایش پیدا میکند.
دقت کنید که این افزایش قیمت از یکسو به کاهش مصرف منجر میشود، از سوی دیگر به تولیدکنندگان انگیزه بیشتری برای تولید میدهد. یعنی این افزایش قیمت، خودسامانده خواهد بود.
مورد اول، یعنی نظریه پولی، باعث میشود که مردم پول بیشتری برای خرید داشته باشند، در نتیجه کشش تقاضا یا demand pull برای کالا و خدمات افزایش پیدا کند.
دلیل سوم: فشار عرضه
تصور کنید که تقاضا برای خودرو ثابت باشد، قیمت دلار تغییر نکند و مقدار نقدینگی هم رشدی نداشته باشد، اما به دلیل ممنوعیت واردات، تعداد خودروهای عرضه شده متناسب با تعداد تقاضا برای خودرو نباشد. در این حالت هم قیمت افزایش پیدا میکند.
همان اتاق دهنفره و سفارش غذا را تصور کنید. اگر تمام دهنفر متقاضی غذا باشند، اما من فقط 5 پرس جوجه داشته باشم، قیمت بالا میرود.
دلیل این ماجرا ساده است. فرض کنید همین الان قیمت مزدا 3 100 میلیون تومان باشد. آیا شما هم مزدا 3 نمیخواهید؟ سعی میکنید به هر طریقی شده، پول جور کنید، تا ماشین را بخرید. وقتی برای خرید ماشین مراجعه میکنید، میبینید در انتهای صفی طویل هستید. فریاد میکشید که حاضرید 200 میلیون تومان بدهید. اما بقیه هم با 200 میلیون مشکلی ندارند. 300 میلیون چطور؟ عده زیادی هنوز در صف هستند. قیمت به قدری بالا میرود که در نهایت تعداد ماشینها با تعداد آدمها در صف برابر شود.
به بیان ساده، در این حالت دلیل گرانی یک کالا، کمیابی آن است. اگر بیشتر کالاها و خدمات کمیاب شوند، مثلا به خاطر یک بیماری همهگیر، تولید کمشود، بیشتر قیمتها زیاد میشود و تورم بهوجود میآید.
دقت کنید که نظریه پولی همچنان قادر است این حالت را توضیح دهد. چرا که میزان پول موجود با کالاهای قابل عرضه همخوانی ندارد. اما به دلایل فنی (مثل تغییر در سرعت گردش پول) معادله کلاسیک از توضیح این حالت عاجز است.
دلیل چهارم: افزایش قیمت نهادههای تولید
تصور کنید که به همان اتاق برگردم، با 10 چلوکباب جوجه، فقط یک مشکل کوچک وجود دارد. قیمت برنج، روغن و مرغ افزایش پیدا کرده است.
در این حالت، حجم پول موجود در اتاق کم نشده، تعداد غذاها کافی است و همه نیز جوجه میخواهند. اما دیگر قادر نیستم غذا را به قیمت 10 هزار تومان بفروشم. ممکن است در قیمت جدید فقط 5 نفر غذا بخواهند. چارهای نیست. هر پرس غذا برای خودم 15 هزار تومان تمام شده است.
یک مثال جالب در این حالت، افزایش قیمت جهانی فلزات، در نتیجه افزایش قیمت قوطی و در نهایت گران شدن رب گوجه و کنسرو ماهی تن است. در این حالت نه مردم ماهی بیشتر میخواهند، نه ماهی کمیاب شده است.
توجه کنید که وضع تعرفه واردات هم میتواند همین اثر را ایجاد کند. برای مثال اگر دولت برای تمام کالاهای وارداتی، تعرفه را بالا ببرد، قیمتها نیز بالا خواهد رفت.
دلیل پنجم: تورم ساختاری
تصور کنید که میخواهم ده پرس غذا را از رستوران به اتاق جلسه ببرم و بفروشم. اما موتور خوبی ندارم. یک غذا بهخاطر تکانهای شدید از بین میرود. یکی از غذاها در راه فاسد میشود. موقع پرداخت پول، درگاه بانک کار نمیکند و...
این عوامل باعث میشوند که بدون تغییر در میزان تولید، میزان تقاضا، نهادههای تولید و تغییر در میزان نقدینگی، قیمت غذا بالا برود.
توسعه زیرساختهای ارتباطی، حملونقل ریلی، نوسازی نظامهای پولی و مالی و مواردی از این دست باعث حذف تورم ساختاری میشود.
دلیل ششم: بیماری هزینهها
این دلیل اخیرا به عنوان یکی از عوامل تورمزا مطرح شده است.
تصور کنید قیمت دلار 2 برابر شود. برخی کالاها وارداتی هستند و قیمتشان با دلار تعیین میشود. طبیعی است که قیمت این کالاها افزایش پیدا کند.
اما قیمت خدماتی مثل پرستار بچه یا خبرنگار که تابع دلار نیست، چرا قیمت این خدمات باید بالا برود؟
“ این خبرنگار یا پرستار، در همان دنیایی زندگی میکند که دیگران. قیمت گوشی، بنزین، لباس و غذا برای او هم افزایش پیدا میکند.”
ماجرا این است که این خبرنگار یا پرستار، در همان دنیایی زندگی میکند که دیگران. قیمت گوشی، بنزین، لباس و غذا برای او هم افزایش پیدا میکند. در نتیجه چارهای ندارد به جز این که برای انجام این خدمات، دستمزد بیشتری درخواست کند.
چرا کارفرما این پیشنهاد را میپذیرد؟ چون در غیر این صورت پرستارها به شغل دیگری روی میآورند، تعداد پرستارها کم میشود، قیمت این خدمات به خاطر کاهش عرضه، افزایش پیدا خواهد کرد.
راه مهار تورم
برای این که بدانیم چطور میشود جلوی تورم را گرفت، باید اول ببینیم که ریشه مشکل از کجا است. معمولا کاهش ابعاد دولت، تجارت آزاد، بهبود زیرساختها، ارتقای سهولت کسبوکار، بسترهای سرمایهگذاری کارا و افزایش آرامش روانی جامعه، از جمله راهکارهایی هستند که برای مهار تورم در نظر گرفته میشوند.
گفتنی است که میانگین تورم در ایران، حدود 20 درصد سالانه است. هرچند یکسال تورم تکرقمی و سالی دیگر بیش از 40 درصد بوده است.
بیشتر بخوانید: آموزش رایگان بورس از صفر
معنی این حرف این است که هر سال، حدود بیستدرصد از پسانداز ما تبخیر میشود. راهحل این است که با سرمایهگذاری درست و اصولی پول خود، هم جلوی از بین رفتن دارایی خود را بگیریم و هم به افزایش آن فکر کنیم.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
مطالب آموزنده و ساده بودن. ممنون
سپاس از توجه شما
مرسی از مطالب مفیدتون
بسیار عالی روان و ساده نکات مهم واساسی را توضیح میدهید از شما کمال تشکر را دارم