بحران اقتصادی مسئلهای است که بعد از شکلگیری و توسعه اقتصادجهانی گریبانگیر جوامع شد. طی 30 سال گذشته در دنیا بیش از 100 بحران اقتصادی رخ داده است. از اینرو، پرداختن به این مسئله برای کسی که میخواهد در بازارهای مالی فعالیت کند، یک امر واجب بهشمار میآید.
در واقع باید انواع بحرانهای اقتصادی را بهتر بشناسیم و بدانیم که بازارهای مالی در رکود اقتصادی چگونه عمل میکنند؟ آیا میتوان از بحرانهای اقتصادی هم سود کسب کرد؟ بحران اقتصادی 2008 با بحران ناشی از کرونا در سال 2020 چه تفاوتهایی دارد؟
در ادامه مطلب، به همه سوالهای فوق پاسخ داده میشود.
تعریف بحران اقتصادی
بحران اقتصادی، سقوط شدید و ممتد فعالیتهای اقتصادی در یک برهه زمانی خاص است. بهطور کلی در علم اقتصاد، تعریف بحران اقتصادی، یعنی رکود شدیدی که به مدت حداقل دو سال و یا بیشتر به طول بیانجامد. اما باتوجه به انواع و شدت بحران، زمان آن نیز میتواند متغیر باشد.
ویژگیهای بحران شامل فاکتورهای اقتصادی زیادی از جمله افزایش شدید بیکاری، سقوط شاخصهای مهم اقتصادی از جمله شاخص بورس، حذف شدن خروجی، ورشکستگی شرکتها و افزایش نرخ بیکاری، عدم پرداخت بدهیهای خارجی، کاهش معاملات و همچنین نوسانات قابل توجه ارزش پول است. در دوران بحران اقتصادی، همه این عوامل باعث ایجاد رکود و در نهایت نیز منجر به سقوط اقتصاد میشوند.
اما از طرفی دیگر، باید بگوییم که ذات بحرانها در نهایت به نفع اقتصاد جهان خواهد بود. به عبارت دیگر سقوط قیمتها در بحرانهای اقتصادی در بلندمدت، فقط باعث قدرت گرفتن بیشتر برای دستیابی به سقفهای بالاتر میشود.

انواع بحرانهای اقتصادی
بهطور کلی در علم اقتصاد، بحرانهای مالی را به شاخه های وسیعی میتوان تقسیم بندی کرد که هرکدام علل مربوط به خود را دارند و جنس این بحرانها و همچنین نتیجه تاثیر آن بر جوامع مختلف نیز، میتوانند از هم متفاوت باشند.
اما بهطور کلی انواع بحرانهای اقتصادی را میتوان در دوشاخه بحرانهای موقتی و پایدار تقسیمبندی کرد.
بحرانهای اقتصادی پایدار
این نوع بحرانها همانطور که اسمش هم پیدا است، اثرگذاری بلندمدتی در اقتصاد دارد و برای پشت سر گذاشتن همچین بحرانی زمان زیادی لازم است (بیش از یک سال زمان نیاز دارد).
این نوع بحرانها میتواند بر اساس عوامل متعددی ایجاد شود که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بحران تورمی
در ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که شکلگیری یک بحران اقتصادی پایدار یکشبه صورت نمیپذیرد. پس باید به مدتزمان شکلگیری آن نیز توجه کرد. بحران تورمی نیز یکی از همین نوع بحرانها است که قبل از بهوقوع پیوستن مرحله فروپاشی را طی کرده.
مطالعات تاریخی نشان میدهند که تورم حاصل بعد از جنگ جهانی دوم، حدود 40% و بعضا بیشتر هم بوده است. البته نرخهای تورمی بسیار پایینتر از این مقدار هم برای اقتصاد یک کشور میتواند بسیار خطرناک باشد. اما امروزه در قرن 21 نیز ما شاهد ابرتورمهایی با نرخ متوسط 40% در هر ماه هستیم که به عنوان پدیده نوین در این نوع از بحرانهای اقتصادی نامبرده میشود. از جمله این ابرتورمها، میتوانیم به بحران اقتصادی ونزوئلا در سال 2018 و 2109 اشاره کنیم.
از طرفی با پیشرفت علم اقتصاد، و علوم مربوط به تجزیه و تحلیل دادهها، اقتصاددانان بزرگ جهان همواره درحال بررسی عوامل متعدد اقتصادی در لحظه هستند. آنها معتقدند که با این کار میتوان بحرانهای اقتصادی بزرگ را شناسایی و از بهوقوع پیوستن آنها جلوگیری کرد. اما بازهم میبینیم که در طول زمان، بحرانهای مختلفی بهوجود میآید که بعضا غیرقابل پیشبینی هم هستند.
بحران اقتصادی ناشی از سقوط ارزش ارز
علت اصلی تورم و بحرانهای مدرن، همین بیارزش بودن پول است. که از چاپ پول دولتها ناشی میشود. برای درک بهتر موضوع یک مثال ساده میزنیم:
فرض کنید جمع کل پولهای یک کشور 100 میلیارد تومان است و شما در مجموع، 10 میلیارد تومان پول دارید. پس نسبت ارزش سرمایه شخصی شما به سرمایه کل، 10% است و شما شخص پولداری هستید.
حال اگر دولت، بدون در نظر گرفتن مولفههای اقتصادی شروع به چاپ پول بدون پشتوانه کند، بعد از مدتی جمع کل پولهای کشور به 200 میلیارد تومان میرسد. در این حالت میزان ارزش سرمایه شما نسبت به سرمایه کل به 5% کاهش پیدا کرده و اگر این کار همینطور ادامه پیدا کند ارزش پول شما همینطور کاسته خواهد شد.
به این ترتیب دولتها با چاپ پول بدون پشتوانه، میکشوند که اقتصاد را کنترل کنند. زیرا عوامل زیادی در این مورد تاثیر دارد از جمله بحران تورم ارز خارجی، که مثال قابل درک آن بی ارزشی ریال در مقابل دلار، بهخصوص در 40 سال گذشته است.
دلیل این نوع بحرانها نیز کاملا مشخص است. بهطور مثال در کشور ما عواملی مثل تحریمها و کاهش درآمدهای کشور باعث میشود که در نهایت اختلاف زیادی بین نرخ رشد ارزهای خارجی و ارز داخلی ما بهوجود آید. نتیجه همه اینها در دراز مدت، کاهش ارزش ریال نسبت به دلار را در پی دارد.
بحرانهای بانکی
همانطور که از اسمش پیدا است به بحرانهایی گفته میشود که بانکها شروع میشود. علت اصلی این نوع بحرانها میتواند منشا اقتصادی دیگری داشته باشد. اما متمرکز بودن سرمایهها در بانک، و اینکه سرمایههای بانکی جزء سرمایههای در گردش هستند، نیز خود یک پاشنه آشیل برای بهوجود آمدن بحرانهای اقتصادی ایجاد میکند.
فرض کنیم همه کسانی که در بانک ملی سرمایه دارند به یکباره اقدام به برداشت حساب خود بکنند. در اینجا چه اتفاقی میافتد؟
بله درست حدس زدید، به دلیل موجود نبودن تمامی سرمایه ها در بانک، یک بحران اقتصادی شکل خواهد گرفت. برای مثال این موضوع میتوانیم به بحران بانک هراسی در قرنهای16 و 17 میلادی بهجود آمد اشاره کنیم. در واقع در آن زمان مشکل بهخاطر وخامت اوضاع در بلندمدت مربوط میشد. کاهش شدید قیمت املاک، ورشکستگی بانکها و عدم تامین مالی وامها میتواند از دلایل دیگری برای شکلگیری این بحرانها باشد.
تاثیر بحرانهای اقتصادی بر اقتصاد کشورها
برای درک جنس بحران ها و اثرات آن بر اقتصاد، چند نمونه از این بحرانهای اقتصادی را باهم مرور میکنیم. یکی از بزرگترین بحرانهای اقتصادی آمریکا، در مدت کوتاهی پس از سقوط بازار سهام موسوم به پنجشنبه سیاه (Black Thursday) و در 24 اکتبر سال 1929 اتفاق افتاد.

این اتفاق پس از ترکیدن حباب بازار سهام و ایجاد یک شوک اقتصادی در آمریکا، رخ داد که با ثبت رکورد فروش سهام 12.9 میلیون دلار شروع شد. قبل از این فروش اقتصاد آمریکا در رکود اقتصادی قرار داشت. درست 5 روز بعد و در تاریخ 29 اکتبر شاخص داوجونز نیز دچار ریزش 12% ارزش خود شد که این امر به شروع یک بحران اقتصادی بزرگ در آمریکا انجامید.
در چنین دورانی ارواق بهادار به شدت ارزش خود را از دست میدهند. و سهامداران نیز از ترس کاهش ارزش سرمایه، سهمهای خود را به هر قیمتی در بازار میفروشند که باعث ایجاد صفهای طولانی فروش میشود. اثرات این بحران تنها به ایالات متحده آمریکا محدود نشد. بهطوریکه بعد از یک دهه نیز همچنان آثار این بحران را در کشورهای دیگر میشد مشاهده کرد.
مدت کوتاهی پس از انتخاب "فرانکلین روزولت" به ریاست جمهوری آمریکا در سال ١٩٣٢، مؤسسه فدرال حفظ سپرده FDIC (Federal Deposit Insurance Corporation) برای حفاظت از حسابهای سپردهگزاران ایجاد شد. علاوه بر آن، کمیسیون امنیت و تبادل یا SEC (Securities and Exchange Commission) برای تنظیم بازار سهام ایالات متحده تشکیل شد.
ریزش و صعودها در زمان بحران و رکود اقتصادی به چه شکل است؟
به دنبال ضربهای که بحران بزرگ اقتصادی به ایالات متحده آمریکا زد، برخی مسائل مرتبط، از جمله سیاستهای پس از سقوط بازار سهام، منجر به رکودی شدند که به نوبه خود ارزش دلار را پایین نگه داشت. این اتفاق باعث شد برخی مصرفکنندگان از خرج کردن به دلیل باور به پایینتر آمدن قیمتها، امتناع کنند.
این موضوع به دلیل کاهش میزان اعتماد مردم به وضعیت اقتصادی بهوجود میآید. اما بازگشت این اعتماد، امری است که به زمان زیادی نیاز دارد. برای همین وقتی به نمودار قیمتها در مواقع بحران و رکود اقتصادی نگاه میکنیم، ریزشها به سرعت، ولی برگشتها همواره زمانبر و به آهستگی صورت میگیرند.

تمامی بحرانهای اقتصادی، صرفنظر از نوع و یا عواملی که باعث پیدایش آنها شده، همگی دارای فاکتورهای مشابهی هستند که این فاکتورها در تشخیص زمان بحران میتوانند به ما کمک کنند.
تا اینجا با انواع بحرانهای اقتصادی آشنا شدیم. اما این نکته مهم را نیز باید درنظر بگیریم که، تمامی بحرانهای اقتصادی، صرفنظر از نوع و یا عواملی که باعث پیدایش آنها شده، همگی دارای فاکتورهای مشابهی هستند، که این فاکتورها در تشخیص زمان بحران میتوانند به ما کمک کنند.
شاخصهای مهم در تشخیص بحرانهای اقتصادی
درواقع این جمله درست است که هیچ راه قابل اطمینان و صددرصدی، برای پیشبینی زمان وقوع یک بحران اقتصادی وجود ندارد. اما با استناد به نظرات بسیاری از اقتصاددانان، تعدادی شاخص به جهت این پیشبینیها وجود دارد. زمانی که این شاخصها همگی باهم تغییر میکنند، میتوان گفت که احتمال وقوع بحرانهای اقتصادی افزایش پیدا میکند. در ادامه با چند مورد از این شاخصها بیشتر آشنا میشویم:
شاخص بازار سهام و اوراق قرضه
یکی از مهمترین شاخصها برای تشخیص بحران اقتصادی بهشمار میآید. در واقع حرکتهای غیرمتعارف و ریزشهای شدید در شاخص بورس (این ریزشها معمولا بعد از صعودهای بزرگ اتفاق میافتد و هر ریزشی را نمیتوان جزء این فاکتور درنظر گرفت) میتواند از نشانههای شروع یک بحران اقتصادی باشد. بهعنوان مثال بحران اقتصادی بزرگ آمریکا که مثال آن را بیان کردیم و یا بحران اقتصادی سال 2007 آمریکا هم نیز با سقوط شاخص بورس شروع شدند که در ادامه به آن نیز میپردازیم.
اوراق قرضه نیز با تاخیر ولی همین واکنش را به بحرانها دارد. به عبارتی دیگر در بحرانهای اقتصادی، صرفنظر از دلیل وقوع آن، ارزش اوراق قرضه دولتی به شدت افت میکند.
شاخص نرخ بیکاری
از جمله شاخصهای مهم برای در نظر گرفتن وقوع یک بحران اقتصادی، افزایش شاخص نرخ بیکاری است. بهعنوان مثال در زمان آغاز رکود بزرگ در سال ۲۰۰۷، نرخ بیکاری نشان میداد که نرخ اشتغال به شدت افت کرده است. در ماه می ۲۰۰۸ (یعنی حدود یکسال بعد)، نرخ بیکاری شروع به کاهش کرد بهطوری که در نهایت پس از گذشت دو سال، و پایان بحران هم به طور کامل بهبود نیافت.
شاخص ترس سرمایهگذاری
یکیدیگر از شاخصهای جذاب برای تشخیص زمان بحران اقتصادی، شاخص ترس از سرمایهگذاری یا (Volatility Index) VIX است. درواقع این شاخص یک اندیکاتور است، که انتظارات معاملهگران در مورد شاخص سهام S&P500 برای آینده را نشان میدهد. این اندیکاتور براساس مطالعه معاملات انجام شده، بر روی خرید و فروش شاخص S&P500 در بازه یکماهه آینده بورس شیکاگو (CBOE) محاسبه میگردد. هرچه این شاخص بیشتر باشد، میزان ترس سرمایهگذاران از احتمال وقوع یک بحران اقتصادی نیز بیشتر میشود.
بهعنوان مثال در مواجهه با بحران کرونا (ابتدای ماه مارس 2020) و قبل از شروع ریزش شاخص داوجونز، مقدار شاخص VIX به شدت افزایش یافت بهطوریکه از سقف 2012 نیز عبور کرده بود و تنها دوهفته بعد و در تاریخ 16 مارس این مقدار به اندازه بحران اقتصادی سال 2008 رسید که نشان از وخامت اوضاع بازارهای مالی را نشان میدهد. در عکس زیر میتوانید نمودار 20 سال گذشته این شاخص را در یک نگاه مشاهده کنید:

اثر کرونا بر روی بازارهای مالی باعث شد تا شاخص VIX به اندازه بحران اقتصادی 2008 رشد کند!
سیاستهای پولی دولتها
همیشه دولتها در مواجهه با بحرانها سیاستهای مالی انبساطی را به جهت جلوگیری از رکود بیشتر اتخاذ میکنند. از جمله این عوامل مهم میتوان به کاهش های مکرر نرخ بهره اشاره کرد. این کاهش نرخ بهره به جهت حمایت از بخش تولید داخلی، با هدف ایجاد یک محرک اقتصادی، اتفاق میافتد.
لازم به ذکر است که ایالات متحده آمریکا در سه ماهه اول سال 2020 علیرقم مقاومت شدید آقای "جرمی پاول" ریاست فدرال رزرو آمریکا، در نهایت مجبور به چندین مرتبه کاهش نرخ بهره شدند.
فاکتورهای بسیار زیادی برای بررسی بیشتر درصد احتمال وقوع یک بحران وجود دارد ک همه آنها در قالب یک مقاله نمیگنجد. اما همه بحرانها در زمان وقوع به یک شکل واکنش نشان میدهند. دلیل این امر هم این است که رفتار هیجانی مردم، همیشه به یک شکل است.
مقایسه بحران 2008 و بحران کرونا
در اصل نمیتوان این دو بحران را با یکدیگر مقایسه کرد، زیرا در مولفههایی باهم فرق میکنند. از جمله این مولفهها، متفاوت بودن جنس بحران است. به عبارت دیگر مولفههای اقتصادی داخلی آمریکا باعث بوجود آمدن بحران اقتصادی سال 2008 شده بود اما در مورد دیگر، شیوع جهانی یک بیماری باعث بوجود آمدن آن شد.
همانطور که گفتیم این تفاوتها در نحوه عملکرد بحران تاثیری ندارد. اما در مولفه زمان آن میتواند تاثیرگذار باشد. یعنی بعد از ریزشهای ناشی از بحران و رسیدن به کف جدید، زمان کفسازی و شروع به برگشت آنها از هم متفاوت است.
آیا واقعا سرمایههای ریسک گریز مثل طلا در مواقع بحران اقتصادی امن هستند؟
از زمانهای قدیم این مرسوم بوده که در زمانهایی که سرمایههای ریسکپذیر مانند بازار سهام با شرایط بدی روبرو میشدند، سرمایهگذاران سرمایههای خود را به سمت داراییهای ریسکگریز نظیر طلا و نقره و ... انتقال میدادند.
نتیجه این که بازار سهام با از دست دادن ارزش خود، دچار نزول و در مقابل، قیمت طلا افزایش مییافت. اما در مواقع بحران اقتصادی این امر صادق نیست.
چرا طلا در مواقع بحران اقتصادی نزول میکند؟
درواقع طلا به علت اینکه ذاتا نقدینگی ندارد، در مواقع بحران نیز مردم در واکنشهای احساسی، ترجیح میدهند که طلای خود را نقد کنند تا برای خود در مواقع بحرانی نقدینگی ایجاد کنند. به همین علت در بحران 2008 آمریکا و همچنین 2020 کرونا طلا به شدت ریزش داشت.
سوال دیگری که ممکن است در اینجا ایجاد شود این است:
به دلیل جفت ارز بودن معاملات، وقتی میگوییم طلا در مقابل دلار ریزش میکند؛ آیا به این معنی است که دلار آمریکا در زمان بحران، در مقابل طلا قوی شده؟ این امر چهطور ممکن است؟ اگر اینگونه نیست، پس چرا باید طلا ریزش کند؟
خیر، به این شکل نیست. برای درک صحیح این مسئله کمی موضوع را باز میکنیم. حتما نباید دلار آمریکا رشد کند تا طلا نزولی شود. ممکن است در زمان خاصی، کاهش ارزش ذاتی شاخص طلا در پیش چشم سرمایهگذاران از کاهش ارزش شاخص دلار بیشتر باشد.
بهعبارتدیگر یعنی ممکن است کاهش ارزش طلا از کاهش ارزش دلار بیشتر باشد. دراینصورت نیز طلا در مقابل دلار نزولی خواهد بود.دلیل آن هم نقد کردن طلا توسط سرمایهگذاران بزرگ و حتی بانکهای مرکزی بابت تامین نقدینگی خود هستند.
آیا اثر کرونا بر بازارهای مالی را میتوان بهعنوان یک بحران اقتصادی درنظر گرفت؟
با توجه به بررسی مولفههای اقتصادی، که از سه ماهه اول 2020 مورد مطالعه قرار گرفته، همچنین واکنش بازارهای مالی و روشن شدن تمام آلارمها و فاکتورهای بهوقوع پیوستن یک بحران اقتصادی، برای اثرات کرونا در بازارهای مالی دیده میشود که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
- در 15 مارس 2020 بانک فدرال رزرو کاهش مجدد نرخ بهره را اعلام کرد. اما تمامی شاخصهای بورس آمریکا نظیر S&P500, DOW JONES, NASDAQ و... در واکنش به این اقدام بانک فدرال رزرو، واکنش نسبتا شدید منفی را از خود نشان دادند. بهطوریکه در ابتدای معاملات خود همگی بیش از 5% ریزش را تجربه کردند که در نوع خود بسیار بیسابقه بود.
- طلا نیز در کمتر از دوهفته حدود 250 دلار نزول را تجربه کرد. بهطوریکه از قیمت 1700 دلار به حدود 1450 دلار رسید. نقره نیز در همین مدت بیش از 32% نزول را تجربه کرد. این عوامل نیز نشان از خروج بازار از شرایط عادی خود دارد.
- قیمت نفت نیز بعد از درگیری اقتصادی کشورهای دنیا با اثرات کرونا با کاهش تقاضای شدید روبرو شد، که در نهایت باعث بیسابقهترین کاهش قیمت نفت در 30ساله قبل از 2020 شد. این مورد خود به تنهایی میتواند باعث فروپاشی اقتصادی برخی از کشورهای وابسته به نفت و ایجاد بحران اقتصادی دیگری در خاورمیانه و تبعات آن در اروپا بشود.
- همچنین بزرگترين صندوق سرمايهگذارى جهان (JP MORGAN)، نیز خريد سهام براى مشتريان خود را از 15 مارس 2020 متوقف كرده که نشان دهنده وخامت اوضاع اقتصادی و عدم اعتماد سرمایهگذاران جهانی به بازار است.
با تمام این تفاسیر همچنان بر سر اینکه اثرات کرونا درواقع یک شوک اقتصادی است و یا بحران، بین کارشناسان اقتصادی اختلاف وجود دارد. اما چیزی که اینجا مهمتر است، درواقع اثرات کرونا بر اقتصاد جهان است که همانند یک بحران اقتصادی میتواند اثرگذار باشد. به همین دلیل نامگذاری آن را که شوک است یا بحران، به شما واگذار میکنیم.
بازارهای مالی همواره یکی از سودآورترین بازارها در جهان بهشمار میآیند. اما از نظر من در عین حال نیز بیرحمترین بازارها در نوع خود است. برای به سلامت گذراندن یک بحران اقتصادی در بازارهای مالی، نیاز به تجارب زیادی از شرایط بحران است که کار بسیار دشواری است. در نهایت وقتی تمامی این عوامل را در کنار هم قرار دهیم، میتوانیم دید درستی از شرایطی که در آن حضور داریم را بدست آوریم. و بهترین تصمیمات را حتی در مواقع بحرانهای اقتصادی اتخاذ کنیم.
در آخر نیز توصیه میکنیم اگر تجربه کافی ندارید، در شرایط بحرانی از بازار کمی فاصله بگیرید و از رفتارهای هیجانی همواره دوری کنید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
جامع و کامل ، فقط اگر رابطه طلا با ارزش سهام و رابطه ارزش سهام با نرخ بهرخ رو هم ذکر میکردین خوب میشد.
عالی بود . سپاس
باسلام ؛ بسیار آموزنده وجالب بود
متشکرم
سپاس از شما
تشکر! بسیار یک مقاله عالی و آموزنده بود که تا حدی توانسته بود تحلیلی دقیق از اوضاع را در اختیار خواننده قرار دهد. اما موضوع رشد ارزش دلار در مقابل طلا به درستی تبین نشده بود.
خوشحالیم که مورد توجخ تان قرار گرفته