در گذشته کمتر کسی به آینده بورس ایران امیدوار بود. اما اکنون اوضاع تغییر کرده است، بهطوری که بورس تهران مخصوصا در دوسال گذشته به یکی از پرحاشیهترین بازارهای مالی ایران تبدیل شده است. استقبال بیسابقه مردم از این بازار باعث رشد چشمگیر شاخص و شرکتهای سهامی مشارکتکننده در بورس شده است. بهطوری که دیگر هرروز شاهد این هستیم که میگویند بورس حباب دارد و قرار است این حباب خالی شود.
آینده بورس به راستی چه خواهد شد؟ در این مقاله سعی داریم که اقتصاد ایران و دلایل رشد بورس تهران را باهم تحلیل و بررسی کنیم و ببینیم که آیا خرید سهام در این روزهای پرتلاطم بورس بهصرفه هست یا خیر؟
چه عواملی روند آینده بورس را تعیین میکنند.
از زمان انقلاب اسلامی تا بهحال اقتصاد کشورمان درگیر مسائل بسیار پیچیدهای بوده است. عوامل زیادی در اقتصاد کشور وجود دارند که روی بازار بورس نیز اثرگذار هستند. برای اینکه درک بهتری از شکلگیری روند بورس و چگونگی عملکرد آن داشته باشیم باید بدانیم که چه عوامل اقتصادی روی آن میتواند اثرگذار باشد. سپس آن عوامل اثرگذار را کنار هم گذاشته و بررسی کنیم، تا بتوانیم دید درستی از حال و آینده بورس داشته باشیم.
دقت کنید که عوامل اقتصادی و میزان اثرگذاری آنها بر اقتصاد یک کشور، امری کاملا پیچیده و تخصصی است. اما سعی میکنیم چند مورد از عوامل مهم آن را بهصورت کاملا ساده بیان کنیم.
دلار
بهطور قطع اثرگذارترین عامل اقتصادی در کشور، نرخ دلار است. اگر به نمودار دلار/ریال در طول سالهای بعد از انقلاب نگاه کنیم، روندی صعودی را میبینیم. این یعنی ارزش پول کشورمان در مقابل دلار، همواره درحال کاهش بوده است. یا بهعبارتی ساده، دلار گران شده است.
این موضوع را تقریبا همه میدانیم که وقتی دلار گران میشود، مستقیما روی نرخ تورم کشور تاثیر میگذارد. عوامل زیادی وجود دارند که باعث گران شدن دلار در ایران میشود، اما اگر بیشتر این عوامل را ریشهیابی کنیم؛ به محدودیتهای اقتصادی ایران در جهان یا بهعبارتی دیگر همان تحریمها، برمیگردد.
پس وقتی دلار گران میشود، در جامعه ایجاد تورم میکند. همین تورم باعث کاهش قدرت خرید مردم و ارزش پول خواهد شد. همین تورم برای بعضی از شرکتهای سهامی حاضر در بورس، حاشیه سودهای لایهای ایجاد میکند که سود تورمی نام دارد، که در آینده بورس نیز اثرگذار است.
بهطور مثال فرض کنید که یک شرکت فولادی فعال در بازار سهام، درحال صادرات مازاد تولیدات کارخانه خود به خارج است. وقتی نرخ دلار بالا میرود، دراصل درآمد ریالی کارخانه هم بهطور ناخالص افزایش یافته است. که در نهایت باعث سودآوری شرکت خواهد شد. پس وقتی دلار گران میشود، بسیاری از شرکتهای بورسی نیز بعد از تورم و به علت همان سود تورمی شروع به رشد میکند.
در دوسال اخیر بسیاری از شرکتهای سهامی قابل معامله در بورس با نرخهای دلار قدیمی ارزشگذاری شده بودند، که بعد از افزایش قیمت دلار باید مجددا تجدید ارزیابی میشدند. این عامل هم یکیدیگر از عاملهای صعود قیمتها در بورس بوده است.
در دوسال اخیر بسیاری از شرکتهای سهامی قابل معامله در بورس با نرخهای دلار قدیمی ارزشگذاری شده بودند، که بعد از افزایش قیمت دلار باید مجددا تجدید ارزیابی میشدند. این عامل هم یکیدیگر از عاملهای صعود قیمتها در بورس بوده است.
بهعنوان مثال فرض کنید شما یک زمین خریداری کردهاید و بعد از مدتی آن را به ارزش یک میلیارد تومان ارزشگذاری میکنید. بعد از اینکه تورم باعث شد که ملک شما گران شود، وقتی از شما بپرسند قیمت ملکتان چقدر است، شما چه پاسخی میدهید؟ معمولا در این شرایط میگویید که صبر کنید تا قیمت جدید بگیرم. با اینکار شما ملکتان را دوباره و با قیمت جدید ارزشگذاری میکنید.
تولید ناخالص داخلی(GDP)
بهغیر از عوامل خارجی عوامل داخلی اقتصادی هم هستند که بهصورت مستقیم برروی روند بازارهای مالی تاثیر میگذارند. یکی از این عوامل تولید ناخالص داخلی یا همان GDP است. برای اینکه بدانیم GDP چیست، باید بگوییم: كل ارزش ريالی محصولات نهايی توليدشده توسط واحدهای اقتصادی داخل كشور، در دوره زمانی معين (سالانه يا فصلی) را توليد ناخالص داخلی مینامند. این شاخص اقتصادی رابطه مستقیم با بورس دارد. به عکس زیر نگاه کنید.
نمودار فوق میزان تولید ناخالص داخلی ایران درطول 20 سال گذشته را طبق آمار بانک جهانی نشان میدهد. البته مقدار نرخ محاسبه شده دلار در این نمودار، نرخ دولتی است و میدانیم که آمارهای واقعی با احتساب نرخ ارز آزاد متفاوت از این نمودار است.
اما بازهم و با احتساب نرخ دلار آزاد GDP کشور در طول 20 سال گذشته صعودی بوده است (در اینجا روند بلندمدت مدنظر است). نتیجه این امر را میتوانید روی رشد گروههای تولیدکننده داخلی و صادرکننده در بازار بورس در مدت مشابه مشاهده کنید. یعنی هرچه میزان شاخص GDP بیشتر باشد، وضعیت تولید در کشور خوب ارزیابی میشود؛ که این مسئله در آینده بورس و سهمهای مرتبط با آن نیز اثرگذار خواهد بود.
نرخ بیکاری
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار روی اقتصاد کشور، نرخ بیکاری است که مستقیما روی بازارهای مالی و آینده بورس تاثیرات چشمگیری خواهد گذاشت. طبق آمار بانک جهانی، نرخ بیکاری در ایران در ده سال گذشته، همواره بین 10 تا 14 درصد متغیر بوده است. در نمودار زیر میتوانید نرخ بیکاری ایران در 5 سال آخر منتهی به 2019 را مشاهده کنید. همانطور که مشخص است، از ابتدای سال 2018 نرخ بیکاری کشور شروع به کاهش کرده و تا اواخر 2019 به پایینترین حد خود در پنج سال گذشته نیز رسیده است.
نکته: هرچه نرخ بیکاری پایینتر باشد، رونق اقتصادی بیشتر و در نتیجه روی بازارهای مالی و آینده بورس نیز اثر مثبت خواهد داشت.
نرخ ایجاد اشتغال
درمقابل نرخ بیکاری، یک عامل دیگر هم وجود دارد که روی آینده بورس و رونق اقتصادی یک کشور میتواند اثرگذار باشد. این عامل نرخ ایجاد اشتغال جدید است. درواقع وقتی آمار بیکاری کشور کاهشی است، باید ببینیم درمقابل برای افراد جدیدی که میخواهند وارد بازار کار شوند، اشتغال جدیدی ایجاد شده یا خیر؟
در نمودار زیر میزان ایجاد اشتغال جدید را در پنج سال منتهی به سال 2020 مشاهده میکنید.
طبق آمار بانک مرکزی در پنج سال گذشته نرخ ایجاد اشتغال جدید مثبت ارزیابی شده که بهنظر منطقی میرسد. این امر در ایجاد رونق در بازارهای مالی و سود بیشتر شرکتهای سهامی و آینده بورس تاثیر مثبت دارد.
نرخ تورم
یکیدیگر از عوامل اثرگذار و مهم در بازارهای سرمایه و بهخصوص در آینده بورس، نرخ تورم است. تورم زیاد هرچندسال یکباردر کشورمان به اوجش میرسد. بهطوری که دیگر به یک عادت تبدیل شده، که مردم خودشان به پیشواز آن میروند. معمولا نرخ تورم با میزان درآمد و قدرت خرید عموم مردم (خصوصا قشر کارمند و کارگر) رابطه عکس دارد. جوامع توسعه یافته درجهان معمولا دارای افزایش نرخ تورم سالیانه زیادی نیستند. البته عوامل زیادی از نظیر شیوه سیاستهای داخلی و خارجی و عواقب جهانی آن نیز میتواند روی این نرخ اثرگذار باشند. اما بهقولی، ما فعلا خودمان تصمیم گرفتیم که اینگونه زندگی کنیم.
از قدیم به ما یاد دادند که پول خود را پسانداز کنید. اما این واژه درواقع یک استراتژی انگلیسی بوده که برای کشورهای توسعهیافته طراحی شده. این استراتژی در کشورهای توسعهنیافته و درحال توسعه که دارای نرخ تورم زیادی هستند، کارایی ندارد.
بهعنوان مثال اگر شما بهعنوان یک کارمند، هر ماه بخشی از پولتان را در حساب بانکی خود پسانداز کنید، هیچوقت با پسانداز خود نمیتوانید پول یک واحد آپارتمان در تهران را بپردازید. زیرا نرخ تورم هرساله از ارزش پول شما کم میکند و بعد از مدتی میبینید، با اینکه همواره درحال پسانداز پول بودید، اما اکنون بیشتر عقب ماندهاید.
بعد از این بود که مردم فهمیدند، باید پساندازهای خود را بهشکل دیگری ذخیره کنند که بعد از مدتی بیارزش نشود. امروزه زمانی که تورم در کشور زیاد میشود، مردم از ترس کاهش ارزش پول، سرمایههای نقدیشان را تبدیل به دارایی و کالاهای تورمی نظیر سکه، طلا و ملک میکنند. یکی دیگر از این سرمایهها که از قدیم بوده، اما جدیدا عامه مردم نیز با آن آشنا شدند، همین بورس خودمان است. اکنون دیگر مردم این را درک کردند که به سهام خود به چشم یک دارایی سرمایهای نگاه کنند. حال اگر شما بخشی از حقوقتان را در یک سهم مناسب سرمایهگذاری کنید، این احتمال وجود دارد که در مدت خیلی کوتاهتری (نسبت به حالت پسانداز نقدی)، بتوانید در آینده یک واحد آپارتمان خریداری کنید. با اینکار هم سرمایهگذاری کردهاید و هم پسانداز. حال اگر روی سهم خوبی سرمایهگذاری کرده باشید که رشدش از نرخ تورم سالیانه کشور بیشتر باشد، به مراتب سود بیشتری هم کردهاید.
پس فهمیدیم که نرخ تورم با اینکه اثرات منفی روی اقتصاد و وضعیت معیشتی مردم میگذارد، اما با کمی تاخیر و در بلندمدت، باعث افزایش قیمتها در بورس نیز میشود. نمودار زیر نرخ تورم کشور را در بیست سال گذشته نشان میدهد.
همانطور که مشخص است نرخ تورم ما بهطور میانگین، همواره درحال افزایش بوده است. اما همین افزایش تورم در حالت نقطه به نقطه و نسبت به دورههای قبلی در حال کاهش است. پیشبینی میشود که این روند کاهشی همچنان ادامه یابد.
دقت کنید که منظور از کاهش نرخ تورم این نیست که همهچی ارزان میشود. بهعنوان مثال اگر برخی کالاها در سال 1398 به اندازه 100% تورم را تجربه کرد، امسال مقدار تورم آن کمتر از سال قبل خواهد بود.
نرخ بهره بانکی
نرخ بهره بانکی یکی از ابزارهای سیاست پولی در اختیار دولت هست که با توجه به شرایط اقتصادی این سیاست میتواند درکنترل تورم و یا برای جلوگیری از رکود مورد استفاده قرار گیرد. در سال 1399 طبق تصمیم شورای عالی بانکها و موسسات مالی نرخ بهره بانکی از 18% به 15% کاهش یافت.
این اقدام دولت به جهت جلوگیری از رکود و همچنین ایجاد یک محرک اقتصادی برای تشویق مردم به سرمایهگذاری و گردش بیشتر پول در کشور، انجام شد که میتواند روی آینده بورس نیز تاثیر مثبت داشته باشد.
چگونه نرخ بهره بانکی روی آینده بورس اثر میگذارد؟
فرض کنید در کشوری رکود اقتصادی حاکم شده است. مردم تمایلی برای خرید ملک و یا سرمایهگذاری ندارند و ترجیح میدهند که پول خود را در بانک سپردهگذاری کنند. در چنین شرایطی، اگر هر شغل و یا سرمایهگذاری را به شخصی پیشنهاد کنید، احتمالا این پاسخ را خواهید شنید که «اگر همین پول را در بانک سپردهگذاری کنم سودش بیشتر است».
خوب در اینجا دولت با کاهش نرخ بهره (سیاست انبساطی)، سعی میکند که محرک اقتصادی جدید در کشور ایجاد کند، تا مردم سرمایههای خود را به گردش در بیاورند و سرمایهگذاری کنند. به همین دلیل کاهش نرخ بهره بانکی، اثر مثبتی روی آینده بورس دارد. زیرا باعث میشود تا سرمایههای جدید وارد بورس شود.
از طرفی افزایش نرخ بهره بانکی نیز عاملی برای کنترل تورم و حجم نقدینگی در کشور محسوب میشود. یعنی وقتی حجم نقدینگی در کشور بهشدت افزایش مییابد، باعث ایجاد تورم خواهد شد. حال دولت برای کنترل این حجم نقدینگی میتواند با افزایش نرخ بهره بانکی (سیاست انقباضی)، سعی در کنترل تورم و کاهش گردش پول داشته باشد.
نکته: این سیاستها اگر درجای درست و مناسب استفاده نشوند، میتواند اثرات مخرب زیادی را نیز در اقتصاد بهجای بگذارند.
حال بورس چهطور است؟
در حال حاضر و با توجه به درنظر گرفتن همه عوامل اثرگذار در بازار بورس، شاهد صعودهای بزرگی در بسیاری از سهمها بودیم. دولت با تمام قدرت درحال حمایت از بورس است و سعی دارد با ابزارهای کنترلی که در اختیار دارد، در عین حال که محرکهای اقتصادی در بازار ایجاد میکند، همزمان نیز بتواند تورم و حجم نقدینگی را در بازار کنترل کند. در این حالت هم بورس رونق میگیرد و از رکود جلوگیری میشود و هم تورم کنترل خواهد شد. اما بعضی از کارشناسان این حرف را قبول ندارند.
بیاید کمی باهم راحتتر حرف بزنیم. با افزایش قیمت دلار و از سال 1397 به بعد، حجم نقدینگی بسیار زیادی در کشور ایجاد شد. این حجم نقدینگی به هر بازاری که وارد شد، تورم شدیدی در آن بازار ایجاد کرد. مسکن، سکه، طلا، خودرو و... گرانیهای اخیر همه این بازارها در نهایت دودش به چشم خود مردم میرود. اما شاید بورس تنها گزینهای باشد که هرچقدر هم نقدینگی واردش شود و تورم بخورد، نهتنها به هیچکس آسیبی نمیرسد، بلکه میتواند باعث ایجاد رونق اقتصادی هم بشود.
دولت هم با اعمال سیاستهای کنونی خود، سعی دارد با جهت دادن این سرمایههای سرگردان به سمت بازار بورس، تورم را تا حدی کنترل کند.
در شرایط فعلی اگر بازار بورس ایران ریزش کند، نقدینگی که از بورس طی فقط یکسال اخیر بوجود آمده، میتواند تورم را در کشور به شدت بالا ببرد. گرچه بعضیها به این قضیه بدبین هستند که دولت با جبران کسری بودجه از فروش سهمهای دولتی به مردم سود کرده و اکنون با خروج از بازار بورس و بالا بردن قیمت ارز میخواهدبخش دیگری از کمبود بودجهاش را از این طریق جبران کند.
اما تدابیر و برنامههای دولت برای عرضه سهمها و شرکتهای بزرگی نظیر دیجیکالا و یا پرسپولیس و استقلال تا آخر امسال و... همچنین فروش صندوقهای ETF دولتی و فروش اوراق قرضه بین بانکی در بانک مرکزی، نشان دهنده این است که دولت برنامه بلندمدتتری را برای بورس ایران دارد. با درنظر گرفتن این شرایط، فرضیه خروج فعلی دولت و احتمال ریزش بازار بورس فعلا بسیار کم خواهد بود.
آینده بورس چه خواهد شد؟
سوال: پس با درنظر گرفتن شرایط فعلی، آیا بورس همیشه صعودی خواهد بود؟
در جواب باید بگوییم که خیر. هیچ بازار مالی در دنیا همیشه صعودی نیست. بورس ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. همانطور که میدانیم در سال 1392 و بعد از صعود سهمها در بورس ایران، بازار وارد یک اصلاح بلند مدت شد. و همان اصلاح باعث رشد بیشتر بورس گردید، بهطوری که اگر کسی در اوج قیمتهای سال 1392 هم سهامی خریداری کرده بود اکنون در وضعیت خوبی به سر میبرد.
روندهای اصلاحی، همواره لازمه یک حرکت صعودی بلند مدت و سالم است.
احتمالات اصلاح آینده بورس
بعد از اینکه رشد بورس به اتمام رسید، دو حالت برای اصلاح آن بهوجود خواهد آمد. اول اصلاح قیمتی و دوم اصلاح زمانی
حالت اول:
بورس ایران بعد از اتمام روند صعودی خود، وارد فاز اصلاح قیمتی میشود. در اینصورت تا چندماه شاهد صفهای فروش در بازار خواهیم بود و بعد از کاهش این صفوف فروش، رکود بزرگی حداقل به اندازه مدتزمان صعود بازار، اتفاق خواهد افتاد. در این حالت مردم در ابتدا سعی در نقد کردن سهامهای خود در بالاترین قیمت را دارند و ممکن است تا مدت زیادی بهخاطر این شوک، بازار وارد فاز نزولی گردد.
این همان اتفاقی است که همه این روزها از آن صحبت میکنند و از بهوقوع پیوستن آن میترسند!
حالت دوم:
همه میدانیم که امروزه خیلیها با هدف سفتهبازی و نه سرمایهگذاری و سهامداری وارد بورس شدند. این افراد معمولا نه به بازار اعتقاد دارند و نه اطلاعات زیادی از آن دارند. در تمام صفهای خرید و با حرف دیگران میخرند و در اولین صف فروش نیز فروشنده هستند. برخی از کارشناسان نگران این موضوع هستند که این افراد در بازار یک حباب قیمتی ایجاد کردهاند، بهطوری که برخی از سهامها اکنون بالاتر از ارزش ذاتی خود درحال معامله هستند. و یا نسبت p/e خیلی از سهمها بسیار زیاد است و با شرایط کنونی اصلا این قیمتها منطقی و بهصرفه نیست. به همین دلیل انتظار دارند که با ترکیدن این حباب، بازار نیز وارد اصلاح شود (تا جایی که دوباره قیمت سهمها ارزشمند شوند). اما در اینجا یک نکته دیگر نیز وجود دارد که درنظر گرفته نشده است. ممکن است اصلاحی که منتظرش هستیم بیشتر زمانی باشد تا قیمتی. یعنی چه؟
یعنی بهجای اینکه قیمت سهمها اصلاح کنند تا این حباب قیمتی به اصطلاح خالی شود، عامل تورم مجددا شروع به رشد کند تا حباب قیمتی را پوشش دهد.
مثال: فرض کنید با نرخ دلار 1000 تومانی، کالای وارداتی 5000 هزار تومان قیمت دارد که بعد از تورم و افزایش نرخ دلار به 3000 تومان، قیمت این کالا با نرخ دلار جدید به 30 هزار تومان افزایش پیدا کرده است. این یعنی اگر نرخ دلار 3 برابر شده، پس قیمت این کالا هم باید 15 هزار تومان باشد. با این حساب، اکنون این کالا بالاتر از ارزش ذاتی خود درحال معامله است و به اندازه 15000 تومان حباب دارد.
حال اگر مجددا تورم افزایش یابد و قیمت دلار به 15000 تومان افزایش یابد، دیگر قیمت 30 هزار تومانی برای آن کلا، قیمت گرانی نیست! زیرا در تجدید ارزیابی و با نرخ جدید دلار، قیمت آن باید 75 هزار تومان باشد.
پس عامل تورم میتواند اثر حباب قیمتی در بورس را پوشش دهد. در این مدت بورس نیز ریزش میکند، اما بیشتر اصلاح آن زمانی است تا قیمتی.
استراتژی محافظهکارانه برای جلوگیری از ضرر
خیلی از شماها که درحال خواندن این مقاله هستید، ممکن است که وارد بازار شده باشید اما نگران از دست دادن سودهایتان نیز هستید. برای این افراد میتوانم استراتژی ریسک آزاد (Free Risk) را پیشنهاد کنم. بهعنوان مثال اگر وضعیت حساب شما دو برابر سود رسیده، شما با فروش نیمی از سرمایه خود (اصل سرمایه)، ریسک ضرر خود را بسیار پایین آوردهاید. در این حالت باقی موجودی حساب شما، سود خالص است که به این مقدار اجازه پیشروی در جهت حرکت صعودی را میدهیم.
جمعبندی
سوالی که این روزها همه به دنبال پاسخ به آن هستند، این است که شاخص تا کجا رشد میکند. اما واقعیت مسئله دیگری است، اینکه شاخص فقط یک عدد است که درطول سالهای گذشته بسیار فراز و نشیب داشته و پرداختن به این موضوع ممکن است ما را از اصل موضوع توسعه افقی بازار و آینده بورس، باز دارد. به نظر من، توسعه بورس و تبدیل شدن آن به یک موضوع عمومی به جای یک موضوع تخصصی بسیار مهمتر است. در کشور آمریکا حدود 60% مردم کشور دارای کد بورسی هستند و به بازارهای سرمایه دسترسی دارند. در ایران این آمار با احتساب هجومهای اخیر مردم برای دریافت کد بورسی، هنوز به 10% جمعیت کشور هم نرسیده!
در نتیجه و با درنظر گرفتن همه موارد فوق، من فکر میکنم که در حال حاضر، بازار بورس در حال استراحت است و هنوز حرکت صعودی آن به پایان نرسیده است.
در این مقاله سعی شد با نگاهی باز و بدون تعصب به این نکته اشاره کنیم که بورس ایران بازاری رو به رشد است که هنوز به تکامل نرسیده است. با این حساب میتوانیم روی آینده بورس و آینده خودمان سرمایهگذاری کنیم. ضمن اینکه باید جانب احتیاط را هم فراموش نکنیم و با مدیریت سرمایه همواره سعی کنیم در طول مدت سرمایهگذاری به علم و دانش خود در این زمینه نیز اضافه کنیم.
اگر این مقاله برایتان مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
اگر سوالی برایتان پیش آمد، در قسمت نظرات مطرح کنید؛ حتما به آن پاسخ خواهم داد.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
با سلام و احترام؛
مقاله بسيار مفيد و با زبان ساده و عمومي ارايه شد.
با تشكر فراوان
بسیار ممنون از توضیحات خوب و ساده و روان شما حق یارتان
سلام مطالب کلی ومفید بود ولی نظر بلند مدت منظورتان حداقل هفت ساله کوتاه مدت چه زمانیه
به نظر شخصی، بنده فکر میکنم تا پایان سال 1399
سلام، با تشکر از مقاله بسیار خوب شما، خیلی مفید بود توصیه می کنم هر فرد با هر دانش که در بورس هست با کمی عمیقانه تر حتما این مقاله را چند بار بخواند. برای من که تحصلات عالی دارم خیلی مفید بود.
سپاس از شما
سلام مطالب این مقاله برایم مفید وکاربردی بود خصوصا عوامل تاثیر گزار در بورس به زبان ساده وفراگیر مطرح گردید